نگاه

آزمون جمهوریّت و اسلامیّت


محمدمهدی وکیلی
 
mahdivakili.mv@gmail.com
پیش از رفتن به حوزه اخذ رای، سیاهه ای از نام نامزدهای مورد نظرم تهیّه کردم تا بتوانم در اسرع وقت رای خود را تقدیم کنم. مشغول نوشتن بودم که متوجّه شدم شخصی نگاهش را به برگه ى من دوخته است. متعجّبانه و محترمانه پرسیدم: امری دارید؟ پاسخ داد: منتظرم اسامی تان را بنویسید تا من هم همانها را بنویسم. تعجّبم دوچندان شد. گفتم: مگر خودتان نظری در مورد نامزدها ندارید؟ جوابی داد که جای تأمّل داشت:"من کسی را نمی شناسم و فقط آمده ام رای بدهم  تا به امر رهبرم عمل کرده باشم." طرفه آنکه برگه را  از دست من گرفت و رونویسی کرد و بین چندین نفر دست به دست شد.
آری. فارغ از به چالش کشیدن این نوع رای دادن وقضاوت در خصوص افرادی که با این ساز و کار وارد حوزه  قانون گذاری کشور می شوند، میتوان اذعان کرد هدف بسیاری از رای دهندگان روز دوازده اسفندماه 90 تنها ثبت و اثبات "حضورشان" بود و اصلی ترین سبب حضورشان در صحنه انتخابات، فراخوان رهبری؛ و فارغ از آنکه برایشان انتخاب افراد مهم باشد، نفس انتخابات اهمّیّت داشته است. در این میانه باید پیشانی شکر بر نعمت اعتماد و شناخت متقابلی که بین "امام" و "امّت" است بر خاک نهاد و تداوم و تزاید آن را از درگاه ربوبی مسألت نمود که اگر نبود اعتماد امام بر امّت و شناخت امام از امّت، پیش بینی حضور فراگیر توسط ایشان، خطرپذیری خطیری بود که هیچ سیاستمداری شجاعت آن را در وادی سیاست ندارد.
وجه دیگری را که می توان برای حضور چشمگیر مردم در انتخابات متصّور شد، اعاده ى حیثیّتی بود که از جانب بیگانه پرستان آتش افروز فتنه ى سبز مورد خدشه واقع شده بود. فرقه ای که متهتّکانه در صحنه های جهانی عربده تقلّب سر دادند و خرد و کلان جهان را به شهادت و یاری طلبیدند و نظام را به بی کفایتی در حفظ امانت متّهم کردند و وقیحانه خواستار استرداد آراء خود شدند. حیثیّتی را که برای نیل به مطامع پست خود، در پای صهیونیست و وهّابی به مسلخ بردند و از حسادتی که سالیان دراز در سینه داشتند، ایران و ایرانی و نظام اسلامی را به دراهم معدوده معامله کردند. آنان از درک این واقعیّت و آیت الهی عاجز بودند که اگر یوسف جمهوری اسلامی را به چاه فتنه تقلّب در اندازند خدای یوسف صدّیق قادرست تا او را از حضیض آن چاه برکشد و بر مسند عزیز نشاند.
آنان غافل بودند از اینکه تمام جزئیّات اهانتهایشان به مردمی که با اعتماد بر نظام، "جمهوریّت" جمهوری اسلامی را اثبات کرده بودند در حافظه مانده و منتظر روزی هستند تا پاسخی در خور به آنان دهند. پیام حضور خیره کننده ى مردم در انتخابات این بود که اتّهام تقلّب از سوی مشتی "متوهّم نخبگی" قابل اثبات نیست و آنان بهتر است به جای ژست دموکراسی گرفتن و فراخوان "در پیاده رو راه رفتن" یا "در خانه ماندن" کردن، بر جسد متعفّن سبز که در نهم دیماه 88 درگور اصلاحات سکولار آرمید و در انتخابات 90سنگی بر آن گور قرار گرفت،سالهای سال بگریند و بر جدایی و جا ماندنشان از کاروان مردم حسرت خورند و آه اندوه کشند. از غیرت دینی و ملّی ایرانی، تهدیدی که ایران را در فتنه88 فراگرفت و دل هر ایرانی مسلمان، بلکه هر مسلمان آزاده ای را خون کرد، به فرصتی بدل شد تا جهانیان بفهمند که نه تنها ایرانی متقلّب نیست، بلکه با اعتماد بیشتری به مسؤولان و مجریان، آراء خود را به ایشان به امانت می سپارد.
نکته ى دیگری که در این میان نباید فروگذارد، عدم شماتت کسانی است که علیرغم بدعهدی شان با رهبری و مردم، بالاخره به پای صندوق رفتند و هرچند نه تمام عیار، خودی را به بیگانه رجحان دادند. ایرانی مسلمان باید ثابت کند که با تأسّی بر پیامبر اعظم که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد از چنان سعه ى صدری برخوردار است که بانیان بدر و احد را نیز می بخشد و آنها را آزاد میکند تا اثبات کند "اسلامیّت" نظام فراتر از کلام است و جمهوری اسلامی از صدر تا ساقه اش را اسلام و اخلاق اسلامی فراگرفته است
https://shoma-weekly.ir/Yc1K1y