اما اگر بخواهیم از یک منظر کلان به انتخابات سال آتی و آهنگی که امروز بر اصولگرایان حاکم شده است، نگاه کنیم، به نظر من ذیل مرجعیت سیاسی و مذهبی جامعتین روی مواردی همچون پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و اعتقاد به پیشرفت در سایه باورمندی در سایه ظرفیتهای درونزای کشور این توافق و همگرایی به وجود آمده است. امیدواریم انشاءالله نگاهی که در پی این ایده بود خالصسازی در بین اصولگرایان و مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب دنبال و دایره اصولگرایی را تنگ و محدود کند، به این مهم واقف شوند که همگرایی که امروز در بین اصولگرایان به وجود آمده است، دشمنان زیادی دارد و به مراتب شکنندهتر از واگرایی است. در واقع همگرایی هنر اصولگرایان و واگرایی از بیهنری آنها خواهد بود. ما شاهد نوعی بازسازی مرجعیت روحانی در بین اصولگرایان هستیم و همین امر سبب میشود انگیزههای تفرقهافکنانهای که بین مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب وجود داشت، تحتالشعاع قرار بگیرد.
و اما در طرف مقابل جریان اصلاحات به دولت یازدهم به چشم یک اسب تروا نگاه میکرد. به نظر من شکم این اسب در چند ماه آینده باد میکند و سربازان اصلاحطلب از شکم آن بیرون خواهند آمد، بهخصوص بعد از ماجرای هستهای که در تیر ماه مشخص خواهد شد، مرزبندی جریان اصلاحات با جریان دولت و اعتدال شفافتر میشود و در حوزههای مختلفی فعال خواهند شد. مثلا در حوزههای کارگری، معلمها و فرهنگیان. زمزمه افتراق بین اینها جدی است. با توجه به اینکه در راهبردهای اعلامشده از سوی آنها مشخص شده است قصد دارند آقای خاتمی را محور قرار بدهند و با استراتژی ثبتنام حداکثری در انتخابات حضور یابند. ثبتنام چهرههای سفیدی که فکر میکنند اینها از ساز و کارهای نظارتی شورای نگهبان عبور خواهند کرد. دنبال این هستند یک لیست کشوری برای انتخابات آتی بدهند و اجازه ندهند حتی در شهرهای کوچک هم فارغ از لیستی که آنها مشخص میکنند کسی به اسم اصلاحطلبی حضور یابد. از آن طرف شاهد فعالیتهای دولت هستیم. حضور آقای جهانگیری در جلسه حزب کارگزاران از همین نوع است که البته آقای نوبخت گفته، ایشان رفته بودند به دوستان قدیمیشان سر بزنند. این مسئله حاکی از روشنشدن مشی دولت برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان است. آنچه که از آن احساس خطر میکنم، فارغ از صحبتهایی که بین جریانات سیاسی در انتخابات آتی رخ میدهد، این است که برخی گروهها و جریانات سیاسی رقابت را حول موضوعاتی هل میدهند که مرتبط با امنیت و منافع ملی ماست. مثلاً موضوعاتی که در بحث مذاکرات هستهای مطرح است، بحث پروتکل الحاقی که نیازمند تصویب مجلس شورای اسلامی است و تعهداتی که باید در مجلس شورای اسلامی تصویب شوند. جدا از این موضوعات که مربوط به امنیت ملی ماست، برخی مرتبط با امنیت فرهنگی و اجتماعی ما است، مثلا در بحث زنان، خصوصاً در معاونت زنان ریاست جمهوری اخیرا در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) با خوشحالی زیادی عنوان شد که ما عضو نهاد زنان سازمان ملل متحد شدهایم که ذیل یکی از شوراهای سیاسی ـ اقتصادی سازمان ملل است. این امر تعهداتی را به بار میآورد. بعضا این تعهدات و عضویتها با فرهنگ، موضوعات اجتماعی و مبانی شرعی ما ناهمخوان است. اگر جریانی بخواهد این موضوعات محلی برای منازعات و رقابتهای انتخاباتی قرار بدهد، در حقیقت دارد اقدامی برخلاف امنیت کشور میکند و فکر میکنم هشداری که مقام معظم رهبری در ابتدای سال دادهاند که دشمن درصدد آن است امنیت را در کشور ما مختل کند، ضرورت دارد هوشیاری جدی در بین کسانی که از امروز دارند برای رقابتها آماده میشوند تا ردای نمایندگی مجلس را برای خودشان بدوزند، وجود داشته باشد، نباید این ردا را آنقدر گشاد بدوزند که به تنشان زار بزند و نه آنقدر تنگ باشد که به تنشان نرود.
با همه این تعابیر تصورم این است که برآیند رقابتها در انتخابات آتی حاکی از برگزاری دو انتخابات حساس و خیلی مهم است و جریانات سیاسی و مجموعه نیروهای مرتبط با آن انقلاب بایستی با هوشیاری مضاعفی مسئله انتخابات سال ۹۴ را دنبال کنند. بعضی از گروههای متمایل به فتنه عنوان کرده بودند انتخابات سال ۹۲ برای ما حیثیتی نبود؛ اما انتخابات سال ۹۴ حیثیتی است و همه چیزشان را پای آن آوردهاند. لذا بایستی با حساسیت بیشتری مسئله انتخابات را دنبال کرد. لاجرم در این فضا برای جریان اصولگرا و نیروهای معتقد به انقلاب همگرایی بهترین نسخهای است که میتواند بین اصولگرایان نوشته شود. انشاءالله موفق هم بشوند.