نگاه

آزمون اراده

همان روزها که در جنگ راهی بیمارستان شهید چمران شیراز شد و یک سال او را از جبهه‌ها دور کرد، اما هر روز شوق رفتن داشت. سرپا که شد، وسط عملیات بیت المقدس 2 بود. حتی قطع‌شدن پایش میان سرمای جانسوز کوهستان هم نتوانست او را زمین‌گیر کند. با پای قطع شده همراه با رفقا پرید!
برادر شهید قاسم دژسا- میان برف و سرمای ارتفاعات قمیش در آخرین روزهای دیماه 66، رزمندگان دو دشمن داشتند، اول طبیعت کشنده منطقه و بعد از آن، بعثیها. کوههای صعبالعبور پوشیده از یک و نیم متر برف، رودخانه طغیانکرده قلاچولان، میادین متعدد مین، تلههای انفجاری، سنگرهای کمین و سیمهای خاردار هیچکدام حریف ارادهشان نبود. 6 تا 8 ساعت پیاده روی میان تراکم برف کوههای غرب ماووت، بیشتر از توان جسم، عشق میخواست. عشقی که قاسم سرشار از آن بود. رفتوآمدهای زیادش به جبهه، همه را با این عشقورزی او به شهادت آشنا کردهبود. حتی قبلتر، سر پرسودایش را از انقلاب شناخته بودیم. آن روز که در تظاهرات همراه با همکلاسیهایش مجروح شده بود و همسایهها او را به بیمارستان برده بودند، اما همچنان شور انقلاب داشت.

شبیه همان روزها که در جنگ راهی بیمارستان شهید چمران شیراز شد و یک سال او را از جبههها دور کرد، اما هر روز شوق رفتن داشت. سرپا که شد، وسط عملیات بیت المقدس 2 بود. حتی قطعشدن پایش میان سرمای جانسوز کوهستان هم نتوانست او را زمینگیر کند. با پای قطع شده همراه با رفقا پرید!

* از شهدای حزب مؤتلفه اسلامی

https://shoma-weekly.ir/7CFoXX