کودتای ۲۸ مرداد کلاس عبرت آموزی است.
چرا ملتی که در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، شاه را شکست داده، قوام السلطنه سیاستمدار کهنه کار مزدور انگلیس را ساقط کرده و مصدق را دوباره با در اختیار گرفتن ارتش بر سر کار آورده بود در یک سال و یک ماه بعد، در برابر کودتای خائنان و مستکبران کاری نکرد؟
چرا مصدق در برابر کودتا با اینکه شب قبل هریسون سفیر آمریکا در ایران به او خبر کودتای فردا را داد هیچ اقدام بازدارندهای نداشت؟ و در واقع تسلیم کودتا شد؟
چه شد که کودتاچیان با عدم پایگاه مردمی و قلت عدد و فرار شاه، پیروز شدند؟ و چراهای دیگر
علت اساسی، اختلاف بین رهبری و مدیریت نهضت ملی شدن نفت بود.
آیت اله کاشانی با پشتوانه روحانیت و مردم رهبر نهضت بود. کتر مصدق مدیر بود و قدرت رهبری نداشت و یکی از اشراف و اشرافزادگان بود. از خاندان قاجار، که مردم به آنها اعتماد نداشتند. مصدق افکار لیبرالی داشت و رجل مذهبی نبود. روحیه مقاومت اسلامی و مردمی در او نبود وتعهدات شرعی را رعایت نمیکرد.
درباره فروش محصولات شراب از کارخانه رسومات، علیرغم مخالفت آیت اله کاشانی و روحانیت و متدینین حاضر نشد که آن را تعطیل کند و گفت دولت نیاز به تامین بودجه دارد.
آیت اله کاشانی برای او قرضه ملی را مطرح کرد و او پول قرضه ملی را گرفت و به شراب فروشی دولت ادامه داد و این امر توده مذهبی را از او دور کرد و اختلافات بین او و همراهانش که ملیگرا بودند با مذهبیها و آیت اله کاشانی تشدید شد.
اختلاف دیگر در انتصاب وزرا و معاونین و همکاران دولتی او بود که افراد نامطلوب و بد سابقه را بکار میگماشت.
اختلاف دیگر افکار غربزده دکتر مصدق و یارانش بود که با تفکر مبارزاتی و انقلابی و مستقل اسلامی توده مردم و مبارزان متدین همخوانی نداشت و این اختلافات با مدارا و گذشت حل نمیشد و در نتیجه مردم متدین و روحانیت را از مصدق دور کرد.
علت دیگر غرور مصدق و سران جبهه ملی بود که بارزترین آن پاسخ مصدق به نامه آیت اله کاشانی در عصر روز ۲۷ مرداد ۳۲ است.
آیت اله کاشانی به مصدق خبر داد که کودتا در حال وقوع است و با همه بدیها که شما به من کردهاید بیایید چارهسازی کنیم اما مصدق با لحنی خشن و مغرورانه نوشت من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم.
علت دیگر ترس مصدق از عواقب مقاومت در برابر آمریکا و کشته شدن بود و با خبر تهدید آمیزی که سفیر آمریکا عصر ۲۷ مرداد به او داد که اگر مقاومت کند کشته میشود و خونریزی به راه میافتد، اقدامی نکرد؛ با اینکه به عنوان وزیر دفاع با اختیارات، ارتش و ژاندارمری در اختیار او بود و میتوانست با دستور نیروهای نظامی را مدیریت کند و اگر از رادیو در همان شب یا صبح تا ظهر ۲۸ مرداد یک پیام به ملت میداد که به خیابانها بریزند کودتا کاملاً شکست میخورد.
ولی افکار لیبرالی و غربگرایانه اجازه این روحیه را به مصدق و همه لیبرالها نداد و نمیدهد.
این روحیه آمریکا هراسی امروز در بین عناصری از اصلاح طلبان هم مشاهده میشود.
به هر حال کودتای ۲۸ مرداد به خوبی و آسانی قابل پیشگیری و حتی سرکوب بود.
اما افکار دکتر مصدق و جبهه ملی و اطرافیان مصدق، تفکر لیبرالی و محافظهکارانه، اختلافهای عقیدتی و دینی، روشهای مبارزاتی غربی که بکار نهضتها و انقلاب نمیآمد و نمیآید، موجب کودتای ۲۸ مرداد و شکست نهضت ملی شدن نفت و شکست مبارزات ملت به رهبری آیت اله کاشانی و روحانیت شد.
اکنون در نظام جمهوری اسلامی با اصل ولایت فقیه، هنوز افکار و روشها و نگرشهای لیبرالی هستند که مشکلات عمده کشور از هر جهت، بیش از بقیه مربوط به آنهاست.
بهتر است آنها به جای ستایشهای بیجهت از دکتر مصدق، به علل واقعی شکست نهضت و عبرت آموزی برای عدم تکرار آن خطاهای سیاسی فکر کنند تا دوباره دچار پشیمانی نشوند.
اخبار
کودتای ۲۸ مرداد از نگاه عبرت آموزی
در ۲۸ مرداد ۳۲، آمریکا با مسئولیت روزولت و بودجه ۴ میلیارد دلاری و همدستی انگلستان و مزدوران انگلیس در ایران امثال برادران رشیدیان و همراهی دربار محمدرضا شاه و شبکه فراماسونری با کودتای شهری _ نظامی، دولت دکتر محمد مصدق را ساقط کرد و سرلشکر زاهدی، بر سر کار آمد و نهضت ملی شدن نفت به پایان رسید.