این مدرس و محقق حوزه زبان و ادبیات فارسی در ادامه اظهار میکند: «ادبیات و شعر یک دانش است؛ قلمرو شعر، قلمرو گستردهای است که برای پا گذاشتن به آن باید به ابزارهایی مانند زیباییشناسی، زبانشناسی، وزن و عاطفه و... تجهیز شد، بهصرف اینکه الفاظ دارای وزن و با کمترین معنای ممکن کنار هم بیایند شعر شکل نمیگیرد. این درست مصداق آن است که هر ادبیات خواندهای شاعر و نویسنده نیست اما هر شاعر و نویسندهای نیاز به خوانش و دانش ادبیات و زبان فارسی دارد.»
برای اینکه از اوضاع شبکههای اجتماعی تأثیر در حوزه تغییراتی زبانی شعر مطلع شویم به سراغ زهرا سلیمانی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی رفتیم؛ او دراینباره میگوید: اوضاع را نباید در شبکههای اجتماعی آنقدر بغرنج دید، در برخی از صفحات اجتماعی شاهد چرخش شعر کلاسیک و نو و یا متنوارههای ادبی در میان کاربران این شبکهها هستیم و این مقوله اگر بهطور هدایتشده و با دانش رسانهای توأم باشد میتواند بیش از آنکه یک تهدید برای زبان و ادبیات فارسی باشد تبدیل به یک فرصت شود.
سلیمانی با اشاره به اهمیت حفظ زبان و ادبیات فارسی بهعنوان یک گنجینه معنوی و یا میراث ناملموس فرهنگی تأکید کرد: زبان هویت یک ملت است و ضرورت حفظ آن برای هر ملت و حکومتی واضح و مبرهن است برای همین لزوم نگاه دقیق به آثار ادبی متأخر و بررسی آنها میتواند زمینه تغییر، تحول و ایجاد یکرویه صحیح را بازنمایی کند؛ البته نباید از فعالتر شدن نهادهایی مانند فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در کنار فضاهای علمی و مولد دانش ادبیات غافل شد، متأسفانه فرهنگستان از سالهای گذشته تاکنون منفعلانه نسبت به حوزه شعر و داستان عمل کرده و به همین دلیل شاهد فاصله گرفتن شعر و داستان از معیارهای حقیقی هستیم.»
به هر ترتیب شعر بهعنوان یک رکن اصلی فرهنگی در ادبیات بهحساب میآید که میتواند تهدیدهای عمیق فرهنگی را با چاشنی عاطفه و احساس تبدیل به فرصت کند اما بازار شعر این روزها نشان میدهد متولیان یا پدرخواندههای این ماجرا دغدغهای برای برطرف کردن ضعفها و معایب نیستند و از همین رو است که سبک تازهای در حوزه شعر متولد نمیشود و اشعار فوری یا فستفودی با سرعت در بین جوانان و نوجوانان دستبهدست میشود و اشعار ناب کنج دیوان و دفترهای شعرا خاک میخورند.
