نگاه

امام گفت حق اسلام برای زن خیلی بیشتر است

شاه طرح شش ماده‌ای خود را با نام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، ارائه داد. او در یک سخنرانی عمومی، با آب و تاب اجرای اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگرها در سود کارخانجات و تساوی حقوق زن و مرد را به مردم مژده داد و از انتخابات وکیل شدن زن‌ها و حق انتخاب آنان سخن گفت. خاطرم هست همان روزها، چند تن از بانوان با حجاب به حضور امام رسیدند تا نظر امام را در این باره جویا شوند. امام هم در همان ابتدای امر، به روشنی فرموده بود اینها می‌خواهند کلاه بر سر بگذارند، می‌خواهند فساد و فحشا را ترویج کنند. سپس فرموده بودند شما بروید و آن حق و حقوقی را که اسلام برای شما تعیین کرده و اینها به شما نمی‌دهند آن را مطالبه کنید که ارزش آن خیلی از چیزی است که اینها می‌خواهند به شما بدهند بیشتر است.
مصطفی حائری زاده- از رحلت مرحوم بروجردی چند ماهی نگذشته بود که مرحوم کاشانی هم از دنیا رفت. در آن زمان من حدود 26-25 سال داشتم و برای یافتن مرجع تقلید، از بزرگترها سئوال میکردیم. آن موقع ارتباطات این اندازه وسیع و گسترده نبود. اما بسیاری از افراد متدین و خوشفکر میگفتند که مرجع اعلم، آیتالله خمینی است. البته ما هنوز ایشان را نمیشناختیم، ولی پس از اعلان مخالفت امام با لایحه انجمنها، که شاه را وادار به عقبنشینی کرد، امام شهرت و محبوبیت بسیاری در جامعه پیدا کردند.

پیش از آن، بروبیایی در منزل ایشان شروع شده و محضر درسشان هم شلوغ بود. اما بیشتر علما و خواص بودند که به منزل امام رفت و آمد میکردند و شاگردهایشان را میشناختند. تا یک روز صبح که عازم محل کار بودیم، دیدیم دم پلههای مسجد سلطانی اعلامیهای زدهاند حاکی از آنکه امام از شاه و دولت خواسته بودند که لایحه انجمنها را لغو کنند. چون خلاف شرع اسلام و بر خلاف مصالح مملکت است.

در ابتدای امر دولت ارزش چندانی به این اقدام نمیداد، تا آنکه برادران مبارز ما و کسانی که تا پیش از آن تاریخ، با مرحوم نواب و آیت الله کاشانی همکاری میکردند، به نزد سایر آقایان مراجع رفته و نظراتشان را جویا شدند. آنها هم حضرت امام را تنها نگذاشتند و بلافاصله تلگرافها و اعلامیههای علما از نقاط مختلف کشور آغاز شد. از جمله مرحوم آقا شیخ محمدرضا تنکابنی و آقای آشتیانی اعلامیههایی صادر کردند.

امام نیز در تلگرافهای بعدی خود خطاب به دولت، بر شدت لحن خود میافزود و با تأکید و اصرار بیشتری خواهان لغو لایحه انجمنها میشد. کمی بعد، تلگرافهای توده مردم هم به دستگاه شروع شد و سرانجام کار به جایی رسید که رژیم پهلوی چارهای ندید جز آنکه این لایحه را لغو کند. شبانه به قم اطلاع دادند که دولت، لایحه را پس گرفته است و این اولین قدم بود؛ از آن پس، ما و تمامی جامعه ایران هر روز بیشتر با نام امام آشنایی پیدا میکردیم. دستگاه نیز زمانی که مجبور به عقبنشینی شد، دریافت که باید به گونهای دیگر با آیت الله خمینی رفتار کند و مثل بعضی از مراجع و استادان، ساده از کنار ایشان نگذرد. یک ماه پس از ختم غائله انجمنها، شاه طرح شش مادهای خود را با نام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، ارائه داد. او در یک سخنرانی عمومی، با آب و تاب اجرای اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگرها در سود کارخانجات و تساوی حقوق زن و مرد را به مردم مژده داد و از انتخابات وکیل شدن زنها و حق انتخاب آنان سخن گفت.

خاطرم هست همان روزها، چند تن از بانوان با حجاب به حضور امام رسیدند تا نظر امام را در این باره جویا شوند. امام هم در همان ابتدای امر، به روشنی فرموده بود اینها میخواهند کلاه بر سر بگذارند، میخواهند فساد و فحشا را ترویج کنند. سپس فرموده بودند شما بروید و آن حق و حقوقی را که اسلام برای شما تعیین کرده و اینها به شما نمیدهند آن را مطالبه کنید که ارزش آن خیلی از چیزی است که اینها میخواهند به شما بدهند بیشتر است.

پس از آن، امام در چندین سخنرانی، روشنگریهایی نموده و برای مردم توضیح دادند که هدف از این اصلاحات، چیز دیگری است. نفوذ کلام امام در این زمان، در میان مردم به اندازهای بود که در یکی از روستاها که سند مالکیت زمین را پیش روی پیرمردی گذاشته بودند، او سند را پس زده و گفته بود: «ما مسلمان هستیم و مرجع تقلیدمان اجازه این کار را به ما نداده ا ست. وقتی این خبر به گوش شاه رسید به قدری خشمگین شد که نطق توهینآمیزی علیه روحانیت ایراد کرد و آنان را «ارتجاع سیاه» نامید. روزنامهها هم در پی او شروع به انتقاد کردند. پس از سخنرانیها و تبلیغات مختلف، شاه، منشور انقلابش را به رفراندوم عمومی گذاشت و روزی را برای رفراندوم تعیین کردند. اما بعضی از آقایان و علما اعلامیه دادند که شرکت در رفراندوم حرام است.

گروه مجاهدین اسلام – که همین برادران موتلفه بودند – در آن موقع اعلامیهای علیه رفراندوم دادند که در متن آن آمده بود: آنان که بر خلاف نوامیس اسلامی و قوانین قرآن، فعالیتهایی آغاز کردهاند، بایستی در این موقعیت خطرناک از انقلابی عمیق علیه خودشان بترسند؛ مبادا زبانههای آتش انقلاب، طومار جهنمی وجودشان را در هم پیچد و خاکستر اجساد پلیدشان بر باد دهد. شاه و ایادی شاه بدانند، مردم مسلمان ایران نمردهاند که بر خلاف عقاید دینی آنان، این گونه علنی اقدام شود...

https://shoma-weekly.ir/r2u2lZ