نگاه

اینچنین باید رفت

حرکت کن صبورانه. با حفظ حس طغیان علیه آنچه که هست و بیهوده است: باطل، فاسد، راکد...
فاطمه حسینی- در دل همیشه ابر، همیشه باران، همیشه دلهره فردا، دلشوره  نشدن. همیشه خواب های آشفته، غم های ناگفته.
- چگونه می توان از این غار ظلمانی کم هوای پر مصیبت، راهی به رهایی یافت؟ راهی به نور، به عشق، به آرامش؟
- با ایمان، فقط با ایمان؛ ایمان به آن کس که می آید، آنکس که خواهد آمد و «آنچه امیدن آمدن را زنده نگه می دارد» ایمان به تبدیل اشک حسرت به رقص خوش کروبیان، ایمان به مهربانی انسان، به سدی استوار بستن در برابر  سقوط؛ ایمان به عشق، که بال ملائک بر شانه های عاشقان حق است.
- حرکت کن صبورانه. با حفظ حس طغیان علیه آنچه که هست و بیهوده است: باطل، فاسد، راکد...
- تا به کی باید رفت؟
- زمان مقدر نشده است اما این را می دانم که تا می رویم، بیش سال تر نخواهیم شد. زمان فرسوده ساز، بیرون ما در حرکت است. زمان، برای آنها که با شتاب زمان، و سرشار از ایمان حرکت می کنند، تا لحظه وصل از حرکت می ماند...

https://shoma-weekly.ir/22jYDX