تحولات عجیب و غریبی که در عرصه رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا رخ نمود ؛ چهره بدون روتوش آمریکا را نشان داد.

همیشه هرگاه خبرگزاری ها ی وابسته به نظام سلطه می خواستند چهره آمریکا را نشان دهند آن را کاملا روتوش کرده و معایب و زشتی های آنرا پاک کرده و از چهره کریه آن چهره زیبای غیر واقعی می ساختند تا افکار عمومی جهان را جذب تمدن دروغین و به بن بست رسیده آمریکا نمایند .

این انتخابات کنترل را ازدست برنامه ریزان و بازیگران پشت پرده خارج وفرصت جدیدی را برای افشاء ماهیت آمریکا فراهم ساخت .

مقام معظم رهبری در دیدار دانش آموزان و دانشجویان با ایشان به بخشی از این ماهیت و چهره بدون روتوش اشاره کردند که توجه به آنها برای نسل جوان کشورمان لازم و ضروریست :

1-اساس سیاست آمریکا بر افزون‌طلبی و دست‌اندازی است.

تاریخ آمریکا در این ۲۵۰ سالی که از عمر آن میگذرد، این را نشان می دهد -البتّه اوایل خیلی کمتر، از حدود صد سال پیش یا اندکی کمتر از صد سال پیش، خیلی بیشتر- سیاست کلّی آمریکا این است که امنیّت داخلی‌اش را به‌وسیله‌ دست‌اندازی به کشورهای جهان و تصرّف مناطق نفوذ فراوان تأمین کند؛ این‌جور عمل می کنند؛ این سیاست آنها است. این سیاست را در منطقه غرب آسیا اِعمال کردند،12/8/95

تلاش آمریکا برای تسلط بر مصر و عراق و لیبی و افغانستان وپاکستان و عربستان و یمن و بحرین واردن وترکیه وسودان وامارات وقطر و کویت و تونس و ....برای همین هدف بوده است . مقابله آمریکا با گسترش نفوذ ایران در منطقه بدین منظور صورت می گیرد.مبارزه با حکومت قانونی سوریه با کمک عربستان و ترکیه و قطر و غیره وابزار تکفیری های خود ساخته ,بعداز11 سپتامبربرای تامین امنیت داخلی آن کشور به قیمت نا امن کردن کشور های اسلامی و آوارگی میلیونها مسلمان و نابودی اقتصاد و امنیت و زندگی و هستی دهها میلیون مسلمان در عراق و سوریه و لیبی و بحرین و تونس و مصر وافغانستان و... است . این کشور به محدوده خود قانع نیست و هرروز مطالبه گسترش حوزه نفوذ خود است .

2-فاصله دولت آمریکا و نظام آمریکا از ارزشهای انسانی؛

این مناظره‌ دو نامزد [ریاست جمهوری] آمریکارا دیدید؟ ... اینها آمریکا را افشا کردند. چند برابر چیزهایی را که ما می گفتیم و بعضی باور نمی کردند و نمی خواستند باور کنند، خود اینها گفتند. و جالب این است که آن که صریح‌تر گفت، بیشتر مورد توجّه مردم قرار گرفت. آن مرد چون واضح‌تر گفت، صریح‌تر گفت، مردم آمریکا بیشتر به او توجّه کردند... میدیدند درست است؛ در واقعیّات زندگی خودشان آن را میدیدند. ارزشهای انسانی در آن کشور نابودشده و لگدمال‌شده است؛ 12/8/95

طرف دروغگو است، فریبگر است، بدعهد است، خنجرازپشت‌بزن است، در همان حالی که دارد با یکی دست دست میدهد، به قول خودشان یک مشت سنگ در دست دیگرش است که بزند به سر طرف مقابل.

3-از لحاظ اخلاقی در بحرانند.

از لحاظ اخلاقی -چه در زمینه‌ی مسائل مربوط به اخلاق جنسی، چه [مسائل] مربوط به مفاسد مالی- [براساس] حرف هایی که خودشان می گویند، در مطبوعات خودشان منتشر میشود، حرف هایی که خودشان می زنند

4-ارزشهای انسانی در آنجا لگدمال شده است؛

تبعیض، اختلاف، لگدمال کردن حقوق بشر؛ لذا به این مفاسد اخلاقی در سطح مدیران آمریکا باید میزان تجاوز به دختران و زنان و تعدادمیلیونها فزرند فاقد پدر مشخص ومیزان نرخ بالای طلاق و روابط جنسی قبل از ازدواج اکثر دختران و.هم جنس گرائی فاجعه آمیز..را باید افزود.دروغگوئی مسئولان که در این مناظرات تبلور بیشتری داشت و..جلوه های لیبرال دموکراسی غرب است که بخاطر حاکمیت لیبرالیسم وامانیسم به این وضع درآمده است .

5- وجود تبعیض نژادی غیر انسانی

آن مرد ( ترامپ)در تبلیغات انتخاباتی‌اش ایستاد و گفت شما اگر رنگین‌پوست هستید، اگر سیاه‌پوست و سرخ‌پوست هستید، در خیابانهای نیویورک و شیکاگو و واشنگتن و کالیفرنیا و غیرذلک وقتی راه می روید، نمی توانید مطمئن باشید که تا چند دقیقه‌ دیگر زنده‌اید... نژادپرستی آمریکا یعنی این.12/8/95

کشتار سیاهپوستان توسط ماموران نظامی و پلیس آمریکا در طی همین دوسال اخیر موجب بروز ناآرامیهای متعدد سیاهپوستان در شهرهای مختلف آمریکا شده است . که همه حاکی از عمق تبعیض نژادی قصاوت مند در آمریکاست .

6- فقرموجود در آمریکا

فقر آمریکائی ها را [هم گفت]. گفت ۴۴ میلیون نفر در آمریکا گرسنه‌اند. او گفت و دیگران هم گفتند که کمتر از یک درصد مردم آمریکا مالک نود درصد ثروت آمریکا هستند. 12/8/95

آمار فقیر در آمریکا در سال 2013، چهل و پنج میلیون و سیصد هزار (000/300/45) نفر گزارش شده است.

این رقم در سال 2007، سی و هفت میلیون و سیصدهزار (000/300/37) نفر گزارش شده بود.

در بخش (DeNavas-Walt) تصریح شده که رقم سال 2013، در طول 52 سال اخیر بی‌سابقه بوده است.

*- (DeNavas-Walt) ‌‌می‌افزاید نرخ فقر 14.5 درصدی در سال 2013، فقط اندکی نسبت به سال 2010 که نرخ فقر در امریکا 15.1 درصد بود کاهش یافته است این در حالی است که رکود اقتصادی رسماً به پایان رسیده است.

*- بر اساس این گزارش، نرخ فقر در سال 2013 – برای سیاه پوستان 27.2 درصد – برای اسپانیایی تبارها 9.6 درصد – برای آسیایی تبارها 10.5 درصد و بالاخره برای سفید پوستانِ غیر اسپانیایی تبار برابر با

*- نرخ فقر در 2،013 برای سیاه پوستان 27.2 درصد 9.6 درصد بود، برای اسپانیایی ها 23.5 درصد، برای آسیایی ها 10.5 درصد و برای سفید پوستان غیر اسپانیایی 9.6 درصد بود.

*- طبق این گزارش، نوزده میلیون و نهصدهزار (19،900،000) آمریکایی در فقر شدید زندگی می‌کنند. فقر شدید به این معنی است که درآمد نقدی خانواده، کمتر از نصف درآمد خط فقر می‌باشد.

5-آمریکا دچار بحران است؛

امروز قرضهای دولت آمریکا تقریباً نزدیک به تولید ناخالص کلّ آمریکا است؛ این نشانه‌ی بحران است ... این میخواهد به چه کسی کمک بکند؟ این میخواهد بمَکد، این میخواهد بکَند تا خودش را ترمیم بکند؛12/8/95

به نقل از اسپوتنیک، بر اساس گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا، میزان بدهی‌های آمریکا تا پایان دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به ۲۰ هزار میلیارد دلار می‌رسد. از ژانویه سال ۲۰۱۶ میزان بدهی آمریکا ۵۰۰ میلیارد دلار افزایش پیداکرده است.

در سال ۲۰۰۹ و زمانی که اوباما به‌عنوان رییس‌جمهور ایالات‌متحده انتخاب شد میزان بدهی خارجی آمریکا، ۱۰.۶۳ میلیارد دلار بود. در حال حاضر سقف بدهی تا نیمه‌های ماه مارس میلادی تعلیق شده است که این به معنی افزایش میزان بدهی‌ها در دوران باقی‌مانده از ریاست جمهوری اوباما است.

در ماه اوت دفتر بودجه کنگره گزارش داد که تا پایان سال مالی جاری (سپتامبر ۲۰۱۶) نرخ نسبت میزان بدهی به تولید ناخالص داخلی ۳ درصد افزایش‌یافته و به ۷۷ درصد می‌رسد. این نرخ درواقع به بالاترین میزان خود از سال ۱۹۵۰ رسیده است.

بر اساس پیش‌بینی‌ها، در طول دهه آینده این نرخ به ۸۶ درصد می‌رسد. بدهی آمریکا مجموع کل کسری بودجه سالانه به اضافه میزان نرخ بهره است. در دوران ریاست جمهوری اوباما، او بارها متعهد به کاهش کسری بودجه شد. بااین‌حال در طول همین دوره، میزان کسری بودجه به یک هزار میلیارد دلار در سال رسید و تنها در طول چند سال گذشته بود که این میزان به ۵۰۰ میلیارد دلار رسید.

در مقاله‌ای که در نشریه واشنگتن اگزماینر منتشرشده، آمده است: «پیدا کردن راهی برای رسیدگی به بدهی‌های ملی گذشته یکی از چالش‌هایی خواهد بود که رییس‌جمهور جدیدی ایالات‌متحده باید با آن مواجه شود.»

(از نظر بحران سیاست خارجی )به جایی رسیده که اینها در قضیّه‌ی سوریه مانده‌اند، در قضیّه‌ی عراق مانده‌اند، در قضیّه‌ی لبنان مانده‌اند، در قضیّه‌ی شمال آفریقا مانده‌اند، در قضیّه‌ی لیبی پا در گِل مانده‌اند، در قضیّه‌ی یمن خودشان را وارد قضیّه کرده‌اند [امّا] مانده‌اند؛ این وضع سیاسی بین‌المللی آمریکا است. بحران از این بالاتر؟

بنابر این [آنها] از لحاظ اقتصادی در بحرانند، از لحاظ سیاسی در بحرانند، از لحاظ بین‌المللی در بحرانند، از لحاظ اخلاقی در بحرانند. 12/8/95