نگاه

از ملی شدن صنعت نفت تا نبرد دیپلماتیک امروز

آن وحدتی که به ملی شدن صنعت نفت منتج شد، امروز هم نیاز است.
ابوالفضل توکلی بینا- همیشه وقتی تاریخ ورق میخورد، عناصر نامطلوب قصد دارند چهره شخصیتی مثل آیتالله کاشانی را قلب کنند. در حقیقت مرحوم آیتالله کاشانی نفت را ملی کرد و بهرهاش را مصدق برد و به دادگاه رفت. ابتدا مصدق را حذف کردند و قوامالسلطنه روی کار آمد. آیتالله کاشانی قیام کرد و اعلامیه داد که اگر تا ۴۸ ساعت مصدق را برنگردانید کفن میپوشم و بیرون میآیم. خودم در سرچشمه بودم که افسر ارتش از تانک پیاده شد و آیتالله کاشانی درجههایش را کَند. انگلیسیها دیدند وقتی با وجود آیتالله کاشانی، مصدق و جبهه ملی نمیتوانند نفت را به غارت ببرند، رزمآرا را روی کار آوردند. رزمآرا یک نظامی دورهدیده در خارج از کشور بود و شاه هم از او وحشت داشت، منتهی انگلیسها پشتش بودند. همه ملّیون متوحش بودند. در جلسهای همه ملّیون مثل دکتر فاطمی و سنجابی به منزل شهید نواب صفوی میآیند و از سر شب تا نزدیک اذان صبح صحبت میکردند، طوری که نماز صبح را آنجا میخوانند. نظرشان این بود که اگر رزمآرا از میان برداشته نشود، نهضت بهکلی ساقط میشود. در آن جلسه مصدق نمیآید و به دکتر فاطمی وکالت میدهد و پیغام میدهد کسالت دارم و هر تصمیمی بگیرید قبول دارم. به هر حال در آن جلسه شرط شهید نواب صفوی برای اعدام انقلابی رزمآرا این بود که حکومت اسلامی باشد.

عواملی در مجلس به نفع رزمآرا رأی میدهند و او انتخاب میشود. آیتالله کاشانی جلسهای در منزل حاج ابوالقاسم رفیعی میگذارد. در خانههای قدیمی بین قسمت مهمانخانه و اندرونی پرده میانداختند. در آن جلسه مرحوم حاج ابوالقاسم رفیعی و شهید مهدی عراقی شرکت میکنند. شهید نواب صفوی به اینها میگوید شما پشت پرده بروید و بگذارید حرفهایمان را بزنیم، نظر مرحوم آیتالله کاشانی این بود که چهار پنج نفر از سران نظام شاهنشاهی باید بیفتند تا ملی شدن صنعت نفت به ثمر برسد. در آن جلسه باز هم شهید نواب صفوی، اسلامیشدن حکومت را مطرح میکند. گفته میشود وقتی مرحوم آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی به این جمعبندی رسیدند، بلند شدند و همدیگر را بغل کردند. سپس خلیل طهماسبی مأمور اعدام انقلابی رزمآرا میشود. همه کارها را انجام میدهند و مترصد بودند حکم اجرا شود و فرصت مناسبی برای این کار پیدا کنند. رزمآرا قصد داشت به مسجد شاه برای شرکت در ختم مرحوم آیتالله فیض بیاید. آن روز از نظر امنیتی بسیار مراقبت کردند و نیروهای شهربانی قدم به قدم حضور داشتند.

با حاج ابوالقاسم رفیعی و شهید عراقی دوست بودم و جریان را از زبان آنها شنیدم. وقتی وارد مسجد میشوند، در دالانی خلیل وسط میایستد و بلافاصله ماشه را میکشد و چند گلوله به او میزند. آن سال در بازار حضرتی بودم. به بازار حلبیسازها آمد و فریاد کشید: «من دشمن خدا را کشتم!»

در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران به شاه تیراندازی شد که منجر به مرگ وی نشد و فقط زخمی شد. به دنبال ترور نافرجام شاه، آیتالله کاشانی ابتدا به قلعه فلکالافلاک خرمآباد و سپس به لبنان تبعید شد. ایشان شخصیت برجسته و شناختهشدهای در آن زمان بود، طوری که پس از بازگشت از تبعید لبنان مردم استقبال گستردهای از ایشان کردند. مرحوم آیتالله کاشانی با تمام وجودش به عرصه مبارزه آمده بود، منتهی ملّیون به مجرد اینکه به حکومت رسیدند؛ شرط و شروطشان را از یاد بردند و در حکومت مصدق ملّیون شهید نواب صفوی و یارانش را دستگیر و زندانی کردند.

سال ۱۳۲۹ مرحوم آیتالله کاشانی رئیس مجلس بود و وقتی خبر را شنید و به ایشان اطلاع میدهند، مصوبه میگذرانند و خلیل طهماسبی را که دستگیر و زندانی کرده بودند، آزاد میکنند.

مرحوم آیتالله کاشانی در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد میرسد و وارد عرصه مقابله با انگلیس میشود و در جنگی با انگلیسها پایش تیر میخورد. با وجود این کشمکشها و تلاشهای ایشان و مردم عراق انگلیسها مجدداً بر عراق مسلط میشوند و در صدد برمیآیند سران مبارزه را دستگیر کنند که در این لیست سیزده نفره نام مرحوم آیتالله کاشانی هم به چشم میخورد. قبایل عراق فوقالعاده به ایشان علاقمند بودند. ایشان در منطقهای مخفی بود و به ایشان توصیه میکنند به ایران برگردد، ولی ایشان قبول نمیکند. سرانجام ایشان از دست انگلیسیها فرار میکنند و به ایران میآیند. در اینجا بازداشت میشود که تمام دانشگاهها، حوزههای علمیه، بازار و شخصیتها برای آزادی ایشان قیام میکنند. در تمام مدتی که در زندان بود، یک لقمه از انگلیسیها نمیخورد. دو بار از ایشان یکی در اراک و دیگری در جلفا بازپرسی میکنند. بار دوم در اتاق بازپرس انگلیسی مینشیند. انگلیسیها هم به تکبر معروفاند و بازپرس میگوید، به او بگو برای چه بدون اجازه من نشستهای؟ مرحوم آیتالله کاشانی میگوید: «عجب! تو متجاوزی. تو کشور را غصب کردی. اگر در زندان بریتانیا بمیرم، تا زنده هستم نمیگذارم یک نفر از شما پایتان به ایران باز شود.» ایشان با سرسختی و شجاعت مقابل او میایستد و در ‌‌نهایت آزاد میشود. به خاطر چنین روحیهای انگلیسها با او سر عناد و دشمنی داشتند. مرحوم آیتالله کاشانی با همین روحیه وارد میدان میشود.

امام هم خیلی به مرحوم آیتالله کاشانی علاقمند بود و در بعضی بیاناتشان گفتهاند. مرحوم آیتالله کاشانی با عزت و آبرویی که داشت به میدان و مجلس آمد. فتوا داد. زحمات زیادی کشید تا نفت ملی شد.

درآمد حاصل از نفت برای کارهای زیربنایی کشور و نسلهای آینده است. نسلهای آینده در آن سهیماند و نمیتوانیم همه را به غارت ببریم و به ثمن بخس بدهیم. کشور ما روی گنج خوابیده است، ولی مدیریتمان اشکال دارد. با اجرای نظر رهبر معظم انقلاب و اقتصاد مقاومتی میتوانیم بدون نفت زندگی کنیم. اغلب کشورها دارند بدون نفت زندگی میکنند و روی پای خودشان هم ایستادهاند. مگر آنها چه کار میکنند؟ نیازی به نفت نداریم که زندگیمان منوط به آن باشد. الان ۳۷ سال از انقلاب گذشته است، هر دولتی به فکر این است که بتواند دور بعد بتواند بیاید.

بهراحتی میتوانیم با اقتصاد بدون نفت بودجهمان را ببندیم، مشروط بر اینکه کارها را به دست مردم بدهند و دولتی نباشد. تا زمانی که اقتصاد دولتی باشد، اینها در حد حرف و شعار و همه برنامهها روی کاغذ است. اخیراً رهبر معظم انقلاب گلایه کردند که از آنچه عنوان کردهاند یک سال گذشته است. اینها در ابتدای امر باید واقعاً اقتصاد را به مردم واگذار کنند، ولی رانتخوارها و کسانی که از شرایط کنونی بهره میبرند نمیگذارند. کارها را که دست مردم بدهند، بدون نفت از سایر کشورها بهتر میتوانیم بهره ببریم، اگر نفت را به قیمت منصفانه و عادلانه بفروشیم باید با آن زیربناهای کشور را بسازیم و برای نسلهای آینده بگذاریم.

کشوری غنی هستیم و اگر خودمان تولید کنیم، میتوانیم نیازهایمان را تأمین کنیم. الان ۸۰ درصد اقتصاد دولتی است، اگر به مردم واگذار کند و خودمان تولید و مصرف کنیم، موفق خواهیم بود. گاندی در مبارزه با انگلیسها گونی به تن کرد و گفت پارچه خارجی به تن نمیکنم و تولید خودمان را به تن میکنم. با همین شیوه توانست انگلیسها را از هند بیرون کند.

آن وحدتی که به ملی شدن صنعت نفت منتج شد، امروز هم نیاز است. بهحمدالله رهبر قاطعی داریم که خلف امام است. کلید و فرماندهی هستهای دست رهبر معظم انقلاب است، والا تا حالا ممکن بود معامله هم بشود و شده بود. ایشان ایستادگی کرده است. آنهایی که نظرشان این است که باید خودمان را به آمریکا بفروشیم قلیل و یک مشت آدمهای شیفته غرب هستند. در این انقلاب تنها خودمان نیستیم؛ اگر خدای نکرده اشتباهی کنیم؛ باج بدهیم یا تضعیف شویم؛ همه قیامهایی را که سراسر منطقه شده است، تضعیف میکنیم و از بین میبریم. بیداری اسلامی خونبهای ۵۰۰ هزار شهید و جانباز، مقاومت امام و رهبر عزیزمان است. عده قلیلی محو غرب هستند. خیال میکنند اگر با آنها کنار آمدیم ایران بهشت میشود. اینطور نیست.

https://shoma-weekly.ir/l6Bibn