نگاه

چگونه رأی انتخابات ریاست جمهوری را تحلیل نماییم؟

تحلیل رأی نیازمند شناخت افکار عمومی جامعه ماست که در شرایط زمانی خاص به دلایل مختلف متفاوت از شرایط دیگر بوده و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد.
نصر عزیزی- تحلیل رأی نیازمند شناخت افکار عمومی جامعه ماست که در شرایط زمانی خاص به دلایل مختلف متفاوت از شرایط دیگر بوده و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرد. سهم این عوامل نیز کم و بیش متفاوت است و نه میتوان به یک یا چند عامل بسنده نمود. بنابر این آنها که رأیآوری یک نامزد را به چند دلیل مختصر محدود مینمایند، شناخت صحیحی از ساختار افکار عمومی ندارند.

در تحلیل رأی باید توجه داشت حداقل از یک نگاه سه لایه عمیقی، میانی و تا حدودی سطحی در افکارعمومی جامعه نسبت به پدیده سیاسی و بسیار مهم انتخابات وجود دارد. با توجه به اینکه هر کدام ازا ین لایهها به نسبتی در پدیده رأی مؤثر و یا متأثر هستند، به لحاظ جامعه شناسی باید نهادها، گروهها، احزاب، جریانها و اشخاص حقیقی و حقوقی مرجع از ذینفوذ را در هر لایهشناسی، تعریف و دایره تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری هر کدام را مشخص نمود تا بتوان وضعیت گرایش رأی را بررسی تا حدودی پیشبینی نمود.

نباید فراموش شود که در ماههای نزدیک به انتخابات و بخصوص در هفتههای آخر شرایط به نحوی تأثیرگذار هستند که ممکن است آراء نامزدهای حاضر در صحنه را به طرز غیرمنتظرهای تغییر دهد. برای نمونه درانتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری و حتی دورههای قبلی، مناظرههای صدا و سیما بین نامزدهای رقیب نقش تعیین کنندهای در جلب رأی آحاد جامعه داشته است و البته این واقعیت که رسانه ملی به دلیل نوع تأثیرگذاری تبلیغاتی و دسترسی مردم به اخبار و اطلاعات و تحلیلهای شبکهها و اعتماد عمومی وغیره بین 40 تا 60 درصد در تعیین جهت رأی مؤثر است، طبق نظرسنجیها قریب به صحت است.

تا کنون جامعه ما با یک واقعیت جریانی و جناحی روبرو بوده است که در شرایطی تحت عنوان چپ و راست، گاهی تحت عنوان رسالتی و خط امامی و در سالهای اخیر تحت عنوان اصولگرایان و اصلاحطلبان مرزبندیهای سیاسی را تا حدودی مشخص مینمود. اگر چه این نوع مرزبندی و مفاهیم مشکوک و تقابل گرایشهای دو قطبی سیاسی دارای اشکالات فراوانی بوده ولی به ناچار بسیاری از افراد و اشخاص و مسئولان و جریانها فعالیتهای سیاسی خود را ذیل همین مرزبندی ساماندهی نموده و صد البته اگر موفقیتی در انتخابات ریاست و یا مجالس و یا شوراها کسب میشد، شفافیتها و مرزبندیهای بعدی در این نوع سامان یافتگی زیر سئوال بود. لذا جهت رأی جامعه به سمتی کشانده شده که اگر با مفروضاتی و با درصد متفاوتی قریب 50 درصد رأی مردم با این نوع نگاه سامان مییافت ولی 50 درصد بقیه واجدین شرایط و یا شرکت کنندگان تحت عنوان آراء خاکستری و یا آراء غیرشفاف و یا آراء نامعلوم و یا آراء مردود تا روزهای نزدیک به انتخابات و یا آراء تابع شرایط اجتماعی و امثال آن توصیف میشد که تا حدودی هم درست است. لذا چنانچه در انتخابات اخیر به ماهیت رأی آقای دکتر حسن روحانی و یا دو دوره گذشته آراء آقای دکتر احمدینژاد و یا دو دوره آراء آقای خاتمی توجه شود، همه و یا بخش قابل توجهی از 50 درصد دوم به سبد آنها ریخته شد. بنابر این به این نکته باید توجه داشت اگر با دید جریانی به تحلیل رأی توجه شود، اگر بین خواستهها و مطالبات انفرادی و اجتماعی 50 درصد اول و 50 درصد دومی مثلاً چهل نوع و نقطه اشتراک وجود داشته باشد، حداقل میتوان نقاط اختلاف و یا تفاوت خواستههای این دو گروه را بین سی تا چهل نوع حدس زد و میتوان با یک بررسی اجتماعی جدول شاخصهای اشتراک و افتراق را ترسیم نمود.

در تحلیل رأی باید توجه داشت سطح نیازها و توقعات افراد و گروههای اجتماعی با توجه به رشد شاخصهای توسعه و پیشرفت و نگاه عدالتجویانه عمومی نسبت به دورههای قبل متفاوت است یعنی ممکن است در دوره سازندگی توجه به زیرساختها و راهاندازی صنایع و ایجاد اشتغال و بازسازی بعد از جنگ و توسعه شاخصهای بهداشتی، درمانی، آموزشی، رفاهی، فرهنگی و هنری و...نوعی نیاز جامعه باشد که در دهه چهارم با وجود بهبود مطلق و نسبی این شاخصها، مطالبات و نیازها نوع دیگری باشند. بنابر این ساختار رأی دراین دورهها متفاوت است و مقایسه عملکرد دولتها برای تأثیرگذاری در کمیت و کیفیت رأی صحیح نیست.

دولت نهم و دهم آقای احمدی نژاد که نسبت به اصولگرایان بوده و علیرغم فعالیتهای انجام گرفته بی نظیر و کم نظیر که مربوط به همه اصولگرایان بوده، با توجه به رویکرد انحرافی ایجاد شده و عدول از برخی آرمانها و برنامهها در سالهای پایانی و زاویه با رهبری و قانونشکنیها وعنان گسیختگی رویکردهای اقتصادی و دهها اشکال دیگر، موجبات برخی نارضایتیها را ایجاد نمود که تا حدود زیادی ازعوامل تأثیرگذار بر رأی آوری نامزدی بود که گفتمان اقتصادی بیشتری داشته و در فضای تبلیغاتی تا حدودی بیشتر از فضای گفتمانی دو قطبی در گذشته متضرر گردد و این شخص خواه جناب آقای دکتر روحانی و یا هر کس دیگری باشد، اگر سایر ویژگیها را دارا بوده، بطور طبیعی پیروز انتخابات بود.نظرسنجیهای انجام گرفته با توجه به درصدی خطابه دلیل فراهم نبودن زیرساختها در شرایط خود پیشبینیهای درستی را داشتهاند ولی به دلیل عوامل تأثیرگذار و بعضی روند پیشبینیها ثبات لازم را نداشت و این دلایل بدوی میباشند.

خلاصه آنکه در تحلیل رأی باید به عوامل ایجاد رضایت یا نارضایتی، عملکرد نهادها و مسئولین وضع موجود و گذشته، نوع تبلیغات، هزینههای تبلیغاتی، گفتمان صداقت، برنامه و کارگزاران همفکر، فضای فرصتآور و با تهدیدآمیز بینالمللی، حاشیهسازیهای غیرمعقول، قانونپذیری و قانونگریزی، همگرایی با رهبری جامعه، چالشزایی و یا آرامشبخشی، سنجش میل به خدمت و یا ماندن در قدرت، فاصله بین شعارها و عملها را نگاه عدالتمندانه جریانها، عملکرد گذشته، بیگانه ستیزی و یا مرعوب شدن، وعدهها و وعیدها و دهها مقوله دیگر توجه نمود و از قضاوتهای سطحی و تعصبهای انتقامجویانه و اظهارنظرهای کم عمق پرهیز نمود.

https://shoma-weekly.ir/5f3bPn