یکی از فازهای مهم "اقتصادی مقاومتی" نظریه ایران منهای نفت و اقتصاد فرا نفتی است چرا که اقتصاد وابسته به خریداران نفتی، مقاومت را از بین خواهد برد.

ــ امام خامنهای در دیدار با دانشجویان (مورخه 5/6/88) جغرافیای سیاسی کشور را به 2 صحنه اصلی و فرعی تقسیم و اشاره فرمودند: (( صحنه اصلی را باید شناخت و اساساً شناخت صحنه اصلی ، هنر است و نباید از صحنه اصلی غافل شد و دشمن هم قصد دارد که ما را از صحنه اصلی دور و در صحنههای فرعی معطل کند))
ــ شناخت صحنه اصلی با توجه به وجود ولایت فقیه و بصیرت دهی امام بصیرت ، خامنهای عزیز کار سختی نیست چرا که حضرت ایشان مستمراً بویژه در اول فروردین هر سال تحلیل جامعی از صحنههای اصلی و موقعیت کشور در ابعاد داخلی و خارجی را تبیین میفرمایند.
ــ آقا در فروردین سال 88 صحنه اصلی یک دهه کشور را نشان دادهاند و آن "دهه پیشرفت و عدالت" بود و بعد متناسب با چشمانداز ده ساله ، صحنههای اصلی سالانه را در سخنرانیهای نوروزی ترسیم میکنند.
ــ در سال 89 در دیدار با نخبگان حضرت ایشان بحث عبور از پیشرفت در حوزه اقتصاد " منابع محور" و حرکت به جانب اقتصاد" علم محور" را مطرح فرمودند و در همان دیدار واژه "تجارت فکر و فکر تجاری" را وارد ادبیات سیاسی کردهاند.
ــ فرمودند : ثروتمندترین کشورها یا نفت ندارند یا اقتصاد و ثروتشان از نفت نیست .
ــ فرمودند : ما (ایران اسلامی) باید تا سال 1404، درآمد 20 درصد کشور را از راه تجارت فکر بدست آوریم.این بحث ادامه پیدا کرد (در کلام امام خامنهای) تا نوروز سال 91 که امام در سخنرانی نوروزی در مشهد طی یک آماری فرمودند: ((آمریکا تا 9 سال دیگر و اروپا تا 6 سال دیگر ذخیره نفتشان به اتمام خواهد رسید)) و این در حالیست که فقط ایالت متحده آمریکا 20 درصد ذخیره نفت جهان را مصرف میکند (روزانه 9 میلیون بشکه)
ــ حضرت آقا در سخنرانی نوروزی امسال (92) بحث "اقتصاد منهای نفت" را با نظریه "ایران منهای نفت" ادامه دادند و سخت اصرار دارند که پیشرفت و توسعه منهای چاههای نفت و منهای نیاز به فروش نفت و خریداران نفت باید تعریف شود. (اقتصاد فرانفتی)
اقتصاد متکی به نفت یعنی اقتصاد متکی به فروش نفت و خریداران نفتی که اغلب آنان کشورهای غربی هستند و این خود یعنی نیاز به غرب .
ــ پیشرفت حاصل از فروش نفت خام همان پیشرفت خام و ناپختهایست که در آن استقلال معنای واقعی خود را از دست میدهد.
البته نظریه "ایران منهای نفت" با پروژه بدخیم" نفت منهای ایران" در عصر پهلوی که توسط آمریکا بعد از کودتای ننگین 28 مرداد 32 کلید خورد متفاوت و متمایز است چرا که نفت و منابع آن در اختیار کارتلها و کمپانیهای غربی و آمریکایی بود.
"ایران منهای نفت" یعنی اینکه خریداران نفت به ایران و نفت ایران نیاز داشته باشند نه بالعکس و این زمانی محقق میشود که اقتصاد ایران منهای نفت شکل بگیرد و هر وقت لازم شد شیر چاههای نفتی بسته شود بدون اینکه به اقتصاد کشور لطمهای وارد گردد.
یکی از فازهای مهم "اقتصادی مقاومتی" نظریه ایران منهای نفت و اقتصاد فرا نفتی است چرا که اقتصاد وابسته به خریداران نفتی، مقاومت را از بین خواهد برد.
ــ اقتصاد تکنوکراتیسم که یادآور سیاست اقتصادی دوران تکنوکراتهای عصر به اصطلاح سازندگی است یک اقتصاد نفتی است چرا که سازندگی صرفاً با فروش نفت و به نوعی "وام غربی" صورت میپذیرد این مایه اقتدار اقتصادی نیست ونخواهدبود(امام خامنهای هم اشارهای به تکنوکراتها و سیاست غلط آنان نمودند) چرا که نباید فراموش کرد که در مقابل ما یک" نظام سلطه" قرار دارد که زیر ساخت توسعه و پیشرفت خود را بر مبنای استعمار و استثمار کشورهای ضعیف و خنثی و در حال توسعه تنظیم کرد و میکند.
نظام جهانی سلطه انگیزه بالایی برای غلبه و تسلط بر منابع و مخازن نفتی دارد واساسا رویکرد چنین نگرشی "فرهنگ سلطه" اوست.
"نظام سرمایهداری و سرمایهداران نظامی" در جهان سلطه (جهان 2 قطب سلطهگر و سلطهپذیر) اساساً و دائماً به فکر تدارک ساز و کاری هستند که کنترل مولفههای قدرتساز سیاسی و اقتصادی در دست خودشان باشد .
-نظریه سلطه در تئوری "شطرنج جهانی" برژینسکی و یا نظریه "قدرت بیقرار آمریکایی" اوبرویدرین وزیر خارجه اسبق فرانسه و ... کاملاً قابل کشف است.
-بنابراین اقتضای تنظیم هندسه جدید اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران اینست که نظام اقتصادی باید خود را از دام و سیطریه نظریه سلطه که نفت و چاههای نفتی و اقتصاد ناشی از فروش نفت بخشی از آن است رهایی یابد .
-تا نیاز خریدار برای خرید نفت از نیاز فروشنده به فروش نفت بیشتر شود.
فراکلین روزولت در خاطرات خود اشاره کرد ((ره یافت توسعه برای استعمار بعد از جنگ جهانی دوم باید "دانشمحور" باشد،تاموجب دگرگونی ساختاراقتصادی کشورهای درحال توسعه گردد،باچنین رویکردی،زمینه شکل گیری "نظام متحدالمرکزی"بوجودخواهدآمدکه هرکشوری براساس میزان پیوند با اقتصادسرمایه داری درلایه های مختلف نظام جهانی ،جایگاه کسب کند)) و این یعنی همان استعمار فرانوا که برای وابسته کردن کشورهای در حال توسعه و نفتخیز از اقتدار تکنولژیک خود بهره میگیرد.
بنابراین اگر اقتصاد ما نفتی باشد در دو حوزه به غرب وابسته خواهیم بود
1) نیاز به خریدارنفت(اغلب غربی هستند)
2) نیاز به تکنولوژی (اغلب غربی هستند)
-کاملاً مشهود است که چرا دشمن در حوزه علم و پیشرفتهای علمی و تکنولژیک، بدنبال پروژه محدودسازی ایران در 2 فاز تهدید (ترور) و تحریم می باشد.
-ایران اسلامی باید در هندسه جدید ژئوپلتیکی جهان در سه حوزه اقتصادی دست برتر داشته باشد:
1) حوزه نفت (که هر وقت اراده کند بتواند چاههای نفت را ببندد)
2) حوزه تکنولژی (وابستگی غرب با خود کفایی تکنولژیکال از بین میرود، البته پیشرفتهای تکنولژیکال میتواند ما را به اقتصاد فرا نفتی و تجارت فکر برساند.
3) تولید ملی (عنصر نیاز به خارج باید کم شود البته این بمنزله زیست جزیرهای نیست)
و این محقق نمیشود مگر اینکه اقتصاد ایران اسلامی به شرایط "ایران منهای نفت" هدایت شود
-و این صحنه اصلی است...