نگاه

انرژی هسته ای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی

من در واقع از دبیرستان به رشته فیزیک هسته ای علاقهمند شدم. دبیری داشتم که متخصص فیزیک بود و بسیار علاقه مند، و من به واسطه این دبیر از همان موقع به این رشته گرایش پیدا کردم. آن موقع دانش آموزان خیلی خوب به سمت رشته های پایه علوم مثل فیزیک و شیمی نمی رفتند و بیشتر وارد رشته های مهندسی می شدند. منتها من و چند نفر از دوستان از دبیرستان به علت تشویق های دبیرمان که انسان وارسته ای هم بود وارد این رشته شدیم.
دکتر حسن غفوری فرد- من در واقع از دبیرستان به رشته فیزیک هسته ای علاقهمند شدم. دبیری داشتم که متخصص فیزیک بود و بسیار علاقه مند، و من به واسطه این دبیر از همان موقع به این رشته گرایش پیدا کردم. آن موقع دانش آموزان خیلی خوب به سمت رشته های پایه علوم مثل فیزیک و شیمی نمی رفتند و بیشتر وارد رشته های مهندسی می شدند. منتها من و چند نفر از دوستان از دبیرستان به علت تشویق های دبیرمان که انسان وارسته ای هم بود وارد این رشته شدیم. من البته سه تا فوق لیسانس دارم. اولی را در سال ۴۵ از دانشگاه توکیو ژاپن در رشته مهندسی زلزلهشناسی گرفتم. بعد به ایران آمدم و ضمن سربازی در نخستین دوره فوق لیسانس فیزیک که همزمان با آغاز به کار رآکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران در سال ۴۵-۴۴ برگزار شد، شرکت کردم و فارغالتحصیل شدم و دومین مدرک فوق لیسانس خودم را گرفتم. بعد هم به آمریکا رفتم و از آنجا هم یک فوق لیسانس و یک دکترا در فیزیک هستهای گرفتم.
من مغضوب دولت وقت بودم و خیلی مرا قبول نداشتند و البته من هم از دولت فراری بودم. در واقع بعد از اینکه از دانشگاه تهران در رشته فیزیک فارغالتحصیل شدم، به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه جندیشاپور به اهواز رفتم. ولی در سال ۴۸ به دلیل فعالیتهای سیاسی که از سال ۴۲ شروع کرده بودم از آنجا اخراج شدم و طبیعتا نمیتوانستم از بورس دولتی استفاده کنم. بعد از این بود که من خودم به صورت مستقل برای ادامه مطالعات و گرفتن دکترا در رشته فیزیک هستهای به دانشگاه کانزاس در آمریکا رفتم. در دانشگاه هم درس میخواندم و هم درس میدادم. حتی در سال ۵۳ که پدرم فوت کرد به ایران نیامدم چون میدانستم آمدن مساوی با دستگیر شدن است و در آن صورت دیگر نمیتوانستم برگردم و تحصیلات عالی من متوقف و نیمه تمام میماند، به همین دلیل تصمیم گرفتم بعد از اتمام دکترا به کشور باز گردم که اگر دستگیر شدم درسم نیمه کاره رها نشده باشد. سال ۱۳۵۵ از دانشگاه فارغالتحصیل شدم و بلافاصله به ایران آمدم. پس از بازگشت در سازمان انرژی اتمی استخدام شدم. منتها باز به دستور ساواک من را اخراج کردند و بعد مدتی در زندان بودم و مدتی هم بیکار بودم تا انقلاب شد. بنابراین سابقه کار من در فعالیتهای هستهای از سال ۴۸ به بعد آغاز میشود.
در ایران شروع مطالعات هستهای از سال ۴۵-۴۴ بود. اولین قرارداد جدی که بسته شد سال ۵۱ برای همین نیروگاه اتمی بوشهر بود که شما میبینید دقیقا ۴۰ سال طول کشید تا به طور کامل راهاندازی شود. در حالی که طبق قرارداد قرار بود پنج ساله به اتمام برسد. شاه در فاصله سالهای ۵۱ تا ۵۵ چندین قرارداد هستهای برای راهاندازی نیروگاههای اتمی منعقد کرد و قرار بود تا سال ۶۵ ما حدود ۲۲ هزار مگاوات نیروگاه هستهای داشته باشیم که دو واحد ۱۲۰۰ مگاواتی آن در همین نیروگاه بوشهر بود. قرار بود در جاهای مختلف دیگر مثلا در دارخوین و اراک و تبریز و... در مجموع ۲۰ نیروگاه هستهای داشته باشیم. وقتی انقلاب شد این دو واحدی که در بوشهر بود یکی ۸۵ درصد پیشرفت داشت و دیگری حدود ۶۵ درصد و اگر کار به همان روند ادامه پیدا میکرد، نیروگاهی که تازه الان بعد از چهل سال تمام شده سال ۶۲ به اتمام میرسید.
به هر حال شاه در این مسیر چندان کار دشواری در پیش نداشت، چون قبل از انقلاب کشورهای خارجی ایران را تشویق میکردند که نیروگاه اتمی داشته باشد. حتی سال ۵۴ که رییسجمهور فرانسه «ژیسکاردستن» به ایران آمده بود و به شاه گفته بود که اگر در همین دو روزی که من در ایران هستم یک قرارداد نیروگاه ببندیم در انتخابات بعدی من موفقتر خواهم بود، شاه دستور داده بود که ظرف ۴۸ ساعت قرارداد دو نیروگاه با او منعقد شود.
توان علمی و تکنولوژیکی ما قبل از انقلاب قابل مقایسه با الان نیست. بعد از انقلاب پیشرفت ما فوقالعاده بوده است. به عنوان نمونه عرض میکنم که در وزارت نیرو تقریبا در تمام موارد ما وابسته به پیمانکاران و مشاوران غربی بودیم. الان نه تنها در تمام موارد به خودکفایی رسیدهایم بلکه قادر هستیم خدمات فنی و مهندسی را به خیلی از کشورها صادر کنیم. آن موقع حتی نصب خطوط برق هم با پیمانکاران خارجی بود. در حالی که الان ما خودمان نیروگاه میسازیم. اغلب کسانی که الان دارند کارهای هستهای را پیش میبرند فارغالتحصیلان داخل کشور هستند، از جمله شهید دکتر شهریاری. ایشان دانشجوی همین رشتهای بود که خود من در دانشگاه امیرکبیر ایجاد کرده بودم، دوره دکترای علوم و تکنولوژی هستهای.
من دو رشته دکترای هستهای در ایران راهاندازی کردم، اولی همین علوم تکنولوژی هستهای است که در سال ۶۵ با همکاری سازمان انرژی اتمی ایجاد کردم و بسیاری از افرادی که امروز در حال فعالیت در تاسیسات هستهای ایران هستند فارغالتحصیلان همین جا هستند. وقتی ریاست دانشگاه امام خمینی را برعهده داشتم در سال ۸۵ دوره دکترای معماری هستهای را ایجاد کردم و میتوانم بگویم که دست کم در کل خاورمیانه چنین رشتهای فقط در ایران وجود دارد.

https://shoma-weekly.ir/GLxLic