ادب و هنر

از شرکت تولیدی ماست مش غلام تا تهیه فیلم یک خانواده محترم!

آقای آفریده در مصاحبه اخیر خود گفته، هدف من از تولید این فیلم حمایت از یک فیلمساز جوان بوده است، عجبا! آیا برای حمایت از یک فیلمساز جوان باید خون هزاران جوان رزمنده که در راه اعتلای وطن به شهادت رسیدند، نادیده گرفته شود.
مولوی - سالها پیش مردی معروف به مش غلام یک شرکت لبنیاتی داشت که ماست تولید می کرد، وی برای رونق دادن به شرکتش قرار شد با یکی از تاجران کشور های همسایه طرح شراکت ریخته تا هم خط تولید کارخانه اش را گسترش دهد، هم ارزی جذب مملکت کند و هم بخشی از محصولاتش را به خارج صادر نماید، در همان حال تاجر خارجی از  مش غلام خواست که شصت درصد کارخانه به او واگذار شود، اما  مش غلام زیر بار نرفت و گفت: ای شیخ اولأ که منع قانونی دارد و ما نمی توانیم سهم شرکت را طبق قوانین خود بیش از  45 در صد به خارجی جماعت واگذار کنیم. دومأ اگر منع قانونی هم نداشت خود من حاضر نبودم سرنوشت و سهم کارخانه ای را که برای هموطنانم ماست تولید می کند، به خارجی ها بسپارم تا فردای روزگار هر طور خواستند ما را برقصانند. این را داشته باشید تا بعد.
و اما این روزها در صحنه سینمایی کشور با فیلمی به نام "یک خانواده محترم" روبرو هستیم که هر کسی آن را دیده و از ذره ای غیرت بهره برده باشد، بی شک از این همه ناروایی نسبت به حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس و خانواده های آنها از جمله خانوده محترم شهدا آشفته خاطر و دل آزرده می گردد. فیلمی که عزیمت رزمندگان را برای حراست از مملکت ناشی از سرخوردگی های خانوادگی دانسته و در نهایت ضمن به تصویر کشیدن جامعه و خانوده ای آشفته و از هم گسیخته در امروز، آن را نیز ناشی از همان تبعات سالهای دفاع مقدس تعبیر می کند. فیلمی که حتی نام آن نیز طعنه ای است، به بهترین مردم این دیار.
باری! پس از نمایش چنین فیلم موهنی در کن و اعتراض و انتقاد شدید تنی چند از هنرمندان و صاحب نظران کشور  نسبت به این همه سیاه نمایی و بی حرمتی به رزمندگان، انتظار می رفت تا صاحبان و سازندگان فیلم، کمی انصاف به خرج داده و خود به اصلاح محصول نامناسب خود بپردازند، اما در سایه غفلت بعضی مدیران فرهنگی کشور! که گاه از یک سوراخ سوزن عبور می کنند و گاه از دروازه ای توان عبور ندارند و نیز در سایه سکوت بعضی دستگاه ها که وظیفه نظارتی در این زمینه دارند، نه تنها سازندگان این فیلم، عذری نخواستند و قدمی در راه جبران بر نداشتند، بلکه شاهد بودیم تا این فیلم موهن در جشنواره ابوظبی نیز به نمایش در آمد و در صف نمایش جشنواره لندن به خط ایستاد و البته سازندگان این اثر این بار با رندی تمام و باز هم به سبک فرار رو به جلو اعلام کردند که حضور این فیلم در ابوظبی و لندن  دخلی به آنها نداشته و به دست سرمایه گذار و شریک خارجی صورت گرفته است. البته آنها باز هم حاضر نشدند تا از مضمون خود ساخته فیلم عذرخواهی کنند و بلکه تازه از سازمان سینمایی کشور نیز درخواست پروانه نمایش داخلی نمودند که البته پذیرفته نشد.
با اینحال با توجه به شرایط پیش آمده و احتمال حضوربیشتر این فیلم در دیگر جشنواره های خارجی، جای این پرسش باقی است که چرا مدیران و دستگاه های فرهنگی کشور و نمایندگان محترم کمیسیون فرهنگی و سایر دستگا ه های ناظر در برابر این چنین دروغ بزرگی سکوت کرده اند. آیا اثرات چنین فیلم توهین آمیز  به ساحت رزمندگان و جامعه ایرانی نسبت به کاریکاتور یک روزنامه هزاران برابر ، بدتر و گسترده تر نیست.  براستی در این میان چه کسی مدعی العموم رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است و سکوت به اصطلاح روشنفکرانه بعضی دستگاه ها و حتی نهادهای انقلابی در برابر چنین کار بی ارزشی، آیا خود یک ضد ارزش و مشوقی برای سایر سیه اندیشان نیست.
از طرفی گیریم که کارگردان این فیلم جوانی است جبهه ندیده، بی تجربه و جویای نام و درخشش در جشنواره های خارجی، اما از محمد آفریده تهیه کننده ایرانی فیلم باید پرسید، شما که تجربه کافی در عرصه مدیریت و تهیه کنندگی را داشته اید و سالها زیر چتر سازمان های دولتی و عمومی فعالیت کرده اید، چرا نباید پیش از نگارش و ساخت چنین اثری، وقتی را به تحقیق و پژوهش اختصاص دهید و سری به رزمندگان و خانوده شهدا بزنید تا دریابید که حقیقت جبهه و حضور رزمندگان، فاصله ای کهکشانی با آنچه شما در فیلمتان به تصویر کشیده اید، دارد. همچنین از آقای اکبر نبوی که خود را یکی از تئوریسین های سینمای دفاع مقدس می داند و به عنوان یکی از اعضای شورای راهبردی شبکه های مختلف! سیما از وظیفه ای خطیر برخوردار است و  باید از شناختی کافی از حماسه و فرهنگ دفاع مقدس برخوردار باشد، می پرسیم، شما که قرار است یکی از دیده بانان کشتی رسانه ملی باشید، چگونه اینگونه رضایت به چنین تحریف و جفای بزرگی نسبت به رزمندگان دادید. شما که مشاور ارشد " یک خانواده محترم" بوده اید، نباید به عنوان یک عضو شورای راهبردی رسانه ملی، کمی به منافع ملی نیز می اندیشیدید؟ آیا شما به عنوان یک تحلیل گر قبول دارید که فیلم یک خانواده محترم در حال حاضر تصویری خوشایند بیگانگان اسلام ستیز و ایران ستیز از کشورمان را به جهان ارائه می دهد که در شرایط خطیر فعلی، یک هدیه بزرگ تبلیغاتی برای دستگاه رسانه ای غرب محسوب می شود. برادر نبوی! شما اگر قرار باشد به عنوان یک دیده بان و طراح نقشه های کلان فرهنگی، در چنین بزنگاه هایی نتوانید منافع ملی و حقایق فرهنگی را تشخیص دهید،پس وجودتان در چنان شورا و شوراهای مشابه دیگر چه بکار می آید.
چرا هنوز که هنوز است جنابعالی و شخص آفریده و سازنده آن از موضع و نگاه غیر واقعی فیلم ابراز انزجار نمی کنید و بلکه تلویحأ و تصریحأ آن را تأیید می کنید.
راستی ای کاش شما نیز موقع عقد شراکت با شریک فرانسوی خود، مانند مش غلام کمی به منافع ملی و ارزش های جامعه خود می اندیشیدید و اینگونه سرنوشت یک فیلم ساخته شده در ایران و در باره ایرانیان را به دست اجنبی نمی سپردید و چوب حراج به فرهنگ این مرز و بوم نمی زدید تا اکنون بهانه نیاورید که نمایش این فیلم در خارج دست مانیست و کاری از ما بر نمی آید!
فراتر از همه اینها پافشاری تهیه کننده و سازنده فیلم بر تأیید محتوای این  کار جای تأمل دارد، زیرا با وجودی که تاکنون حتی یک نفر پیدا نشده تا از این فیلم دفاع کند( جز جشنواره های خارجی) وسیما فیلم نیز به صراحت مضمون آن را محکوم نموده، اما  نه تهیه کننده ایرانی و نه کارگردان فیلم، حتی کلمه ای در قبول اشتباه خود بیان نکرده اند. لذا به عنوان پیشنهاد دوم، از این دو فرد محترم می خواهم اکنون که حرف هیچکدام از منتقدان "یک خانواده محترم" را قبول ندارند، طی جلسه ای این فیلم را برای تعداد بیشتری از صاحب نظران و نیز خانواده محترم شهدا، به نمایش گذاشته و بازخورد آن را علنی سازند.
همچنین آقای آفریده در مصاحبه اخیر خود گفته، هدف من از تولید این فیلم حمایت از یک فیلمساز جوان بوده است، عجبا! آیا برای حمایت از یک فیلمساز جوان باید خون هزاران جوان رزمنده که در راه اعتلای وطن به شهادت رسیدند، نادیده گرفته شود.

https://shoma-weekly.ir/ZSAWdb