الدهر یومان یوم لک و یوم علیک
انسان این است همواره پیروز باشد و شکست ناپذیر بماند.
داستانها که تخیل انسانی را در واقعیت پنهان و آشکار خود حکایت میکنند بر محور «اَبَر انسان» شکل میگیرند که قهرمان خوبی ما شرارت است.
رستم و هرکول، ژوپیتر و زئوس، اسفندیار و آشیل،دیو سفید واژدهای 7سر، فرعون و نمرود که خدایگان هستند، هامان و پیران، حتی خدایان زیبایی و غول دو سراپا زشتی و شاید در بعدی فراتر وجود اهوارایی، و اهرمنی همه جلوههای زیبا و زشت از این انسانی که اَبَر موجود است میباشند.
به فرموده امام خمینی(ره) همه در پی آن جایگاه والای نهایی میباشند و چون تشیص آن را که «وجود زیبای مطلق» است و مقام مَثلاللهی است و وصول به مقام والای «قرب عند رب و رزق ویژه آن جایگاه رفیع «حدّ یقف» ندارد. وتنها در آن جایگاه است که آرامش مییابد.
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی» انسان اگر در «واقعیت وجودی» خود خدایی شد و همه کار و همه چیز را برای خدا که محبوب مطلق و غلبه محض و پیروزی مستمر جاودانی است انجام داد و در موقعیت نوبت و آگاهی به رسالت در تبعیت از نبی امی ورسول اعظم(ص) و مقام عبودیت دست یافت «شکست ناپذیر» و «فناناپذیر شده و جاودانگی مییابد.
«ما عندکم ینفد و ما عندالله باق»
انسان خدامحور در همه امور یکی از دو حسنی را مییابد (احدی الحسنین»
جسم این جهانی را از او بگیرند و مرتبت شهیدان میرسد که احیاء عند ربهم یرزقون میباشند مقام دنیوی بیابد. امام المتقین میگردد و از زمره مُحسنین و ان ا لله مع الحسنین
اما اگر این انسان خدایی باشد و دچار شرکهای علنی و خفی شد میزان شکست او در حد شرک اوست زیرا کار توحیدی خدایی،اساساً شکستی ندارد. اگر دچار «مراغَم» شود چه دماغ بی خدایان یا مشرکان یا مدعیان خدا پرستی که در اصل خودپرست و دنیا پرستند را به خاک بمالد و چه آنها دماغ این را به خاک بسایند در هر دو نتیجه، این انسان توحیدی است که «سعه» و گسترش و فزونی مییابد «ومن یخرج من بیته مهاجراً الی الله یجد فی الارض مراغما کثیراً و سعه»
(هر آنکه از بیت خود (چارچوبی که در آن جا خوش کرده است) مهاجراً الی الله بیرون آید در مسیر دنیایی خود رو در روییهای فراوانی را مییابد که در برخی پیروز ظاهری میشود و دماغ غیرخداییها را به خاک میمالد و در مواردی آنها دماغ او را به خاک میرسانند. اما در هر حال این انسان مهاجر الی الله است که توسعه مییابد.
اخلاق پیروزی
این انسان همیشه پیروز خدایی در پیروزی و شکست،اخلاق ویژه توحیدی دارد. پیروز که میشود آن را از خدا مییابد زیرا کار خدایی اوست که پیروز شده است نه شخص اوست که غلبه یافته است.
فرمود «انا فتحنا لک فتحاً مبینا و ما رمیتَ او رمیتَ ولکن الله رمی» و فرمود: «و ما النصر الا من عندالله»
لذا در فتح خرمشهر که فتح الفتوح بود و در فتح فاو امام فرمود خدا خرمشهر و فاو را آزاد کرد چون کار خالصاً لو جدالله صورت گرفت.
و خدا زمانی پیروزی و نصر برای مومنان میآورد که عمل صالح را مومنانه و با صداقت کامل انجام دهند همانطور که مولای متقیان فرمود: «و لما رای الله صدقنا انزل علی عدونا الکیت و علینا النصر»
این پیروزیها غرور و خودستایی و هستی قدرت نمیآورد تواضع و حمد به درگاه خداوند و زدودن منیّتها و خودیّت را به همراه دارد و پیروزی عامل آسان شدن راهکارهای خدایی و ارزشی میگردد.
انسان پیروز خدایی، تسبیح خدا میگوید و حمد میکند و استغفار مینماید.
اذا جاء نصرالله و الفتح و... فسبح بحمد رَبک واستغفر
اخلاق در شکست
گرچه در قاموس خداگونگی کارکردن، شکستی وجود ندارد. زیرا انجام وظیفه الهی با هر نتیجه دنیوی خود توفیقی از خداست و شکری ویژه دارد و برکت آن را خدای کریم میدهد.
اما از نظر ظاهری و امور دنیوی اگر شکستی پدید آید. رفتار و گفتار اراده و عزم مومنان و مومنات باز هم خدایی است.
اهل ایمان و عمل به تکلیف الهی و وظایف شرعی در این شکستهای دنیوی مانند اهل جهنم عمل نمیکنند.
خدای متعال در قرآن در بیان اهل دوزخ میفرماید
«واقبل بعضهم الی بعض بتلاومون»
آنها بجای توبه از گناهان و قصور و تقصیرها بجان یکدیگر میافتند و هر یک دیگری را به باد ملامت میگیرد.
بزرگان خود را متهم میکنند که شما باعث بدبختیهای ما شدید و آنها اینان را سرزنش میکنند که شما خوب کار نکردید و خودتان باعث این وضعیت بد شدید در برابر این اخلاق اهل دوزخ، اهل ایمان به محاسبه برمیخیزند تا قبل از محاسبه در پیشگاه خداوند خود حسابگری و بررسی کنند که کجا در انجام وظیفه کوتاهی کردهاند و چگونه باید جبران نمایند و کجا نتوانستهاند به برادران و خواهران ایمانی خود کمک کنند تا نقائص کاری آنها را جبران نمایند و سپس بررسی میکنند که وظیفه و تکلیف آنها در شرایط جدید چیست؟
و با استغفار به درگاه الهی و عذر تقصیر به برنامهریزی برای آینده رو میآورند و از خدا توفیق میطلبند که آنها را در جبران کوتاهیهای گذشته و در نصرت اهل ایمان، یاری کند و به محضر ائمه اطهار(ع) توسل میجویند تا با عنایات مولای هستی، امام زمان(عج) دوباره رضایت خوبان و رضوان الله و نصر و پیروزی اسلام و مسلمانان راستین را بدست آورند.
این اخلاق در پیروزی و شکست است که آرامش و امنیت و برکت و عنایات همه جانبه به ارمغان میآورد و هدف از رسالت حضرت ختمی مرتبت که مکارمالاخلاق است در هنگامه شکست و پیروزی تحقق میبخشد.
«ربنا اغفرلنا ذنوبنا ولاخوانناالدین سبقونا بالایمان ولا تجعل فی قلوبنا غلاً الذین آمنوا و هذا لنا من امرنا رشداً»