نگاه

اسطوره ادب و عرفان محو جمال الهی

سهل بن ساعدی از اصحاب پیامبر بعد از شرح کیفیت ورود کاروان اسرای عاشورایی به شام می گوید با دیدن کاروان اسرا از نخستین زن پرسیدم کیستى؟ گفت: من سکینه، دختر حسینم. گفتم: من سهل ساعدى از اصحاب جدّت رسول خدا هستم، اگر حاجتى دارى برآورم! فرمود: به حامل سر بگو جلوتر رود تا مردم به تماشاى آن بپردازند و چشمانشان به حرم پیامبر نیفتد! سهل مى‏گوید: من نزد آن نیزه‏دار رفتم و مبلغى به او دادم و گفتم: سر را جلوتر از زنان ببر.

حجت الاسلام محمد اسدی- به جرات می توان گفت شخصیت زنانی در حادثه کربلا حضور داشتند شخصیتی ماورایی و اسطوره ای است زیرا آنها با پشت سر گذاشتن یک فاجعه بی سابقه عظیم انسانی در کنار حضرت زینب در حکم مبلغی برای پیام رسانی آن ظهر خونین به حساب می آمدند یکی از این بانوان که بر خلاف تصور ما در حادثه کربلا طفل نبوده است حضرت سکینه است او جز کسانی است که در این حادثه تاثیر مستقیم دارد عمده ترین ویژگی ایشان را حضرت اباعبدالله اینگونه بیان می کنند:”دخترم دایم محو جمال الهی است” این جمله شدت ایمان و اراده حضرت را به خوبی نشان می دهد زیرا در حادثه عاشورا او از نزدیک شاهد حوادثی تلخ و تکان دهنده است که ممکن است هر مشاهده کننده ای را متزلزل کند و برای یک لحظه از ادامه مسیر پشیمان نماید پس حضرت دارای روحیه ای خارق العاده است که سبب می شود علاوه بر حضور در حادثه نقش موثری را ایفا کند، این نقش از شکیبایی در وداع و نوحه سرای برای علی اکبر(ع) و حتی در هنگام حمل عمود حضرت سقا توسط امام تا خیام ادامه پیاده می کند و با شهادت امام حسین (ع) به اوج می رسد، سکینه از اولین افرادی است که از شهادت امام مطلع می شود و زمانى که دشمن، او و دیگر زنان را به قتلگاه می برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پیکر خونین پدر میافتد و او را به آغوش گرفته و طورى می گرید که دوست و دشمن گریان می شوند. عمر بن سعد فرمان می دهد تا با زور و تهدید دختر را از بدن پدر جدا کنند و همراه بقیه مصیبت دیدگان به اسارت برند. سکینه مى‏گوید:وقتى پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بریده‏اش این ندا را شنیدم که مى‏گفت: شیعیان من! هر زمان که آب گوارایى نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.

نقش این بانو در لحظه ورود به شام در حمایت از حریم حرم بسیار مشهود است، سهل بن ساعدی از اصحاب پیامبر بعد از شرح کیفیت ورود کاروان اسرای عاشورایی به شام می گوید با دیدن کاروان اسرا از نخستین زن پرسیدم کیستى؟ گفت: من سکینه، دختر حسینم. گفتم: من سهل ساعدى از اصحاب جدّت رسول خدا هستم، اگر حاجتى دارى برآورم! فرمود: به حامل سر بگو جلوتر رود تا مردم به تماشاى آن بپردازند و چشمانشان به حرم پیامبر نیفتد! سهل مى‏گوید: من نزد آن نیزه‏دار رفتم و مبلغى به او دادم و گفتم: سر را جلوتر از زنان ببر.

و او پذیرفت، این روایت بیانگر نقش حمایتی حضرت در کنار عمه بزرگوارشان از اطفال و زنان خاندان عترت است.

در بین شامیان نیز با توجه به اینکه حضرت سکینه شاعری فصیح و بلیغ و آشنا به سخن عربی است با کلامی موجز جامعه را برای شنیدن خطبه افشاگرانه حضرت زینب و امام سجاد آماده می کند وی در پاسخ به اینکه شما چه کسانی هستید به صورتی موجز و بلیغ می گوید ما اسیران خاندان محمدیم(ص) همین جمله بسیار کوتاه سبب مسخ افرادی شد که تا لحظاتی قبل به گمان خارجی بودن اسرا، جشن و پایکوبی برقرار کرده بودند البته باید توجه داشت که همواره دامان امن حضرت زینب دلگرمی سکینه و سایر زنانی بود که در کربلا برای حمایت امام حسین و یارانشان حاضر شده بودند و همین زنان با توسل به ویژگی های خود در مدینه نیز از حمایت از راه امام دست بر نداشتند حضرت سکینه نیز با قریحه شاعری خود در ترویج فرهنگ عاشورایی گام بر می داشت و با حمایت از شاعران شیعه می کوشید تا نهضت شعر عاشورایی عرب را که اسباب اصلی عزاداری در رسای حادثه کربلا بود ایجاد کند و البته تا پایان عمر نیز لحظه ای دست از حمایت از ولایت و امامت برنداشت و به مقابله با ظلم و فساد جامعه اقدام نمود.

https://shoma-weekly.ir/bORugh