ادب و هنر

آثار دفاع مقدس نباید به شب های عملیات خلاصه شود

در روزهای اخیر شاهد پخش مجموعه ای مستند در زمینه دفاع مقدس در تلویزیون هستیم که به جرئت می توان گفت قدمی ارزنده در جهت ارتقای سطح برنامه سازی مستند می باشد.
در روزهای اخیر شاهد پخش مجموعه ای مستند در زمینه دفاع مقدس در تلویزیون هستیم که به جرئت می توان گفت قدمی ارزنده در جهت ارتقای سطح برنامه سازی مستند می باشد.
مجموعه دیدنی " آخرین روزهای زمستان" که توسط  محمد حسین مهدویان کارگردانی شده، به مقطع فرماندهی شهید غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری در سالهای دفاع مقدس می‌پردازد و از این منظر چند عملیات مهم و نفس گیر را مورد واکاوی قرار می دهد. یکی از ویژگی های این اثر که آن را از بسیاری کارها متمایز می کند، پشتوانه تحقیقاتی و پژوهشی این کار است که حدود چهار سال به طول انجامیده و محصول آن که همین مجموعه است، همچون یک کتاب مصور تاریخی از ارزش های استنادی مهمی برخوردار می‌باشد.همچنین انتخاب بازیگرانی که چهره آنها تاکنون کمتر برای بینندگان به نمایش در آمده، در نقش تنی چند از فرماندهان  دفاع مقدس که دارای شباهت فراوانی نیز به آنان می باشند، بر باور پذیری این مجموعه افزوده است.به همین مناسبت گفتگویی با تهیه کننده این مجموعه‌ حبیب الله والی نژاد انجام داده‌ایم که تقدیم شما می شود.حبیب الله والی ن‍ژاد که از زمان دفاع مقدس وارد عرصه مستندسازی گردیده سابقه حضور در گروه تلویزیونی جهاد سازندگی، واحد فیلمسازی حوزه هنری وگروه تلویزیونی روایت فتح را دارد.
وی تاکنون تصاویر و فیلم های مستند مختلفی را در  خصوص ابعاد مختلف جنگ تحمیلی تهیه نموده است که از ماندگارترین تصاویر مستند در این زمینه محسوب می شوند.
*وضعیت مستند سازی در زمینه دفاع مقدس را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟
ما در حوزه مستند سازی دفاع مقدس  طی این سال ها همیشه با شرایط  جلو رفتیم و کمتر ایستاده ایم  تا به ارزیابی گذشته و چشم اندازهای های آینده بپردازیم. خود من خیلی دوست داشتم طی این سال ها که به ساخت و تهیه فیلم ها و مجموعه های مستند در نهادهای مختلف می پرداختم، یک جاهایی توقف می کردم و ببینم که چه کارهایی را انجام داده ام و چه کارهایی را باید انجام دهم. البته این خواسته  کمتر محقق شده و همیشه به خاطرشرایط باید در حین حرکت و تولید این کار را می کردیم. همه جا هم همینطور بوده است. به همین جهت ما همیشه با مناسبت ها جلو رفته ایم، یعنی اینکه یا داشته ایم برای هفته دفاع مقدس کاری آماده می کرده ایم، یا برای سالگرد یک شهید، یا سالگرد یک عملیات وخلاصه کمتر برای آینده فکر و برنامه ریزی  نموده ایم. در حالی که مثلأ در مورد تاریخ نگاری جنگ که یک کار اساسی و غیر مناسبتی است،کمتر کار شده است. زیرا چنین کارهایی وقت بیشتری را می طلبد و چنین آثاری نیازمند جمع آوری اسناد و تحقیق و پژوهش دقیق و گسترده است. یک کار مستند خوب نیازمند نوشتن طرح، تحقیقات گسترده و متریال کافی است. به همین جهت باید در زمینه ساخت فیلم ها و مجموعه های مستند در خصوص دفاع مقدس تعمق و تأملی دوباره نمود. اینکه مدام تولید کنیم و خود را دربست منطبق با مناسبت ها نموده بی آنکه به ارزیابی راه های طی شده وکارهای انجام گرفته بپردازیم، ما را دچار نوعی روزمره گی ساخته و مانع پیشرفت  این حوزه می شود.

*نقش پژوهش را در ارتقای این آثار تا چه حد می دانید؟
خلأ پژوهش سالها است که احساس می شود و با  تحقیق و پژوهش می توان به بسیاری از ابهامات و چالش ها در این زمینه پاسخ گفت و به مشخصه ها و مولفه هایی دست یافت که از سطحی نگری به دفاع مقدس در برنامه سازی های تلویزیون جلوگیری کرده و جهشی قابل ملاحظه را رقم بزند. این همان نکته ای است که من از نبودش دراین سالها گله داشتم و نیاز من برنامه ساز و برنامه ریز به تأمل و ارزیابی کارهای گذشته و ترسیم چشم اندازهای آینده با چنین  پژوهش هایی تا حدود قابل توجهی رفع می شود. منتهی اینگونه حرکات باید از استمرار برخوردار باشد و  چنین همفکری ها و ارزیابی هایی توسط مدیران، نویسندگان و سازندگان این حوزه به شکل یک رویه ادامه یابد. در حقیقت این قدمی است برای ارتقای برنامه سازی دفاع مقدس واکنون که شروع شده باید به قوت ادامه یافته و از آن مهمتر حاصل ونتایج این گفتگوها،در برنامه سازی ها لحاظ شود. به تعبیری این مشخصه ها می تواند یک نقشه راه برای مدیران، نویسندگان، تهیه کنندگان و کارگردانان باشد تا براساس تجاربی که اینجا مطرح  می شود، در برنامه ریزی ها و تولیدات آتی قوی تر و با چشم اندازی روشن تر وارد عرصه شوند. بعد از سه دهه از آغاز تولیدات دفاع مقدس بی شک این گفتگوها که دارای بار پژوهشی و کارشناسانه است، یک فرصت مغتنم برای ادامه راه به شکلی شفاف تر و دقیق تر است.

*بعضی ها معتقدند در باره دفاع مقدس کم کاری شده، نظر شما چیست؟
اینکه بعضی وقت ها عده ای انتقاد می کنند که در باره جنگ کمتر کار شده و کمتر حرف زده شده است، بر عکس من معتقدم که در باره این دوران کم کار نشده است، اما کار خوب کم شده است. یعنی اینکه در این شرایط که سه دهه از آغاز جنگ می گذرد ما باید دیگر به سمت "خوب حرف زدن" و "خوب برنامه ساختن" در باره دفاع مقدس حرکت کنیم. مثلأ ما وقتی در باره نبرد رزمندگان حرف می زنیم و می خواهیم بگوییم رزمندگان ما در جنگ با پوست و گوشت و خون خود در برابر توپ و تانک و گلوله مقاومت کرده و می جنگیدند و پیروز می شدند، این حرف که مبتنی بر واقعیت است، باید در برنامه سازی تلویزیونی طوری مطرح شود که بیننده فکر نکند که افسانه یا شعار است. یعنی فیلمساز  نباید تنها به این اکتفا کند که پای صحبت یک رزمنده که حتی در عملیات هم بوده بنشیند و آن رزمنده  بگوید که بله! ما شب عملیات با گفتن یا حسین به دشمن حمله می کردیم و بر او پیروز می شدیم و انتظار داشته باشیم تا بیننده هم با این حرف ارتباط برقرار کند. بلکه ما باید از قبل از مرحله آن یا حسین گفتن شروع کنیم و شخصیت آن رزمنده را برای بیننده حلاجی کنیم، زندگی اش را به تصویر بکشیم، اوج و فرود زندگی اش را ترسیم کنیم، تا بیننده با او و زندگی‌اش آشنا شده و ارتباط برقرار کند، آن وقت وقتی او را در شب عملیات نشان دادیم که یا حسین می گوید، بیننده هم با او ارتباط برقرار می کند. ما تا زمانی که با پیشینه  حر و دیگر یاران امام حسین (ع)  آشنا نشویم، نمی توانیم عظمت  فداکاری را که آنها انجام دادند، درک کنیم. حماسه کربلای ایران و رزمندگان آن هم چنین است.

*استقبال از مجموعه "آخرین روزهای زمستان" نشان می دهد که هنوز در این زمینه کارهای زیادی می توان انجام داد که با مخاطبان ارتباط برقرار کند، نظر شما چیست؟
در برابر اینکه عد ای می گویند در زمینه جنگ کم کار شده است، عده ای هم می گویند:" ای بابا! چقدر باید در باره جنگ حرف زده شود، دفاع مقدس هشت سال طول کشید و تمام شد، دیگر چرا آن را این همه کش می دهید، بروید سراغ حرف های تازه و امروزی!" این حرف ها هم باز  یک بخشی اش به مستند سازان یا مدیرانی بر می گردد که درپیله تکرار در جا می زنند. یعنی نگاهشان و کارهایشان به دفاع مقدس تکرار مکررات است و به سمت بیان حرف های نو دراین زمینه نمی‌روند. در حالی که وقتی می گوییم گروه حماسه و دفاع مقدس، یعنی بحث و فرهنگ دفاع مقدس همچنان باقی و جاری است و می بایست این حرف ها در برنامه های  مستند طوری مطرح شوند که برای جامعه و نسل امروز الگوهایی قابل باور و قابل تحقق به تصویر بکشند. اگر ما برای مستندهایی که تهیه می کنیم، تحقیقات و پژوهش دقیق و جامع و دقیقی انجام دهیم و به  سمت لایه های مختلف جنگ رفته و هزاران هزار نکته باریکتر از مویی را که در این لایه ها مستور مانده، بیرون بکشیم و با بیانی فاخر و مستدل آنها را مستندسازی کنیم، آن وقت نه تنها هیچکس نمی گوید که دوران برنامه سازی دفاع مقدس پایان یافته، بلکه انبوه مخاطبان، با استقبال گسترده خود از این برنامه ها، خواستار افزایش کیفی مستندهای دفاع مقدس خواهند شد. پس نوع نگاه و زاویه دید ما به طرح مضامین سال های جنگ و دفاع مقدس و چگونگی بیان تصویری آنها نقشی اساسی در رویکرد مردم به این برنامه ها خواهد داشت.
*چه نکاتی به نظر شما در زمینه دفاع مقدس مغفول مانده است؟
یکی از ایرادات کارهای ما در مستندهای جنگ و حتی بسیاری از کارهای داستانی این است که فقط به شب عملیات پرداخته ایم. در حالی که در زمان جنگ، یک عملیات مگر چقدر طول می کشید؟ یک شب! یعنی شبی که عملیات انجام می شد، از صبحش پدافندی شروع می شد و بعد از 15 روز رزمندگانی که در آن عملیات بودند، خط را تحویل نیروهای دیگر می دادند و به اردوگاه بر می گشتند، حالا این زندگی در اردوگاه و پشت جبهه ممکن بود، سه ماه، شش ماه، یا یکسال طول بکشد تا نوبت عملیات بعدی یا مأموریت بعدی برسد. ما آن بخش عملیاتی و جنگی و اکشن را به تصویر کشیده ایم، اما این زندگی در جنگ را که خیلی مهم است، نشان نداده ایم. یعنی این روزهایی را که رزمنده در اردوگاه به سر می برده و دغدغه هایش را در این مدت به تصویر نکشیده ایم. با نفس اماره جنگیدن ها، صبوری ها، ارتباطات عاطفی با همرزمان، نامه نگاری هایش با نامزد، مرخصی رفتن ها وسختی دوباره دل کندن از عیال و فرزند و پدر و مادر را نشان نداده ایم. درس خواندن در مناطق جنگی و درس دادن معلم را در اردوگاه نشان نداده ایم و یا اگر نشان داده ایم، خیلی کم به آنها پرداخته ایم. اگر ما به این زندگی بپردازیم برای امروز خیلی حرف برای گفتن دارد. خیلی برای نسل جوان ما درس آموز است. اما فیلمساز معمولأ سعی کرده با استفاده از تصاویر آرشیوی و گذاشتن یک نریشن سوزناک یا حماسی فقط به شکلی سرسری به همان  شب عملیات گذری داشته باشد. وقتی هم که آمده به شخصیت یک فرمانده یا رزمنده شهید پرداخته فقط همان شب عملیات و یا روزهای آخر زندگی اش را مد نظر قرار داده و عقبه اش را و زندگی گذشته اش را نادیده گرفته است. نیامده نشان دهد این رزمنده از چه مسیر پرفرار و نشیبی در زندگی و با غلبه بر کدامین دغدغه ها و جاذبه های زندگی دنیوی به این مرحله رسیده که اینک در شب عملیات یا حسین گویان از هر چه ظواهر و علائق دنیوی است می گذرد و در برابر توپ و تانک سینه ستبر می کند و عاشقانه شهادت را در آغوش می کشد. ما فقط آن یا حسین را نشان می دهیم و نمی گوییم این حری که این چنین می جنگد از چه موقعیت هایی گذشته است، رزمنده ما چگونه تحصیل در بهترین دانشگاه های جهان را رها کرده وبا آمدن به تپه ماهورهای  مناطق جنگی و ماه ها زندگی  در آنجا، لحظه شماری کرده تا در شب عملیات اینگونه از آرمانهای خود محافظت کند. نگفنه ایم آن رزمنده روستایی چرا و چگونه آرامش روستای زیبای خود و دشت و صحرا  اهل و عیال و ایل را رها کرده و اینک در زیر غرش تانک و موشک برای دفاع از وطن و دینش بی مهابا می جنگد. وقتی حاج صادق آهنگران در نوحه های ماندگارش در جبهه ها اینچنین می خواند که:" منتظریم کی شب  حمله فرا می رسد" و رزمندگان با او دم می گرفتند، یعنی اینکه این انتظار واقعأ  گاهی چنان طول می کشید و کشنده بود که حتی در آواهای رزمندگان نمود می یافت. خب! ما چقدر به این ایام طولانی انتظار پرداخته‌ایم.
ما در بعضی آثار فقط شب عملیات را نشان می دهیم و نمی گوییم هر کدام از این رزمنده هایی که اینک الله اکبر گویان به دشمن متجاوزیورش می برند، دارای یک زندگی و یک خانواده و هزاران آرزو بوده، اما با غلبه  بر خواسته های فردی خویش به دنبال یک منفعت بزرگ جمعی هستند تا  کشور را از خطر دشمنان نجات داده و به سوی قله های افتخار رهنمون سازند. اگر ما  این زندگی ها را، این دغدغه های پشت جبهه را، این  صحبت های بین یک رزمنده و نامزد خود را نشان دهیم، آن موقع جوان امروزی باور می کند که برای رسیدن به عزت و بزرگی، نیازی نیست که  پا بر  دوش دیگری گذاشته و خود را بالا بکشیم. بلکه برای بزرگی می توان از منافع شخصی گذشت و به منافع جمعی اندیشید. دختری که چنین مستندی را ببیند، در خواهد یافت که چه دخترانی که در زمان جنگ بر عواطف شخصی خود غلبه کرده و نامزد خویش را راهی جبهه نمودند تا از ناموس جمعی این مملکت دفاع کند. مسلمأ دختر امروزی با دیدن چنین فیلمی و چنین مستندی برای لحظه ای هم که شده، درنگی خواهد نمود و به نوع رابطه اش با نامزد خویش و توقعاتش از او و از زندگی فکر خواهدکرد. همین تلنگر کافی است که آدم های بسیاری را در مسیری بهتر از زندگی قرار داده و جامعه ی ما به سمت و سویی بهتر از نظر اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی هدایت کند.

https://shoma-weekly.ir/oFtR66