نگاه

امام فرمود با هم کار کنید

امام فرمودند: چون همه شما در راه خدا کار می کنید و هدف و برنامه تان یکی است، چرا باید از هم جدا باشید؟ با هم ارتباط برقرار کنید و با هم کار کنید.

مرحوم حبیب الله شفیق- قرار شد خدمت حضرت امام برسیم. به ما گفتند غیر از هیئت شما، از هیئت های دیگر هم هستند که از قبل نمی دانستیم چه گروه های دیگری حضور دارند. به قم مشرف شدیم و خدمت امام رفتیم. در پایان ملاقات و موقع حرکت امام اشاره کردند که باشید. در آن جلسه امام به ضرورت فعال کردن مساجد و سازماندهی و اتحاد هیئت های مذهبی اشاره کردند و جملاتی با این مضمون فرمودند که چون همه شما در راه خدا کار می کنید و هدف و برنامه تان یکی است، چرا باید از هم جدا باشید؟ با هم ارتباط برقرار کنید و با هم کار کنید. در این جلسه ما از نزدیک با بچه های هیئت اصفهانی ها آشنا شدیم و بعد در تهران قرار ملاقات گذاشتیم. اول با هماهنگی آقای عسگراولادی اعضایی از هیئت مسجد امین الدوله با اعضای هیئت اصفهانی ها با هم آشنا شدند و تصمیم گرفتیم هر گروه رابطینی داشته باشد و رابطین با هم در ارتباط باشند نه همه افراد گروه. این دو گروه که به هم پیوستند، گروه سوم که بچه های مسجد شیخ علی بودند هم با ما مرتبط شدند و در مجموع مشخصاً سه گروه فعال شدیم. در یکی از شب ها نمایندگانی از سه گروه در منزل بنده تشکیل جلسه دادند که راجع به اتحاد و ائتلاف هر سه تصمیم بگیرند. همان شب قرار شد، از هر گروه چهار نفر به عنوان عضو اصلی انتخاب شود و هر گروهی هم شبکه خودش را حفظ کند و برای خود زیرگروه های ده نفری تشکیل بدهد.
 از گروه مسجد امین الدوله، من، حاج مهدی عراقی، آقای عسگراولادی و ابوالفضل توکلی بودیم. از بچه های هیئت اصفهانی ها، آقای میر محمد صادقی بود و حاج محمود میر فندرسکی و عزت الله خلیلی و حاج مهدی بهادران و از مسجد شیخ علی هم که سه نفرشان شهید شدند، شهید صادق امانی و شهید اسلامی و شهید لاجوردی بود و حاج حسین رحمانی. بعد از تشکیل شورای دوازده نفره از منتخبین، چون بر مبنای اعتقادات اسلامی فعالیت می کردیم تصمیم گرفتیم یک مشاور روحانی داشته باشیم که این مشاور روحانی مورد تأیید امام هم باشد. وقتی از امام خواستیم کسی را به عنوان مشاور ما و امین خود معرفی کند، امام نپذیرفت و قرار شد ما اول خودمان بررسی کنیم و افرادی را به ایشان معرفی کنیم و ایشان نظرشان را درباره آنها بدهند. ما آقای مطهری، آقای بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و دو نفر دیگر را انتخاب کردیم و به این ترتیب با تأیید امام یک شورای روحانی هم تشکیل شد. با مجموعه آن ۱۲ نفر هیأت مرکزی و پنج نفر شورای روحانی ائتلافی تشکیل شد که هیئت های مؤتلفه اسلامی نام گرفت. به این ترتیب با هدایت امام، هیئت های مذهبی ائتلاف کردند و یک تشکیلات جدی، سازماندهی شد. در آن موقع من و شهید اسلامی اساسنامه ای برای این تشکیلات نوشتیم که آن را شهید بهشتی و شهید باهنر تصحیح کردند و بعد تصویب شد.
 بعد از این ماجرا شورای مرکزی سازماندهی خود را توسعه داد و یک گروه ده نفره تشکیل شد که این ده نفر، رابطین با گروه های بعدی بودند. ده تا گروه ده نفری تشکیل شد. یک نفر هم از شورای مرکزی در جلسات این گروه ده نفره حضور داشت تا برنامه های شورای مرکزی ائتلاف را به آنها منتقل کند. جلسات این گروه های ده نفره هر هفته برگزار می شد و فعالیت ها گسترش پیدا می کرد تا به آن هدف ایجاد کانالهای ارتباطی برسیم. دقیقاً ما بعداً با همین گروه ها اعلامیه کاپیتولاسیون را در عرض یک شب در تمام تهران و شهرستانها توزیع کردیم.

https://shoma-weekly.ir/4NbRa8