شاید اولین بار که چنین نگرانیهایی بروز و ظهور یافت، زمستان سال ۱۳۷۴ بود که بر خلاف دورههای قبل انتخاباتی، شاهد تحولی در شیوه تبلیغات انتخابات یک گروه و استفاده از برخی رویکردهای تبلیغات تجاری برای انتخابات بودیم. کار تا آنجا گسترش یافت که مورد تذکر قرار گرفت و مواردی همچون تبلیغات بر روی بدنه اتوبوسها به رغم آماده نصب بودن، متوقف شد. در همان انتخابات بود که تبلیغ کارگزاران سازندگی بر روی بهترین کاغذها با چاپی گران قیمت به در منازل پست شد و در مرحله دوم نیز با امضای فائزه هاشمی تنها نامزد رأی آورده این گروه در مرحله نخست – که هنوز تبلیغات خارج از عرفش در اذهان است- و نیز شهردار وقت تهران که دبیرکل این حزب بود به درب منازل تبلیغاتی پرهزینه ارسال شد.
همان ایام ضرورت تبیین منبع مالی نامزدها در تبلیغات آشکار شد. هرچند برخی از موارد آن ظاهری قانونی داشت اما نیازمند دقتی مضاعف و وجود قوانینی سخت گیرانه بود که توان ارزیابی چگونگی تأمین آن را داشته باشد. هنگامی که برای بخش بررسی دیگر احزاب در ویژه نامه پنجاهمین سالگرد تأسیس حزب مؤتلفه اسلامی – که با عنوان «تحزب الهی» منتشر شد- از عطریانفر به عنوان یکی از مسئولان این پروژه درباره چگونگی تأمین هزینههایی که او خود میلیاردی میدانست، سؤال کردیم؛ پاسخ قابل تأملی داد: «آقای کرباسچی که نمیرفت از دوستان قم در زمان طلبگیاش پول جمع کند. از موقعیتی که به عنوان شهردار تهران داشته احتمالاً ۶ تا ۱۰ نفر پیمانکار پولداری را که در فعالیتهای مدیریت شهری و ساخت و ساز شهری بودند، صدا میکردند و دیگران از طرف آقای کرباسچی مذاکره میکردند که شما آمادگی کمک دارید؟ آنها میگفتند بله و از این طریق دریافت میشد...»
او به نمونههای دیگری در میان صنعتگران و... نیز اشاره کرد که همگی یک هدف داشتند. او خود گفت طبیعتاً مذاکره کننده و اهدا کننده تحت تأثیر شرایطی مسئولان دولتی حاضر در این حزب بودهاند.
ورود چنین پولهای رانتی کثیفی به انتخابات زمانی موضوعیت خواهد یافت که به علت تغییر الگوی تبلیغات، هزینه تبلیغاتی یک نامزد بیش از کل درآمد دوره نمایندگی او گردد و او ناگزیر از دریافت پولهایی شود که برای رضای خدا پرداخت نخواهد شد.
دغدغه واقعی ورود پولهای کثیف به انتخابات را باید قبل از آنکه دیر شود، به مسیر صحیح هدایت کرد؛ اگرچه تغییر ادبیات سیاسی در مقطع برگزاری انتخاباتهای مجالس هفتم تا نهم سبب گردید چند سالی الگوهای پرهزینه تبلیغات غربی کمتر مورد توجه قرار گیرد - که باز در همین انتخاباتها نیز هزینهها کم نبود- اما کسانی که آثار تغییر رویکرد اصلاحطلبان پس از دیدار عبدالله نوری و خاتمی و تشکیل مجدد اتاق فکر اصلاحطلبان در سال ۹۱ را رصد کردهاند، شاهدند آنها که هزینههای سرسامآوری در انتخاباتهای ۷۴ و ۷۸ برای تصاحب مجلس کردند، بار دیگر خیز برداشتهاند و اگر نگرانیهای وزیر کشور جدی گرفته نشود؛ تکرار الگوی کارگزاران در این انتخابات دور از ذهن نیست.
الزام به شفافیت منابع تأمین هزینههای انتخابات، اصلاح الگوی تبلیغاتی و... نیازمند اقداماتی عاجل از قبیل اصلاح قوانین و پیش از آن مطالعاتی دقیق بر روشهای ممکن است، تا اثر «لقمه حرام» بر سفره انتخابات آیندهسوز نگردد.