اقتصاد

آیا اقتصاد ایران درست روایت می‌شود؟

«هویدا توی دادگاه انقلاب اسلامی یه قوطی کبریت گرفت و رو به مردم گفت روزی که من اومدم این کبریت یک قرون بود روزی که رفتم هم یک قرون... اون روز مردم گفتن مگه این چه کار مهمیه؟!... الان بعد از سی سال مردم فهمیدن هویدا کی بود!»

«هویدا توی دادگاه انقلاب اسلامی یه قوطی کبریت گرفت و رو به مردم گفت روزی که من اومدم این کبریت یک قرون بود روزی که رفتم هم یک قرون... اون روز مردم گفتن مگه این چه کار مهمیه؟!... الان بعد از سی سال مردم فهمیدن هویدا کی بود!»

این داستانک معروف با برخی تفاوتها (مثلا بیان خودکار به جای کبریت و...) از جمله دروغهایی است که با طراحی مغرضانه شایع شد تا جمهوری اسلامی و فهم مردم انقلابی را تحقیر کند.

بر اساس آمار بانک جهانی تورم در سال آخر هویدا به ۲۷ رسید و میانگین قیمتها نسبت به ابتدای نخست وزیری هویدا بیش از هفت برابر شده بود. در واقع از زمان هویدا بود که اقتصاد نفتی در ایران منجر به بیماری هلندی و تورم غیرقابل کنترل ناشی از آن شد.

نموداری که پیش رو دارید، بازه زمانی مشابهی از دوره زمامداری هویدا و دولت نهم و دهم را نشان میدهد که بر گرفته از نمودار تورم ماهانه در سایت بانک مرکزی است. (۱) که میانگین گیری شده و رخدادهای آن توسط ولی الله مهدوی یکی از روزنامه نگاران آزاد ثبت شده است. این در حالی است که در دوره هویدا هیچ گونه تحریمی بر ایران تحمیل نشده بود، نه تنها طرحی مشابه هدفمندی یارانهها برای جراحی اقتصاد ایران آغاز نشده، بلکه هر روز اقتصاد وابستهتر به پول نفت میگردید و...

با نگاهی دقیقتر به آمار بانک مرکزی نکات زیباتری نیز قابل استحصال است. به عنوان مثال این پرسش که نقش سیاستهای دولت جدید در کاهش تورم چقدر بوده است؟ آیا کاهش تورم ادامه کاهش قابل توجهی است که از زمستان۹۱ شروع شد، نیست؟ سیاستهای اقتصادی جدید و انتخاب روحانی نقشی در آن داشته است؟

همچنین باید پرسید اینکه همه چیز تقصیر یارانههای نقدی است چقدر صحت دارد؟ نمودار میگوید یکسال بعد از یارانه، موج تورمی آن فروکش کرد و تورم سالانه در ۲۲درصد متوقف بود. اما تحریمها دوباره موج افزایش قیمتها را با تحریک رسانهها و نیز همدستی بانکها و دلالها راه انداخت. کافی است به یاد بیاوریم دادستان کل اعلام کرد که هزاران میلیارد تومان وام به کسانی پرداخته شده که به جای تولید آن را وارد بازار ارز و طلا کردند.

این نوشته به دنبال تبرئه احمدینژاد نیست. او با قیمتگذاری اشتباه ارز (devalueation) در این بحران موثر بود زیرا گمان میکرد میتواند رسانهها و بازار را کنترل کند (تورم انتظاری/واقعی) و به جای واقع نگری، اقتصاد دستوری را برگزید. با این وصف باید گفت گویا گاهی ما در قضاوت اقتصاد ایران، با تمرکز بر چند شاخص خاص و استفاده از حافظه کوتاه مدت، ادعاهایی مطرح میگردد که نباید به آنها اعتماد کرد.

https://shoma-weekly.ir/Ab3n1p