اتفاق اول پس از کشمکش‌ها و ماجراجویی‌های غرب علیه جمهوری اسلامی، بالاخره ایده کارایی حکومت دینی و تأثیر آن در هدایت نوع زندگی انسانها خود را نشان داد و بدون تردید یکی از محورهای مباحث تئوریکی مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی جهان می‌باشد.
اتفاق دوم بیداری اسلامی بوده که موج آن با تفاوت‌هایی بخش‌هایی از جهان را در برگرفت.
اتفاق سوم تبلیغات وسیع و گسترده بین‌المللی اسلام هراسی بوده که از لایه تبلیغی فراتر رفته و الگوها و نمادهای عینی نظیر القاعده و طالبان وداعش معرف این نوع راهبردها برای مقابله با اسلام ناب محمدی(ص) می‌باشد.
در چنین شرایطی با برنامه‌های از پیش طراحی شده موج تبلیغات مبتنی بر ترور و اهانت به ساحت مقدس نبی اکرم(ص) سراسر اروپا و آمریکا را در برگرفته، ابتکار به‌موقع رهبری موج معکوسی ایجاد نمود که با عبارت‌های فصیح و بلیغ و پرمحتوا همه جهان‌بینی غربی‌ها را به چالش کشانده و انگشت حقیقت روی واقعیت‌های خلاء معنوی و ایدئولوژی مکاتب اومانیستی و سکولار و لیبرالیستی این کشورها گذاشت.
نورانیت پیام رهبری، نورانیت حقایقی است که سال‌ها در غرب تلاش شد این منبع فیاض سانسور شود ولی حوادثی نظیر جنگ 33 روزه حزب الله، جنگ 22 روزه غزه و جنگ 50 روزه غزه، قرآن سوزی کشیش ملحد آمریکایی و حادثه اخیر پاریس، صرف نظر از سایر عوامل، طراحی معکوس برای بسترسازی به نفع اسلام بوده که منجر به صدور این پیام گردید.
فراموش نشود در صدر اسلام نامه‌های رسول خدا(ص) به سران ملحد ابرقدرت‌های آن زمان در شرایطی صادر وارسال گردید که آن‌ها هم به سان غربی‌های امروز یکه تاز غرور و کبر و نخوت روزگار بودند و بعضی از آن‌ها به استهزاء و تمسخر و تهدید با نامه‌های وحیانی برخورد می‌کردند.
امروز هم رهبری پا را جای پای رسول خدا(ص) درهمان مسیر گذاشته‌اند زیرا مسئولیت نایبی حکومت و رسالت آن رسول حق را در دوران کنونی به عهده دارند.
بُعد دیگر پیام رهبری به جوانان غربی شباهتی به پیام امام راحل در دهه 60 به گورباچف صدر هیئت رئیسه ابرقدرت کمونیسم شرق دارد که در واقع با تعجب و بُهت و حیرت اندیشمندان جهان، دیری نپایید که آن هیبت و هیمنه جهانی به موزه های تاریخ پیوست.
در نامه امام راحل به گورباچف یک نصیحت کارشناسی شده و آینده‌نگر ولی با روح الهی شده و آن اینکه نیمه جهان در حال فروپاشی ابرقدرت کمونیسم نباید به دامن غرب پوسیده پناه ببرد و به عبارتی دعوت امام این بود که کشورهای بلوک شرق نباید از چاله به چاه غرب سقوط نمایند و تحلیل شرایط کنونی کشورهایی که نصیحت امام راحل را توجه نکردند. حاکی از این واقعیت است.
مقام معظم رهبری با سؤالات کلیدی خود در فضای مجازی که مخاطبان میلیونی و جهانی دارد، مسیری را به روی جوانان غربی گشوده‌اند که شاید آثارش چون نامه به گورباچف دهه یا دهه‌های آینده روشن شود زیرا در نظام ایدئولوژی غرب پاسخی برای سؤالات مطرح شده وجود ندارد. نگاه حقیقت‌یاب اندیشمندان و جوانان غربی به هویّت و گذشته خویش نگاهی تهی و خالی از افتخارات تاریخی و تمدنی و علمی و فرهنگی است. علاوه بر این توحشی که در سده‌های اخیر و قبل از آن در غرب حاکم بوده است هیچ جای فخر و بالیدن ندارد. اگر غربی‌ها از زاویه دین به گذشته و آینده خود بنگرند باز هم چیزی نمی‌یابند که در مجموعه تعالیم تجربه شده اسلام وجود نداشته باشد. اگر از نگاه توحید به سبک زندگی خود بنگرند، درخواست رهبری برای رجوع مستقیم به قرآن و منابع دینی است که خواهی نخواهی به خواست و هدف و روش‌های مشترک پیامبران الهی و ادیان تحریف شده، خواهند رسید.
رهبر معظم به جوانان غربی آدرس اسناد تاریخ تمدن‌ساز اسلام را داده‌اند که بخش غالب و وسیع دستاوردهای علمی بشر کنونی نتیجه تلاش دانشمندان اسلامی بوده است پس اسلام هراسی یعنی مبارزه با همه آنچه که اسباب و ابزار و بسترساز سعادت و خوشبختی انسانها است.
به نظر می‌رسد به زودی موج جدیدی برای گرایش به اسلام و تحقیق و توجه به حکومت اسلامی و ام‌القرای آن یعنی ایران اسلامی ایجاد خواهد شد و این موج فراگیر جهانی متمسک به منبع سؤال‌آفرین پیام رهبری تا رسیدن به نور حقیقت خواهد بود و دستاورد دیگرش این است که زمینه‌های نشو و نمای اسلام آمریکایی را از بین می‌برد. زیرا الگوی ایران اسلامی سند زنده‌ای برای مراجعه است.