نگاه

آثار فروپاشی نظم نوین آمریکایی

رهبر معظم انقلاب به هفتاد سال حاکمیت و مدیریت لیبرالیستی و سوسیالیستی بر جهان و قاره‌های گوناگون اشاره کرده و ویژگی‌های آن نظم را در ادعای برتری فکری و ارزشی عرب (شامل اروپا و آمریکا) بر بقیه مناطق جهان دانسته و شعار آن نظم را (آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و دفاع از ملتها و آحاد انسانها تبیین کردند). (13/6/93)
حمیدرضا ترقی- سخنان پرمغز و عمیق رهبر انقلاب اسلامی امام خامنهای مدظله العالی در جمع اعضای مجلس خبرگان که در 13/6/93 بیان شد، به واقع تحلیلی بصیرتبخش و معرفتافزا از شرایط کنونی جهان بود که توانمندترین تحلیلگران سیاسی بینالمللی باید در برابر آن احساس کمبود نمایند.

نظم جهانی بعد از جنگ اول جهانی

رهبر معظم انقلاب به هفتاد سال حاکمیت و مدیریت لیبرالیستی و سوسیالیستی بر جهان و قارههای گوناگون اشاره کرده و ویژگیهای آن نظم را در ادعای برتری فکری و ارزشی عرب (شامل اروپا و آمریکا) بر بقیه مناطق جهان دانسته و شعار آن نظم را (آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و دفاع از ملتها و آحاد انسانها تبیین کردند). (13/6/93)

جرج بوش رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی هنگام پذیرش نامزدی حزب جمهوریخواه میگوید، ما یک قرن آمریکایی دیگری پیش روی داریم. وی افزود: در جهان که سریعاً در حال تغییر است رهبری آمریکا ضروری است.

در این نظم صحنه خلیج فارس، میدان بسیار مناسبی برای محک زدن سیاست جدید آمریکا و به کرسی نشاندن نظرات این کشور بود. لذا شاهد سرازیر شدن نظامیان و تجهیزات نظامی آمریکا به منطقه خلیج فارس بودیم.

طرح 6+12 آمریکا که ترکیبی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و دو کشور مصر و سوریه بود برای شرکت در ساختار امنیتی خلیج فارس تهیه شد و سیستم امنیت جمعی در خلیج فارس – طرح کنترل تسلیحاتی در خاورمیانه – همگی بخشهایی از سیاست کلی آمریکا برای تداوم سلطه خود بر جهان میباشد.

این نظم دو پایه اساسی داشت؛ یک پایه فکری و ارزشی و یک پایه عملی، یعنی نظامی و سیاسی که هر دو پایه امروز دچار تزلزل است.

چالش فکری غرب

برتری فکری و ارزشی غرب که آمیخته به شعار جذاب و فریبنده آزادی و دموکراسی و حقوق بشر بود و روشنفکران و نخبگان متعددی را شیفته خود ساخته بود امروز با بحران فزاینده اخلاقی و معنوی روبرو شده است.

بحران اخلاقی غرب

رواج احساس پوچی، احساس بیهودگی، احساس ناامنی روحی در بین آحاد مردم، بخصوص در بین جوانها و متلاشی شدن خانواده و تزلزل بنیان خانواده، مظاهر سقوط ارزشهای غربی در جهان است در جامعهای که همجنسبازی ارزش میشود جز سراشیبی فساد و تباهی سرنوشت دیگری ندارد.

مجموعه این ارزشهای غربی که در واقع ضد ارزش هستند در برابر گرایش انسانهای فطرت جو و آزاد شده از بند تمدن و فرهنگ غرب به مذهب ومعنویت و اسلام و قرآن قرار گرفته و نظام اخلاقی و ارزشی غرب را بشدت دچار چالش کرده است.

تعارض حرف و عمل

امام خامنهای مدظله العالی، بروز تعارضهای عملی غرب با شعارهای غربی(آزادی، دموکراسی و حقوق بشر) و برخورد دوگانه با این شعارها را چالش دیگر غرب دانستند که به ابزاری برای سرکوب ملتها و دولتهای مستقل و براندازی نظامهای قانونی و انقلابی تبدیل
شده
اند.معظم له در تبیین دوگانگی غرب در دفاع از حقوق بشر انداختن بمب اتم در هیروشیما و کشته شدن دویست هزار نفر افراد بی گناه، ایجاد زندان غیرقانونی گوانتانامو و ابوغریب را نمونههایی از بی اعتقادی و دروغگویی غرب درحمایت از حقوق بشر دانستند.

استفاده از زور و خشونت

رهبر معظم انقلاب اسلامی توسل غرب به زور و خشونت و سرکوب معترضین به بدترین شکل ممکن در کشورهای مختلف و حتی خود آمریکا و فرانسه وانگلیس را نمونه دیگری از چالش فکری غرب دانستند.

امروز کشورهای غربی در برابر مطالبات و خواستههای مردم و مخالفین سیاستهایشان در جنبش وال استریت تا بیداری اسلامی در بحرین، یمن، لیبی و مصر و یا سیاهپوستان آمریکا جز با خشونت و زور و سرکوب سخن نمیگویند، این یعنی ناتوانی در اقناع ملتها، یعنی افول منطق و شکست گفتمان و اقتدار.

گروهسازی و جریانسازی

رهبر معظم انقلاب اسلامی از دیگر عوامل به چالش کشیده شدن ارزشهای غرب را تأسیس و بنیانگذاری گروههای افراطی تروریست چون طالبان و القاعده و داعش برای اهداف اسلامستیزی و اسلامهراسی و تفرقهاندازی در جوامع اسلامی و مشغول کردن ملتها به جنگهای داخلی و هرز رفتن امکانات و نابودی نسل آنها دانستند و بر خلاف ادعاهای ظاهری که آمریکا میکند و خود را ضد تروریست میداند ولی در کتاب خاطرات نوشته خانم کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا این حقیقت که آمریکا در تشکیل و بنیان نهادن گروهک داعش برای تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه نقش اصلی داشته افشا شده و نشان میدهد که بحث دموکراسی و آزادی ملتها در نزد غرب دروغ و فریبی بیش نیست و غرب برای حفظ منافع خود به راحتی از تروریسم حمایت میکند و دموکراسیخواهی را سرکوب میکند. پس چگونگی چالش فکری غرب مشخص شد که: بحران اخلاقی و تعارض حرف و عمل در شعار غربیها و استفاده از زور و خشونت برای سرکوب ملتهای معترض و گروهسازی های افراطی و تروریست برای کشتار ملتها، همگی نشانههای اضمحلال فکری و تمدنی غرب است که آن را برای اداره مطلوب جوامع ناتوان و ناکارآمد ساخته و قادر به اقناع و رضایتمندی ملتها نیست.

چالش سیاسی و نظامی

قدرت سیاسی و نظامی غرب نیز به موازات چالش فکری دچار چالش جدی شده، زیرا اقتدار سیاسی و نظامی غرب که در حل و فصل مسائل بینالمللی و حمایت از مهرهها و عوامل خود در حکومتها و حفظ و گسترش حوزه نفوذ و هژمونی خود بود، دچار آسیب جدی شده.

- دیگر غرب قادر به حل و فصل اختلافات بینالمللی نیست.

- دیگر غرب قادر به حمایت از مهرههای خود در برابر اراده مردم نیست

- دیگر غرب قادر به ایستادگی در برابر ارتشهای چریکی محدودی مثل حماس و حزبالله نیست.

- دیگر غرب در برابر بیداری اسلامی کشورها تاب مقاومت ندارد.

- دیگر غرب نمیتواند خواستههای خود را بر جهان و ملتها تحمیل کند.

بنابر این نتیجهای که از این بخش از سخنان رهبری معظم میگیریم این است که در برابر چنین قدرت رو به زوالی نباید احساس ضعف کرد و چاره را در کنار آمدن و تسلیم شدن در برابر او دانست.

ادامه دارد...

https://shoma-weekly.ir/R9NWL8