نگاه

اعتبار جامعه مدرسین

در آخرین دیداری که ما به‌عنوان جامعه مدرسین با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان فرمودند: «این اعتباری که جامعه پیدا کرده تا جایی که می‌تواند مرجع معرفی کند و بعد از رحمت آیت‌الله اراکی، مرجع معین کرد و هیچ‌کس به این‌ها نگفت که شما چه‌کاره‌اید که این کار را می‌کنید بلکه همه پذیرفتند و همین‌طور توانست در یکی دو مورد افراد را از مرجعیت بیندازد. این اعتبار را کسی به جامعه مدرسین نداده که بتواند از او پس بگیرد بلکه این اعتبار در طول بیش از ۴۰ سال و در اثر عملکرد صحیح جامعه مدرسین حاصل‌شده است. جامعه باید مراقب باشد این اعتبار را همه‌جا خرج نکند و راحت از دست ندهد».
در آخرین دیداری که ما بهعنوان جامعه مدرسین با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان فرمودند: «این اعتباری که جامعه پیدا کرده تا جایی که میتواند مرجع معرفی کند و بعد از رحمت آیتالله اراکی، مرجع معین کرد و هیچکس به اینها نگفت که شما چهکارهاید که این کار را میکنید بلکه همه پذیرفتند و همینطور توانست در یکی دو مورد افراد را از مرجعیت بیندازد. این اعتبار را کسی به جامعه مدرسین نداده که بتواند از او پس بگیرد بلکه این اعتبار در طول بیش از ۴۰ سال و در اثر عملکرد صحیح جامعه مدرسین حاصلشده است. جامعه باید مراقب باشد این اعتبار را همهجا خرج نکند و راحت از دست ندهد». این دستورالعمل سنگینی برای ما بود و حتی در مقطعی تشکیک کردیم که آیا میتوانیم از اعتبار جامعه در مسئلهای استفاده کنیم یا نه و من مأمور شدم مجدداً از ایشان سوال کنم، ایشان فرمودند: «بار قبل به شما چه گفتم؟» عرض کردم: «فرمودید من نمیدانم که آیا این اعتبار مثلاً باید برای انتخابات مجلس هزینه شود یا نشود». فرمودند: «الآن هم نمیدانم که باید هزینه شود یا نه ولی میدانم که شمارا از دخالت در این امور نهی نکردم. شما باید خودتان ببینید که اگر مصلحت ایجاب میکند دخالت کنید وگرنه باید سکوت کنید، بنابراین من نهی نکردهام، گفتهام که قدر این اعتبار را باید بدانید.»

بنده اعتقادم این است که یا نباید کاری را بر عهده گرفت و یا باید آن را درست انجام داد. مثلاً در زمانی که مرحوم آیتالله مشکینی دبیر جامعه بودند، یکبار مرا احضار کردند و گفتند: «شما باید مسئولیت اینجا را بر عهده بگیرید» گفتم: «من در شورای نگهبان مسئولیت دارم، باید برای آن وقت بگذارم» گفتند: «اگر اینطور باشد، من هم نمیتوانم و شما وظیفه شرعی دارید و...» و بالاخره من مسئولیت جامعه را به عهده گرفتم.

یادم هست در جلسه آخر قبل از رحلت ایشان، هرچه اصرار کردم که مرا از این کار معاف بدارید، ایشان گفتند: «اگر شما نباشی، دوتایی باهم کنار میرویم» درهرحال این اعتمادها و الطاف، نعمتهای الهی هستند و بنده هم با همین نگاه کار را به عهده گرفتم.

در دوره حیات ایشان بهعنوان معاون عمل میکردم و سیاستهای کلی را هم از ایشان میگرفتم، ولی پس از رحلت ایشان هرچه اصرار کردم که مسئولیت را به عهده کس دیگری بگذارند، آقایان نپذیرفتند و اکثریت به بنده رأی دادند.

دعا کنید خدا توفیق بدهد که اگر عمری باقی مانده گرفتار لغزش نشویم چون جریاناتی را میبینم و مشاهده میکنم که گذرگاههای این انقلاب، خیلیها را از طریق حق بیرون کرده و دارد میکند. ولی بحمدالله پایههای خود انقلاب بهقدری مستحکم است که هیچکس نمیتواند آن را منحرف کند و فقط خود فرد منحرف، آسیب میبیند. انقلاب تحت تأثیر اینوآن قرار نمیگیرد، بلکه اشخاص تحت تأثیر آن هستند، بنابراین دعایی که میکنم این است که در این چند روز باقی عمر، خدایناکرده از انقلاب جدا نشوم و خداوند ما را حفظ کند که از این خطرات محفوظ بمانیم.

* برگرفته از خاطرات آیت الله یزدی

https://shoma-weekly.ir/dKnAKZ