به نظر می رسد تأکیدات مکرر معظم له، علاوه بر اهمیت موضوع، نشان از آن دارد که تلاش ها در این زمینه کافی نیست و اقدامات لازم و عملی مورد انتظار برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی دیده نمی شود.
به نظر می رسد یکی از دلایل این موضوع آن است که عده ای از مسئولین دولت بجای «اقتصاد مقاومتی» که پیشرو و درون زاست؛ به «اقتصاد مشایعتی» که دنباله رو و برون نگر است؛ اعتقاد دارند. از نظر این عده، اقتصاد کشور فقط در مشایعت برجام است که به جایگاه دلخواه می رسد. در حقیقت دلبستگی این افراد به برجام و انتظار برای اثرات مثبت آن بر اقتصاد، مانع از آن می شود که آنها انگیزه لازم را برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی داشته باشند. این نوع نگاه به اقتصاد کشور، نه فقط دردی را دوا نمی کند؛ بلکه تلاش دیگر بخش ها را نیز برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی با مشکل مواجه می کند.
برجام که این روزها با بدعهدی آمریکایی ها، به تجربهای برای تعاملات آینده جمهوری اسلامی ایران با گروه کشورهای 5+1 تبدیل شده؛ تاثیرات مورد نظر را بر اقتصاد کشور نداشته است.
اقتصاد کشور را نباید دنباله تجربه برجام فرض کرد؛ زیرا که این نگاه نیز همانند برجام به تجربه ای تبدیل خواهد شد که در آینده از آن به عنوان «تجربه اقتصاد مشایعتی» یاد و اینها همه فرصت هایی است که در تاریخ ملت ایران به عنوان فرصت های از دست رفته درج خواهد شد.
مشکل مهم دیگر آن است که دولت نیز بجای اقدام و عمل، بهدنبال توجیه و رهنمود دادن است. شاید این نوع نگاه به اقتصاد کشور، به علت همان توقعی است که از برجام می رود که قرار بود برای اقتصاد کشور، کاری کارستان کند. این افراد ترجیح می دهند بجای هرگونه اقدام، همچنان منتظر معجزه ای از برجام برای رونق اقتصاد کشور باشند و این یک فرصت سوزی کامل است.