اما به نظر می رسد چند نکته قابل تأمل در این اثر نیاز به مرور و بررسی دارد. حقیقی تصمیم نداشت با اسم های خاص طنز مردم را به سینما بکشاند و نه خواست با سخیف بودن و شوخی با نامتعارف ها مردم را بخنداند. او موضوعی تقریبا تکراری را دست مایه فیلم خود کرد و سعی کرد از روی یک موضوع تقریبا غیر عرف و البته تکراری در فضایی متفاوت مردم را صادقانه بخنداند. اما در قیاس با نمونه های مشابه نتوانست درست عمل کند و مخاطب را کمتر میخنداند. اگر در نمونه های مشابه بار اصلی لودگی بر دوش کسی مثل رضا عطاران است در پنجاه کیلو آلبالو در هر برهه ای کسی این وظیفه را برعهده می گیرد و سعی می کند به درستی وظیفه اش در خنداندن را انجام دهد.
به نظر نگارنده تلاش و سعی کارگردان بر این بوده که طنز موقعیت خلق شود اما موقعیت ها در بهترین حالت فقط خنده ای لحظه ای به بار می آورد که به سادگی از بین می رود. اما با این حال پنجاه کیلو آلبالو فیلمی تجاری است، این را پیش از این خود مانی حقیقی صادقانه اظهار کرده بود. حضور چهره های متعدد محبوب و سرشناس در این فیلم نیز می تواند دلیلی بر این امر باشد. وجود این چهره ها با این درصد از محبوبیت کار آیی دیگری هم دارد و آن این است که ضعف و نقص های فیلمنامه ای یا کارگردانی به کلی پنهان شود یا توقعات مخاطب کمتر شود.
این فیلم، روابط علت و معلولی نه چندان قدرتمند و روایتی تا حدودی تصادفی است. که با نگاه اجتماعی یک داستان ساده عاشقانه را روایت میکند و قوانین سنتی را در مقابل اصول زندگی مدرن به چالش میکشد. پیرنگ پنجاه کیلو آلبالو آشنایی داود و آیدا است که در نهایت به ازدواج این دو میانجامد اما در خلال این مسیر و با توجه به مولفههای ژانر کمدی رمانتیک قهرمان مرد که داود است همزمان در روایت با چند خرده پیرنگ داستانی مواجه میشود.
پنجاه کیلو آلبالو، دو شخصیت هم راز برای قهرمان مرد و زن فراهم آورده اما شخصیت ها آنچنان که باید وظیفه همراه را ایفا نمیکنند. مجید و مرجان دو شخصیت همراه داود و آیدا هستند. اما نقش آغاز کننده و پایان دهنده را بازی میکنند. مجید است که داود را به عروسی مرجان در ابتدا داستان دعوت کرده و باعث آشنایی داود و آیدا میشود، همچنین در پایان داستان مرجان با کشف دارو تقلبی آیدا را به داود میرساند اما در این میان دیگر نقشی در پیشبرد داستان ندارند و آنچه باعث پیشرفت داستان میشود. نکته دیگری که در باب روایت داستان در فیلم مشاهده میشود استفاده پررنگ از موقعیتهای گوناگون برای پیشبرد داستان است. به نوعی که شخصیتها و کنشها در میان موقعیتهای خاص به وجود میآیند، و این امر فیلم را از یک کمدی کلامی سطحی به سمت کمدی موقعیت که دارای زیرلایه های متنی بیشتری است سوق می دهد. به همین علت هر چه داستان فیلم پیش میرود، شخصیتها از حالت تک بعدی خود خارج میشوند که این امر به مدد تغییر مکانی است که شخصیت در آن توان انجام رویدادهای متفاوت را برای ساختن کنش دارد. به طور مثال تغییر مکانی از عروسی به دادسرا، یا در ابعاد جغرافیایی از تهران به آبادان این امر را میسر ساخته است. در مجموع پنجاه کیلو نگاه انتقادی به اجتماع و عشقهای مناسباتی و تجاری دارد که اصول زندگی مدرن را ساخته است، اما نقد خود را در قالبی ساخته شده از همین نوع نگاه به زندگی و موقعیتهای کمدی بیان میکند. یکی دیگر از نکات جالب در مورد فیلم است، اسم فیلم است. 50 کیلو آلبالو نامی است که تقریبا در هیچ جای فیلم به آن اشاره نمی شود. تنها در ابتدای فیلم جایی در مراسم عروسی آب آلبالو توزیع می شود که یکی از شخصیت های فیلم به شخصیت دیگر می گوید که این آلبالو ها نتیجه آب گرفتن 50 کیلو آلبالو است. تا انتهای فیلم هیچ جای دیگری اسمی از آن نمی آید و مشخص نمی شود دلیل این نام برای فیلم چه بوده است؟