اندیشه

امر به معروف و اخلاق هدایتگری

«نرود میخ آهنین در سنگ» این ضرب المثل، نقطه پایان برخی از امر به معروف‌ها و خصوصا نهی از منکرهای ما است. بسیاری از ما در مقابل تذکری آرام و بدون توهین، با اهانت، پرخاش یا دست کم بی‌اعتنایی مواجه شده‌ایم و تقریبا همه ما ترک امر به معروف و نهی از منکر را به خاطر اجتناب از مشاجره یا بی‌احترامی (و احیانا پرهیز از دردسرهای احتمالی یا بی‌فایده دانستن آن) تجربه کرده‌ایم. چنین است که حکایت بسیاری از امر به معروف‌ها و نهی از منکرهای انجام شده و نشده، با ضرب‌المثل مذکور خاتمه می‌یابد.

لیلا جوادی

۱- «نرود میخ آهنین در سنگ» این ضرب المثل، نقطه پایان برخی از امر به معروفها و خصوصا نهی از منکرهای ما است. بسیاری از ما در مقابل تذکری آرام و بدون توهین، با اهانت، پرخاش یا دست کم بیاعتنایی مواجه شدهایم و تقریبا همه ما ترک امر به معروف و نهی از منکر را به خاطر اجتناب از مشاجره یا بیاحترامی (و احیانا پرهیز از دردسرهای احتمالی یا بیفایده دانستن آن) تجربه کردهایم. چنین است که حکایت بسیاری از امر به معروفها و نهی از منکرهای انجام شده و نشده، با ضربالمثل مذکور خاتمه مییابد. احتمال تأثیر؛ امر به معروف و نهی از منکر (جز در مواردی که استثناء شده) هنگامی واجب است که احتمال دهیم تذکر ما در رفتار مخاطبمان تأثیر دارد.

۲- اگر خوب در مورد عواملی که سبب میشوند امر به معروف و نهی از منکر، موثر نباشد تأمّل کنیم دو دسته متفاوت از موانع تأثیر را مییابیم: موانعی در فردی که امر به معروف میکند مانند بیان نامناسب، بردن آبروی طرف مقابل، انتخاب زمان نامناسب و موانعی در مخاطب امر به معروف مانند عدم التزام به شریعت، روحیات نامناسب شخصی، پیش داوریهای غلط در مورد فردی که امر به معروف میکند و....

۳- روشن است که در میان عواملی که بر شمردیم میتوانیم موانع دسته اول را بر طرف کنیم. اما آیا
برطرف
کردن موانع موجود در طرف مقابل هم برای ما امکانپذیر است؟ در غالب موارد نه. با این حال میتوانیم پیش فرضها و پیش داوریهای نادرست او را تغییر دهیم و با تغییر ذهنیت نادرست او احتمال تأثیر تذکر را افزایش دهیم.

۴- چرا امر به معروف و نهی از منکر میکنیم؟ چرا در برابر ارتکاب گناه یا ترک واجب توسط دیگران بیتفاوت نیستیم؟ اطاعت از فرمان خدا، احیاء شعائر دینی، تلاش برای اصلاح جامعه و... (اگرچه به عنوان انگیزه در یک مرتبه و درجه نیستند) همگی میتوانند ما را به امر به معروف و نهی از منکر سوق دهند. (این انگیزهها البته مانعه الجمع نیستند و ممکن است فرد با توجه به همه یا برخی از آنها به تذکر دادن اقدام کند.) اما دغدغه هدایت فردی که او را به معروف، امر یا از منکر، نهی میکنیم در میان دغدغههای ما چه جایی دارد؟ چقدر نگران او هستیم؟ این دیدگاه که در امر به معروف و نهی از منکر خود را واسطه هدایت فرد دیگر و مجرای رحمت الهی بدانیم، چه تفاوتی در رفتار ما ایجاد خواهد کرد؟

۵- تأمّلی در توصیفهای قرآن از رفتار پیامبر (ص) در مقام هدایت، بهترین مرجع برای شناخت اخلاق هدایتگری است. این الگو اگرچه در کمال دست یافتنی نیست اما با نشان دادن جهت، ما را یاری میکند که در حد ظرفیت، در مسیر صحیح گام برداریم. توصیف قرآن کریم از تلاش جانفرسای پیامبر برای هدایت مشرکان شگفت انگیز است: شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی! همین شفقت و دلسوزی خارق العاده است که سبب میشود پیامبر آنجا که در پاسخ همه تلاشهایش برای هدایت، دندانش را شکستهاند و به صورتش زخم زدهاند به جای آنکه زبان به نفرین بگشاید دست به دعا بردارد که: «اللهم اهد قومی انهم لایعلمون». قرآن این دلسوزی و نرم خویی پیامبر را از موثرترین عوامل در توفیق دعوت او نیز به شمار میآورد.

۶- آیا امر به معروف بدون این دغدغه و دلسوزی همچنان امر به معروف است؟ از برخی روایات چنین بر میآید که این خیرخواهی و دلسوزی برای مخاطب مقوم امر به معروف و نهی از منکر است: امر به معروف و نهى از منکر نکند، مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه‏روى نماید و به آنچه امر و نهى مى‏کند، دانا باشد. چنان که از این حدیث روشن میشود اگر دلسوزی و رفق در میان نباشد، اگر به‌‌ همان اندازه که نگران صلاح جامعه و حفظ شعائر دینی هستیم، دلسوز خود فرد نباشیم، آنچه انجام میشود امر به معروف و نهی از منکر نیست.

اگر دغدغه هدایت در میان باشد، دیگر پایان حکایت، «نرود میخ آهنین در سنگ» نخواهد بود؛ چه اینکه حتی اگر مخاطب، سنگ باشد، آنکه امر به معروف و نهی از منکر میکند «میخ» نیست، آب روان است وای بسا که آب در دل سنگ رخنه کند!

پی نوشت:

۱- سوره مبارکه کهف/ آیه ۶

۲- سفینه البحار، ج ۲، ص ۹۶

۳- سوره مبارکه آل عمران/ آیه ۱۵۹

۴- بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۸۷، ح۶۴

ص8-9

https://shoma-weekly.ir/2SsmbC