نگاه

آتش سهم تابلوهای نفیس انقلاب!

این که امروز قلم به دست می گیرد و کاغذ را سیاه می کند و البته امروز دست به کیبورد می شود و احتمالا مستقیم تایپ می کند و یک روحانی مبارز و نستوه به خاطر منبر رفتنش ایراد می گیرد، فقط از ناپختگی اش نیست، از جهل است که این قشر را نشناخته است، نمی داند که او تا آخر عمر و تا نفس دارد منبر و تبلیغ را رها نمی کند.
محمد علی امانی- محمد علی امانی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به مطلب مندرج در سایت خبری تحلیلی خیبر آنلاین با عنوان "ناطق نوری و استفاده از تاکتیک ختم و هفت" پاسخ داد که به شرح ذیل می باشد

خبر فوری: نیروهای لباس شخصی شب گذشته در مراسم احیاء شب قدر که در حرم امام رضا(ع) برگزار می شده اقدام به متشنج کردن مراسم و همچنین پرتاب بطری های آب در صحن مطهر امام رضا(ع) نمودند. این افراد همچنین اقدام به ضرب شتم محافظان حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری کرده و به سمت رئیس دفتر بازرسی رهبر انقلاب حمله بردند و در پی این اتفاقات سخنرانی ناطق نوری که مستقیما برای سوگواران عزای امام علی (ع) از سیما پخش می شد برای مدتی قطع شده...

آری ماجرا از آنجا شروع شد و همچنین نیز توسط همان جریان فکری و همان آدمها به شکل و شمایلی دیگر ادامه دارد.

بگذریم: این که امروز قلم به دست می گیرد و کاغذ را سیاه می کند و البته امروز دست به کیبورد می شود و احتمالا مستقیم تایپ می کند و یک روحانی مبارز و نستوه به خاطر منبر رفتنش ایراد می گیرد، فقط از ناپختگی اش نیست، از جهل است که این قشر را نشناخته است، نمی داند که او تا آخر عمر و تا نفس دارد منبر و تبلیغ را رها نمی کند.

از وحدت می گوید، مطرح کردن نام این و ان می ماند؛

از قدردانی و ارج نهادن به سرمایه های انقلاب می گوید، تعریف و تمجید بی حد و حصر می خواند؛

نهی از منکر می کند، اسم اش را انگ زدن می گذارند؛

از تیم مذاکره کننده هسته ای که مورد حمایت رهبری است، دفاع معقول می کند، بر او خرده می گیرد؛

حتی سخنان رهبری را نقل می کند، باز تحمل نمی کند؛

می دانی علت اش چیست؟ آن روزها که به مراسم ختم فامیل و آشنا می رفته، اگر خوب به پند خطیب گوش می داد و از قیامت می ترسید، اینگونه دهان به بدگویی از یک مبارز انقلابی که بی از پنج دهه از عمرش را بر فراز منبر و خطابه سپری کرده، باز نمی کرد.

جالب است، حتی نمی تواند حرف های او را تطبیق کند و تناقض می خواند. این که گفته است: اگر مسائلی در کشور وجود دارد، باید در محافل داخلی بیان کرد و دیگر نیاز به طرح آنها روی منبر و در راسنه های گروهی و اجتماعی نیست.

خب، مگر او در منبر غیر از وحدت و همگرایی ، چیز دیگری گفته است؛

از عسگر اولادی چیزهایی شنیده است و نام حاجی حیدری را هم یکی دو بار خوانده است، اما دعاگو را قطعا نمی شناسد، اگر می شناخت، او را نزدیک به حزب موتلفه اسلامی نمی دانشت" خدایش رحمت کند"

ختم کلام اینکه: سیاست به چه قیمتی؟ سیاسی بودن برای چه هدفی؟ این سوالاتی است که نسل جوان وقتی این باصطلاح انقلابی ها را می بیند می پرسد.

این چه ادبیاتی است؟ آن هم با شیخ اصولگرا و جوانمردی که با صبوری و بردباری و شکیبایی ستودنی، حتی در مقابل تهمت های ناجوانمردانه و ناروایی که بدون سند و مدرک و در تریبونی یک طرفه به وی و فرزندانش زده شد و البته فرصتی هم به وی برای پاسخ دادن فراهم نشد، تنها سکوت کرد و سکوت.

اکنون چه شده است که به هر بغض و بهانه ای، تابلوهای نفیس انقلاب را به آتش می کشیم؟ بیائید از دشمنان بیاموزید که چگونه حقیر ترین عمال خود را عزیز داشته و حرمت می نهند و از هیچ، همه چیز و از کاه، کوه می سازند تا بلکه یک تن به اردوهای ناپاک خود بیفزایند.

این لبیک به ندای رهبر حکیم است که توصیه به جذب حداکثری و دفع حداقلی می کند؟

نسل جوان ما بداند به فرموده رهبر معظم انقلاب، آقای ناطق نوری از شخصیت های خدوم انقلاب است و در دلبستگی ایشان به نظام و انقلاب، هیچ شک و تردیدی نیست.

هرچند عده ای معلوم الحال تلاش دارند علیرغم این فرمایش رهبری، مدام تشکیک کنند و تخم تردید بکارند.

الّهمّ وفّقنا لما تحبّ و ترضی

https://shoma-weekly.ir/FJIYpq