میثم معافی- اخیرا بعد از توافق ژنو، دکتر روحانی ریاست محترم جمهور نامهای تحت عنوان گزارش به محضر مقام عظمی ولایت ارسال نمودهاند و «آقا» هم پاسخ نامه را مرقوم فرمودند.
آیت الله هاشمی در تحلیل شرایط اخیر وپاسخ نامه رئیس جمهور توسط رهبری معظم در جلسه معارفه رئیس جدید مرکزاستراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتند: «اگرصحبتهای آقا در حمایت از تیم مذاکره کننده نبود، تیم ما دچار لکنت میشد، رهبری پشتشان را محکم کردند و آنها با خیال راحت رفتند.» آیت الله هاشمی باز اشاره به پاسخ نامه کردند وگفتند: «تدبیر را بار دیگر دیدم، اگر مقام معظم رهبری این کار رانمی کردند، اما و اگرها باقی میماند، اما آقا با جمله تشکر از تیم مذاکره کننده، مسئله را ختم کردهاند واین کار بسیارمهمی بود.» و باز گفتند: «این از شئون رهبری است که در شرایط حساس به داد مردم ومسئولان برسند.»
چند نکته درتحلیل و منطق آیت الله هاشمی وجود دارد که اینجانب به عنوان نسل سوم انقلاب وهمچنین علاقمند به شخصیت انقلابی ایشان مطرح مینمایم:
-آیت الله هاشمی گفتند: با پاسخ نامه، مسئله ختم شد واین بدین معنی است که عدهای یا جریانی در داخل بنا را براعتراض یا بلوای سیاسی نسبت به توافق ژنو داشتند که با ورود رهبری، خنثی شد. حال با فرض پذیرش این ادعا که جای بحث جداگانهای دارد، پرسش اینجاست که، امروز با ورود رهبرمعظم انقلاب، موضوع با «ولایت پذیری» جریان مدنظر آیت الله هاشمی (اصولگرایان) به اصطلاح، ختم شد، اما آنروز در فتنه ۸۸که یک «فتنه مغزی» بود نه «فتنه مرزی»، جریان گوش به فرمان آیت الله هاشمی وحتی خود ایشان با توجه به سخنرانیهای متعدد «آقا»، قائله را ختم نکردند و «ولایت گریزی» پیشه ساختند.
-همه مثل آیت الله هاشمی قبول دارند که یکی از شئونات «ولایت امر» ورود در شرایط حساس است، اماچرا ایشان ومنسوبان جریانیشان، در فتنه به این نتیجه نرسیده بودند که یکی از شئونات مهم ولایت، اطاعت پذیری پیروان است. خدا نکند که ما به موضوع ولایت و فقاهت، نگاه «جناحی» داشته باشیم واعمال ولایت را تا آنجا بپذیریم که بروفق مراد ما و جریان وجناح و کسان ما باشد. اگر «منطقی» را قبول داریم، چرا آن «منطق» در محاصره «میل و منافع» ما باشد بلکه باید، «میل ومنافع» ما درانحصار آن «منطق» قرارگیرد.
- ولایت فقیه، ولایت منطقی است که سرچشمه آن خدا، قرآن ورسول وائمه طاهرین (سلام الله علیهم) هست چرا که امام خمینی (ره) فرمودند: «ولایت فقیه، ولایت رسول الله است» بنابراین همه باید خود واعمال خود را در حوزه تسلط «ولایت» بیابند.
-علامه طباطبایی در فرازی فرموده بودند: «هرچه گشتم وتاریخ را تورق زدم دیدم در عصر امام حسین (ع)، فقط سه استفتاء مردم از حضرت ایشان پرسیده بودند وهرچه بود مراجعه به ابوهریرهها و شریح قاضیها .» این نکته میتواند درسی به ما دهد که «خواص» چگونه توانستند خود را درعرض ولایت قرار دهند وبرای حاکمان طاغوتی، اعمال «فقاهت جناحی» کنند و تاریخ «امامت ستیزی» و «ولایت گریزی» را فربه سازند.