دسته دیگر کسانی بودند که از ترس یزید به کربلا آمده بودند. دسته دیگری نیز به سبب وعدههای مالی و دسته آخر هم کسانی بودند که از دین منحرف شده بودند. زیرا از کارهای بنی امیه غارت دین بود.
یکی از فعالیتهای اهل نفاق بیدین کردن مردم است و در طول تاریخ اسلام میبینیم که منافقین در این عرصه تلاش کردهاند و در برخی مواقع موفق بودهاند. جایگاه و اهمیت دینداری به حدی است که اگر دچار خدشه و آسیب شود لطمات جبرانناپذیری را به اسلام و جامعه اسلامی میزند.
حکومت بنی امیه دینستیزی، عدالتزدایی و تقدسزدایی می کرد. فعالیتهایی که امروز هم وهابیت انجام میدهد و منشاء آن در همان کارهایی است که بنی امیه انجام داد و ولایتستیزی و اسلام جعلی را به جای اسلام ناب محمدی جا زدند.
کسانی که راه را گم میکنند و از ولایت فاصله میگیرند به خاطر سستی در دین آنهاست. لذا امام حسین (ع) در طول قیام خود حتی برای هدایت یک نفر هم شده بود وقت می گذاشتند و تا لحظات آخر عمر مبارکشان از هدایت منصرف نشدند.
یکی از پیامهای عاشورا هدایت و ارشاد بود. امام حسین(ع) در نامهای به مردم بصره هدف از قیام خود را هدایت عنوان میکنند و این هدف همان هدف انبیای الهی در طول تاریخ بشریت بوده است.
اگرچه حادثه عاشورا و واقعه کربلا در مقطع زمانی خاصی رخ داد، اما منحصر به زمان و مکان نشد و در طول تاریخ آثار آن استمرار داشته است. از این رو باید روش ما در زندگی روش سید الشهدا (ع) باشد. آیا حاضریم برای هدایت کسی که در جناح ما نیست یک گام برداریم؟ یا می کوشیم افراد را بیشتر به دام استکبار و انحراف بیاندازیم؟