نگاه

اصول مکاتبه با آمریکا

با محرمانه ماندن مکاتبات رئیس جمهور از چشم رسانه‌ها، وظیفه ما امید به ابتناء آن بر بنیان فکری امام و پاسخی از همین جنس است. اما با نوع تعبیر به کار رفته که حکایت از تداوم جریان مکاتبات دارد، این مروری کوتاه به برخی نامه‌های امام -که با اعتقاد به نصرت الهی بدون ترس از خشم دشمنان دچار رودربایستی دیپلماتیک نشد، مؤدّبانه امّا قاطع و روشن سخن گفت- برای امروز ما خالی از لطف نیست؛ تا مشمول آن سیلی هشدار داده شده نگردیم.
محمد مهدی اسلامی- جدای از دست دادن وزیرخارجه کشورمان با اوباما که تفاسیر متفاوتی را شامل شد؛ جمله خاص رئیس جمهور در گفتگو با سی ان ان نیز هم راستا با‌‌ همان فعل تلقی گردید. دکتر روحانی در پاسخ به پرسش جهت دار کریستین امانپور که «آیا رئیس جمهور ایران و رئیس جمهور ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند و در سازمان ملل با هم و سلامی بکنند» گفته بود «البته نامه مینویسیم گاهی ایشان مینویسند و گاهی من مینویسم.»

این عبارت مورد اقبال برخی رسانهها قرار گرفت و تیتر مصاحبه پرمحور رئیس جمهور شد تا نشان دهند که تا چه میزان چشم انتظار عادی سازی رابطه با شیطان بزرگ هستند.

۱۴ خرداد همین امسال بود که امام خامنهای با هشدار اینکه «اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.» در ذیل تبیین اصول امام خمینی برای جلوگیری از تحریف شخصیت این الگوی جهانی؛ به موضوع نامه نگاری امام اشاره کردند که محک خوبی برای امروز ما است. معظم له پس از تصریح بر اتکال امام راحل به قدرت الهی به جای «دلخوشکُنَکهای قدرتهای جهانی» که مطلقاً نباید به آنها اعتماد کرد؛ به پاسخ بنیانگذار کبیر انقلاب به نامه کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا اشاره کردند که مؤدبانه اما با مواضع قاطع و روشن بود و سپس یادآوری کردند که «رئیسجمهور آمریکا - ریگان، که رئیسجمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.»

نامههای امام خمینی نیازمند پژوهشی گسترده است، اما کتاب نامههای امام حتما باید بخشی برای مکاتبات بین المللی داشته باشد که نامههای واصله و چگونگی پاسخ امام را هم شامل شود. چنین فصلی نشان خواهد داد شیوه ارزشگذاری امام به نویسندگان نامهها، خارج از عرف مرسوم دیپلماتیک و بر اساس ارزش های انقلاب اسلامی بوده است. آنچنان که با لحنی دلجویانه دلیل تأخیر در پاسخ به نامه یک روشنفکر جهان عرب را شرح میدهند اما نه تنها پاسخ نامه محرمانه رئیس جمهور وقت آمریکا را نمیدهند، که نامه وی را نیز به رسانهها میکشانند.

نامه محرمانه جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا درباره تسخیر لانه جاسوسی یا به تعبیر آمریکاییها «گروگانگیری» توسط «کای سر» کاردار سفارت سوئیس در تهران به قطبزاده وزیر خارجه وقت ایران به صورت رسمی تحویل شده بود و چنین آغاز میشد: «عالیجناب! من امکان این را داشتم که پیام بیست و یکم مارس (۱) شما را خطاب به مردم ایران بخوانم.» او در ادامه با اعلام موافقت نسبت به اینکه «صلح جهانی نیازمند روابط جدید بین دولتها» است، خود را وارث سیاستهای گذشته خوانده و افزوده بود: «مزیت بزرگ دموکراسی آمریکایی این است که همیشه توانسته است اشتباهات خود را شناسایی نموده و یا آن را محکوم کند.» و با اشاره به آمادگیش برای «بررسی» آثار مداخله آمریکا در شیلی به عنوان سند صدق خود، افزوده بود: «تصرف سفارت ما در تهران میتوانسته است عکسالعمل موجهی برای جوانان ایران تلقی شود، اما زمان سپری میَشود و من دلایل جدی برای تردید درباره انگیزههای واقعی آنانی که سفارت ما را تصرف کردهاند در دست دارم.» او سپس مدعی انسان دوستانه بودن معالجه شاه در آمریکا و عدم دخالت دولت در آن، بیاطلاعی آمریکا از سفر شاه به مصر و... شده بود و در پایان با بیان اینکه «میخواهم موکدا خاطرنشان کنم به محض اینکه مسئله فوری از طریق انتقال مسئولیت گروگانها به حکومت ایران حل شود، ما آماده اتخاذ رویه معقول و دوستانهای برای حل و فصل مسایل عدیده دوجانبه فیمابین میباشیم.» این رویه را تشکیل یک کمیسیون مشترک برای رسیدگی به بحران فیمابین بر اساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه دانسته بود و چنین پایان داده بود «اجازه میخواهم جسارتا اعلام دارم که به نظر من، زمان و دشمنان واقعی نظامهای سیاسی مربوطه ما به زیان ما مشغولند. با تقدیم بهترین احترامات، جیمی کارتر ۲۶ مارس ۱۹۸۰» (۲)

با انتشار نامه کارتر از رادیوی جمهوری اسلامی، کاخ سفید این نامه را انکار کرد، حاج احمدآقا در مصاحبهای با خبرنگاران سیاست امام برای انتشار نامه را تشریح کرد و خواستار شفافیت بنی صدر درباره مکاتباتش با آمریکا نیز شد و درباره علت تکذیب وزارت خارجه آمریکا توضیحاتی داد از جمله اینکه «کارتر شنیدهام گفته که این یک پیام خصوصی بوده و در عرف بین المللی این پیامها به هیچ وجه منتشر نمیشود، و لذا سخنگو و بقیه افراد نمیدانند». سرانجام روز بعد جودی پاول سخنگوی کاخ سفید بدون ورود به محتوای نامه اصل نامهنگاری را تایید کرد.

امام در مواجهه با نامه ریگان نیز همین سیاست را پیش گرفتند و در ماجرای مک فارلین نیز دستور به آگاهی ملت از جزئیات ماجرا دادند. زیرا پیش از آن در ۱۶ آبان ۱۳۵۸ در واکنش به سفر قریب الوقوع رمزی کلارک (دادستان کل) و ویلیام میلر به ایران و قصد ملاقات با دولت موقت، در تنها نامه بدون بسم الله الرحمن الرحیم خود (۳)، با منع هرگونه ملاقات راه تغییر سیاست آمریکا را اعلام فرموده بودند که با عدم انجام آن، دروغین بودن وعدهها آشکار گردیده بود «اگر چنانچه آمریکا، شاه مخلوع ـ این دشمن شمارۀ یک ملت عزیز ما ـ را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می‏باشد.» (۴)

ظرافتهای نامههای بین المللی امامگاه زیباتر از ظرافتهای دیپلماتیک است؛ آنچنان که در پاسخ پیام تسلیت لئونید ایلیچ برژنف، صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی به امام خمینی به مناسبت شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر در حادثه هشتم شهریورماه ۱۳۶۰، با تشکر از ابراز همدردی میافزایند «امید است این حوادث ناگوار ملل مستضعف جهان را در برابر استعمارگران منسجمتر و برای کسب استقلال و آزادی مصممتر سازد.» (۵) و همچنین در پاسخ به تبریک وی به مناسبت سالروز پیروز انقلاب اسلامی، در ۲۶ بهمن ۱۳۶۰ چنین مرقوم داشتند «پیام تبریک آن جناب به مناسبت سومین سالگرد انقلاب اسلامی کشور ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات محرومان و مستضعفان جهان را از زیر سلطه ستمگران و مستکبران مسئلت دارم. و امید است انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران الگویی برای آنان نیز باشد.» (۶)

این پیام خطاب به رهبر یکی از دو قطب ستمگر و مستبد وقت بود که از حامیان سازمان منافقین و نیز پشتیبان صدام در حمله به ایران بود. با یادآوری شرایط زمان صدور پیام باید گفت اشاره پررنگی به الگوگیری مجاهدان افغان از انقلاب اسلامی ایران در برابر حمله شوروی داشت. حملهای که در سوم دی ۱۳۵۸با دستور مستقیم برژنف به افغانستان رخ داد تا از گسترش انقلاب اسلامی ایران به افغانستان- که با اعدام هزاران تن از روحانیان و بزرگان روستایی این کشور همچنان ادامه داشت- جلوگیری کند و سرانجام با مقاومت ۹ ساله مجاهدان افغان، بینی استکبار شرق بر خاک مالیده شد.

این اما مهمترین نامه امام به رهبران شوروی نبود؛ برژنف در فاصله کمتر از یک سال پس از این نامه به دیار باقی شتافت و دو جانشین بعدی او نیز به دلیل کهولت سن و فرارسیدن مرگ، زمامداری کوتاهی داشتند تا در فروردین ماه ۱۳۶۴ گورباچف بر صندلی دبیرکلی حزب کمونیست و رهبری اتحاد شوروی نشست. او اندکی بعد از آغاز زمامداری، از سیاست گِلاسنوست خود خبر داد که بیانگر آمادگی شوروی برای بازنگری در دیدگاههای شکست خورده قبلی بود. در این مقطع امام نامه تاریخی خود را به گورباچف نوشتند و در ۱۱ دی ۱۳۶۷ (اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی) توسط هیئتی به ریاست یک فقیه و نه یک دیپلمات، به وی ابلاغ کردند. امام در این نامه در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب (۷) هشدارهای صریحی را به گورباچف داده بودند؛ تا آنجا که به تعبیر آیت الله جوادی آملی، آنجا که امام فرمودند: «دیگر کمونیسم را باید درموزه‏های تاریخی جهان جستجو کرد» رنگ چهره گورباچف تغییر کرد و صورتش سرخ شد. (۸)

در فصل بررسی نامههای بین المللی امام ۲۷ اسفند ۱۳۵۸ از این جهت مهم است که در اولین روز پس از پایان معالجه حساس امام در بیمارستان قلب، ۳ نامه کوتاه برای رهایی جهان عرب از وابستگی به غرب را در خود جای داده است. نخست پاسخ امام به محمد حسنین هیکل که فرمودهاند «نامه شما وقتی به تهران رسیده بود که من مریض و در بیمارستان بستری بودم؛ و به همین جهت مطلع نشدم. و اکنون که آن را خواندم، لازم است این حقیقت را گوشزد نمایم که مسائل آمریکا چنان نیست که با این قضایا حل شود. و برای اینکه کشورهای اسلامی بخواهند روی پای خود بایستند باید وابستگی نظامی و فرهنگی و اقتصادی و هر نوع وابستگی دیگر خود را با آمریکای جهانخوار و کشورهای استعمارگر قطع نموده و استقلال خود را حفظ کنند. و به هر ترتیب از اظهار محبت جنابعالی متشکرم؛ و امیدوارم عموم مسلمانان جهان در پیروی از دستورات مقدس اسلام کوشا و موفق باشند.» (۱۰)

نامه دوم در این تاریخ در پاسخ به ملک خالد پادشاه عربستان سعودی است. امام خمینی با تشکر از وی فرمودند: «وصول تلگراف آن حضرت نسبت به وضع کسالت و بهبودی اینجانب موجب تشکر گردید. خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و به خصوص آمریکای جهانخوار از سر مسلمانان قطع و عموم پیروان مکتب مقدس اسلام بتوانند با کمال برادری و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت از دست رفته خود را بازیابند.» (۱۱) و نامه سوم به ولیعهد وی، فهد بن عبدالعزیز «تلگراف آن جناب در مورد بازگشت اینجانب از بیمارستان و رفع کسالت واصل و موجب تشکر گردید. امید است عموم مسلمانان جهان به پیروی از تعلیمات عالیه اسلام، قطع هرگونه وابستگی خود را از دوَل استعمارگر جهان و به خصوص دولت جهانخوار آمریکا بنمایند و استقلال کامل خود را بازیابند.» (۱۲) هم او که مراسم برائت از مشرکین حاجیان را به خاک و خون کشید.

اما در فاصله این نامه تا حج خونین، مکاتبه دیگری نیز میان حاکمان سعودی با امام خمینی به وقوع پیوسته بود. به دنبال تظاهرات برائت از مشرکین زوار ایرانی خانه خدا، ملک خالد پادشاه سعودی طی نامهای به امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی نوشت «سفارت جمهوری اسلامی ایران در جده اظهار داشته بود که جنابعالی دستوراتی به زائران ایرانی بیت الله الحرام صادر فرمودید و آنان را ملزم به بذل کوشش جهت تحقق همبستگی بین مسلمانان و پرهیز از دست زدن به کارهای تفرقه انگیز و همچنین اقتدا به ائمه جمعه و جماعت در حین به جا آوردن نماز در مساجد و پیروی از حکم ثبوت رویت هلال ماه ذیحجه در عربستان سعودی و لو اینکه رویت هلال در ایران به ثبوت نرسیده است نمودهاید. خوشوقتم که سپاسگزاری و قدردانی خود را از جنابعالی به خاطر این احساسات و این توجهات نیک ابراز دارم لیکن متاسفانه برخی از زائران ایرانی خانه خدا به تحریک از سوی مدیران خود به رهنمودهای شما عمل ننموده دست به اعمالی به نام شما زدهاند که علاوه بر اینکه با هدف جنابعالی منافات دارد مغایر با هدفهای حج و قدسیت اماکن متبرکه بوده است.»

ملک خالد در ادامه این نامه ادعا کرده است زائرین ایرانی شعار میدادهاند: الله واحد خمینی واحد! (۱۳)

پاسخ امام به پادشاه سعودی چنین شروع شده است «مرقوم شما واصل گردید. آنچه که سفارت جمهوری اسلامی گفته است صحیح است. اینجانب تمام گرفتاریها و بدبختیهای مسلمین و دولتهای کشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان میدانم.» و در ادامه با تأکید بر وحدت و انتقاد از جرم دانستن دخالت در امور سیاسی و اجتماعی در حرمین شریفین، افزودهاند «من نمی‌‌دانم مسائل و جریاناتی که در کشور شما و حرمین شریفین میگذرد به طور صحیح به شما گزارش میدهند، یا همچون شعارهای ایرانیان، که در همه جا شعار آنان مشهور است، برای شما تحریف شده و برخلاف واقع گزارش دادهاند [...] اگر دولت حجاز از این فریضۀ عبادی ـ سیاسی، که هر سال در مواقف کریمۀ حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشکیل میشود، استفاده سیاسی اسلامی مینمود، احتیاج به آمریکا و هواپیماهای آواکس آن، و سایر ابرقدرتها نداشت و مشکلات مسلمانان حل میشد. میدانیم که آمریکا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید. چنانکه دیدیم که آواکس های آمریکایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران مراکز نفتی کویت توسط ایران. [...] اخیراً به این نکته تأکید میکنم که از مکتوب شما ظاهر میشود که گزارشهای دروغ و انحرافی به شما داده میشود. چنانکه نوشتهاید شعارهای زائرین ایرانی موجب نارضایتی و تنفر زائرین بیت اللّه شده است. بهتر بود شما اشخاص امینی را مأمور گزارشها نمایید تا معلوم شود شعار ضد اسرائیل و آمریکا موجب تنفر و نارضایتی زائرین نشده، بلکه برخورد مأمورین دولت سعودی و ضرب و هتک و به حبس کشیدن مهمانان خدای متعال، به جرم شعار علیه اسرائیل و آمریکا، موجب تنفر و نارضایتی مسلمانان جهان و خصوص زائران بیت اللّه الحرام و حرم معظّم رسول اللّه ـ صلیاللّهعلیهوآلهوسلم- شده است.» (۱۴)

در میان واکنشهای امام به نامههای چهرههای جهانی، پاسخ امام به پاپ ژان پل دوم نیز اهمیت ویژهای دارد. امام به نامه به ظاهر صلح طلبانه پاپ برای رهایی عوامل آمریکا در لانه جاسوسی؛ پاسخ مفصلی دادند که خود در ملاقات مجدد با نماینده رهبر کاتولیکهای جهان، خلاصه آن نامه و پاسخ را چنین روایت میکنند «دفعۀ اول برای آن لانۀ جاسوسی بود که جوانهای عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت آمریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم.» (۱۵)

در فرازی از آن پاسخ آمده بود «اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح، موافق است با این جنایاتی که اینها کردند، من چه جوابی به اینها بدهم؟ روحانیت مسیح که میداند که قرآن کریم به طرفداری از مسیح و طرفداری از صدّیقه طاهره مریم برخاست. و آن چیزی که به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مُطهَّره میدادند، تکذیب کرد [...] در عین حالی که اسلام طرفداری از مسیح و علمای مسیح کرده است در قرآن، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم، نغمه امثال آقای پاپ نوازش بدهد، و استفسار کند که این ملت چرا به اینطور میگذراند. [...] و الآن هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سی و چند سال جنایت کرده است، خیانت کرده است، و جنایات و خیانات او مشهود است، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم میخواهید توطئه بکنید؟» (۱۶)

«من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید میخواهم که دولت آمریکا را از عواقب ستمگریها و زورگوییها و چپاولگریها بترسانید؛ و آقای کارتر را، که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملت هایی که میخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند، و از تعلیمات حضرت مسیح - سلام الله علیه - پیروی نماید و خود و دولت آمریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد.» (۱۷)

با محرمانه ماندن مکاتبات رئیس جمهور از چشم رسانهها، وظیفه ما امید به ابتناء آن بر بنیان فکری امام و پاسخی از همین جنس است. اما با نوع تعبیر به کار رفته که حکایت از تداوم جریان مکاتبات دارد، این مروری کوتاه به برخی نامههای امام -که با اعتقاد به نصرت الهی بدون ترس از خشم دشمنان دچار رودربایستی دیپلماتیک نشد، مؤدّبانه امّا قاطع و روشن سخن گفت- برای امروز ما خالی از لطف نیست؛ تا مشمول آن سیلی هشدار داده شده نگردیم.

پی نوشتها:

۱. پیام آغاز سال نو امام خمینی که شامل توصیههای سیزده گانه به مسلمانان بود و در آغازین جملات آن قید شده بود «وظیفه ماست که در مقابل ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم؛ به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگی و شرق زدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند. ما با کمونیسم بین الملل به‌‌ همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی آمریکا؛ و با صهیونیزم و اسرائیل شدیداً مبارزه میکنیم.» و در آن به سیاست شوروی در مداخله در افغانستان انتقاد شده بود.

۲. http: //revolution. pchi. ir/show. php؟ page=contents&id=۱۰۲۷۰

۳. http: //www. imam-khomeini. ir/fa/n۲۳۳۴۳

۴. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۰، صفحه ۵۰۳

۵. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۵، صفحه ۱۵۹

۶. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۶، صفحه ۵۶

۷. نتایج اتکای شوروی به غرب را اینجا بخوانید http: //farsi. khamenei. ir/others-report؟ id=۸۵۷۹

۸. http: //portal. esra. ir/Pages/Index. aspx؟ view=۱&id=MjIzNgDD-i۲FKxj۳nngYQD&kind

۹. محمد حسنین هیکل روشنفکر مشهور جهان عرب، ۱۷ سال سردبیر روزنامه الاهرام مصر بود. پیش از آن سالهای متمادی در ایران حضور داشت و گزارشهای وی از نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران، مصر را تکان داد و منجر به دستور جمال عبدالناصر برای ملی شدن کانال سویز شد. هیکل آثار بسیاری نوشته که از جمله آن متن گفتگوهایش با برخی چهرههای موثر جهان است.

۱۰. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۲، صفحه ۱۹۰

۱۱. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۲، صفحه ۱۹۱

۱۲. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۲، صفحه ۱۹۲

۱۳. روزنامه اطلاعات، ۱۹ مهر ۱۳۶۰، صفحه ۲

۱۴. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۵، صفحات ۲۹۰ تا ۲۹۳

۱۵. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۳، صفحه ۶۷

۱۶. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۱، صفحات ۲۹ تا ۳۹

۱۷. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۲، صفحات ۲۳۷ تا ۲۳۸

https://shoma-weekly.ir/qaXnUa