نظم جهانی بعد از جنگ اول جهانی
رهبر معظم انقلاب به هفتاد سال حاکمیت و مدیریت لیبرالیستی و سوسیالیستی بر جهان و قارههای گوناگون اشاره کرده و ویژگیهای آن نظم را در ادعای برتری فکری و ارزشی عرب (شامل اروپا و آمریکا) بر بقیه مناطق جهان دانسته و شعار آن نظم را (آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و دفاع از ملتها و آحاد انسانها تبیین کردند). (13/6/93)
جرج بوش رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی هنگام پذیرش نامزدی حزب جمهوریخواه میگوید، ما یک قرن آمریکایی دیگری پیش روی داریم. وی افزود: در جهان که سریعاً در حال تغییر است رهبری آمریکا ضروری است.
در این نظم صحنه خلیج فارس، میدان بسیار مناسبی برای محک زدن سیاست جدید آمریکا و به کرسی نشاندن نظرات این کشور بود. لذا شاهد سرازیر شدن نظامیان و تجهیزات نظامی آمریکا به منطقه خلیج فارس بودیم.
طرح 6+12 آمریکا که ترکیبی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و دو کشور مصر و سوریه بود برای شرکت در ساختار امنیتی خلیج فارس تهیه شد و سیستم امنیت جمعی در خلیج فارس – طرح کنترل تسلیحاتی در خاورمیانه – همگی بخشهایی از سیاست کلی آمریکا برای تداوم سلطه خود بر جهان میباشد.
این نظم دو پایه اساسی داشت؛ یک پایه فکری و ارزشی و یک پایه عملی، یعنی نظامی و سیاسی که هر دو پایه امروز دچار تزلزل است.
چالش فکری غرب
برتری فکری و ارزشی غرب که آمیخته به شعار جذاب و فریبنده آزادی و دموکراسی و حقوق بشر بود و روشنفکران و نخبگان متعددی را شیفته خود ساخته بود امروز با بحران فزاینده اخلاقی و معنوی روبرو شده است.
بحران اخلاقی غرب
رواج احساس پوچی، احساس بیهودگی، احساس ناامنی روحی در بین آحاد مردم، بخصوص در بین جوانها و متلاشی شدن خانواده و تزلزل بنیان خانواده، مظاهر سقوط ارزشهای غربی در جهان است در جامعهای که همجنسبازی ارزش میشود جز سراشیبی فساد و تباهی سرنوشت دیگری ندارد.
مجموعه این ارزشهای غربی که در واقع ضد ارزش هستند در برابر گرایش انسانهای فطرت جو و آزاد شده از بند تمدن و فرهنگ غرب به مذهب ومعنویت و اسلام و قرآن قرار گرفته و نظام اخلاقی و ارزشی غرب را بشدت دچار چالش کرده است.
تعارض حرف و عمل
امام خامنهای مدظله العالی، بروز تعارضهای عملی غرب با شعارهای غربی(آزادی، دموکراسی و حقوق بشر) و برخورد دوگانه با این شعارها را چالش دیگر غرب دانستند که به ابزاری برای سرکوب ملتها و دولتهای مستقل و براندازی نظامهای قانونی و انقلابی تبدیل
شدهاند.معظم له در تبیین دوگانگی غرب در دفاع از حقوق بشر انداختن بمب اتم در هیروشیما و کشته شدن دویست هزار نفر افراد بی گناه، ایجاد زندان غیرقانونی گوانتانامو و ابوغریب را نمونههایی از بی اعتقادی و دروغگویی غرب درحمایت از حقوق بشر دانستند.
استفاده از زور و خشونت
رهبر معظم انقلاب اسلامی توسل غرب به زور و خشونت و سرکوب معترضین به بدترین شکل ممکن در کشورهای مختلف و حتی خود آمریکا و فرانسه وانگلیس را نمونه دیگری از چالش فکری غرب دانستند.
امروز کشورهای غربی در برابر مطالبات و خواستههای مردم و مخالفین سیاستهایشان در جنبش وال استریت تا بیداری اسلامی در بحرین، یمن، لیبی و مصر و یا سیاهپوستان آمریکا جز با خشونت و زور و سرکوب سخن نمیگویند، این یعنی ناتوانی در اقناع ملتها، یعنی افول منطق و شکست گفتمان و اقتدار.
گروهسازی و جریانسازی
رهبر معظم انقلاب اسلامی از دیگر عوامل به چالش کشیده شدن ارزشهای غرب را تأسیس و بنیانگذاری گروههای افراطی تروریست چون طالبان و القاعده و داعش برای اهداف اسلامستیزی و اسلامهراسی و تفرقهاندازی در جوامع اسلامی و مشغول کردن ملتها به جنگهای داخلی و هرز رفتن امکانات و نابودی نسل آنها دانستند و بر خلاف ادعاهای ظاهری که آمریکا میکند و خود را ضد تروریست میداند ولی در کتاب خاطرات نوشته خانم کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا این حقیقت که آمریکا در تشکیل و بنیان نهادن گروهک داعش برای تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه نقش اصلی داشته افشا شده و نشان میدهد که بحث دموکراسی و آزادی ملتها در نزد غرب دروغ و فریبی بیش نیست و غرب برای حفظ منافع خود به راحتی از تروریسم حمایت میکند و دموکراسیخواهی را سرکوب میکند. پس چگونگی چالش فکری غرب مشخص شد که: بحران اخلاقی و تعارض حرف و عمل در شعار غربیها و استفاده از زور و خشونت برای سرکوب ملتهای معترض و گروهسازی های افراطی و تروریست برای کشتار ملتها، همگی نشانههای اضمحلال فکری و تمدنی غرب است که آن را برای اداره مطلوب جوامع ناتوان و ناکارآمد ساخته و قادر به اقناع و رضایتمندی ملتها نیست.
چالش سیاسی و نظامی
قدرت سیاسی و نظامی غرب نیز به موازات چالش فکری دچار چالش جدی شده، زیرا اقتدار سیاسی و نظامی غرب که در حل و فصل مسائل بینالمللی و حمایت از مهرهها و عوامل خود در حکومتها و حفظ و گسترش حوزه نفوذ و هژمونی خود بود، دچار آسیب جدی شده.
- دیگر غرب قادر به حل و فصل اختلافات بینالمللی نیست.
- دیگر غرب قادر به حمایت از مهرههای خود در برابر اراده مردم نیست
- دیگر غرب قادر به ایستادگی در برابر ارتشهای چریکی محدودی مثل حماس و حزبالله نیست.
- دیگر غرب در برابر بیداری اسلامی کشورها تاب مقاومت ندارد.
- دیگر غرب نمیتواند خواستههای خود را بر جهان و ملتها تحمیل کند.
بنابر این نتیجهای که از این بخش از سخنان رهبری معظم میگیریم این است که در برابر چنین قدرت رو به زوالی نباید احساس ضعف کرد و چاره را در کنار آمدن و تسلیم شدن در برابر او دانست.
ادامه دارد...