استانداردها و روشهای مختلف نظارت و ارزیابی طرحهای تحقیقاتی که یا از سوی نهادهای علمی یا نهادهای رسمی حاکمیتی در کشورهای مختلف دنیا تجربه شده است، هرکدام با توجه به رویکرد ویژهای که به کارکردها و اهداف تحقیقاتی دارند و همچنین از نظر مزیتهای نسبی جوامع، متفاوت است. مشهورترین روشهای نظارت و ارزیابی تحقیقات در جهان کانسورت، کائوروم و مووس است که بهطور تخصصی برای حوزههای متفاوت علوم تدوین شدهاند.
همچنین این استانداردها و ابزارهای نظارتی را میتوان از نقطهنظر مقطع بررسی نیز طبقهبندی کرد. مجموعه استانداردها را میتوان به سه دسته ارزیابی پیشینی، ارزیابی موازی و ارزیابی پسینی طبقهبندی کرد. در عین حال همه این نظامها، مجموعا و مشترکا با هدف عمده تضمین کیفیت و تضمین کاربردپذیری یا بهعبارت دیگر تضمین سودمندی تحقیقات طراحی شدهاند. در عین حال فراتر از مجموعه استانداردها و ابزارهای نظارتی، استانداردسازی طرحهای تحقیقاتی بهعنوان اقدامی برای ایجاد یک چارچوب قاعدهمند راجع به طرحها، فرآیندهای ارزیابی و تسهیل نظارت و مدیریت سازوکارها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس، لازم است نظام جامع نظارت و ارزیابی تحقیقات را رویکرد کلان و متناسبی بنا کرد که بتواند اهداف کلان و ارزشی نهفته در طرح را تعیین و تضمین کنند.
در سطح نظری، اتخاذ نظام نظارت و ارزیابی تحقیقاتی متناسب، نهفقط در طراحی نظام مدیریت و ارزیابی کلان طرحهای تحقیقاتی، بلکه بهعنوان رویکرد در سیاستگذاری و تنظیم راهبرد توسعه تحقیقات در دانشگاههای کشور نیز موثر است. متخصصان بسیاری به نقش پویایی شبکه تحقیقات در نظامهای مدیریت آموزش عالی توجه نشان دادهاند و خصوصا در شرایط فعلی، این وضعیت را بهعنوان حضور در یک بازار پررقابت جهانی مورد بررسی قرار دادهاند. دیگرانی نیز، تمرکز بر نظامسازی تحقیقات را بهعنوان تغییر مسیر ضروری برای تغییر در ماهیت علم و دانش تلقی کردهاند یا اساسا، مدیریت جدید آموزش عالی را رهبری تغییرات و رشد مبتنیبر نوآوری میدانند، بنابراین نقش رهبری و مدیریت دانشگاهی را بیش از همه وابسته به هدایت و مدیریت چالشهای نوآوری میدانند که از مسیر تحقیقات محقق میشود. همه این تبیینها و بسیاری تبیینهای خرد و کلان دیگر را باید بهعنوان تغییرات اساسی در رویکرد به تحقیقات در نظام آموزش عالی در جهان در نظر گرفت. امروزه آموزش عالی بیش از همه با انسجام، بینالمللیشدن، تحرکپذیری، کارآفرینشدن و یافتن هویتهای جدید در ارتباط است. همه این رویهها مستقیما با نظام تحقیقات مرتبط است.
در سطح عملیات، بازاندیشی در نظام تحقیقات، براساس رویکردهای جدید در انسجام ساختار، نظام، دانش و اطلاعات و همچنین با توجه به وجود مزیتهای نسبی برخورداری از زیرساختهای ضروری و الزامات اساسی آن مانند زیرساختهای شبکه و فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهعنوان یک الگوی فرآیندسازی، نظارت و مدیریت، قابل طرح است. در عین حال، قبل از هر تلاش عملیاتی باید چیستی این نظام و همچنین مقدمات، فرآیندها و الزامات اجرای آن مورد بررسی دقیق قرار گیرند و حوزههای عمل، اولویت و ترتیب فعالیتها و همچنین الزامات اولیه آن با نگاه جزءنگر و عملیاتی از نظر سیر زمانی، طول دوره اجرا، تقسیم کار ملی و وظایف مشخص شوند.
در نگاه کلان، نظام تحقیقاتی منسجم را نباید بهعنوان یک الگوی جدید عملکردی مورد ملاحظه قرار داد. این الگو، یک رویکرد جدید در دانش سازمانی است و قابلیت اعمال آن را باید در مهارت خلاقه و ابداعی آن جستوجو کرد. خصوصا در عرصه آموزش عالی، عملکرد منسجم نه یک روش جبرانکننده بلکه یک انتظام جدید در ماهیت و روابط بین واحدهای تحت تاثیر یک فرآیند است. بهدلیل منطق نهفته در این الگو، مهمترین قابلیتهای عملی آن که قبل از هر برونداد دیگری، تاثیر مثبت بر فعالیت مورد بحث خواهد داشت عبارتند از افزایش بهرهوری و کارایی، کاهش زمان کار، کاهش مصرف انرژی، حفظ محیطزیست، کاهش استفاده از منابع، حذف فرآیندها و عملکردهای موازی و مزاحم، ارزیابی روتین، خودراهبری و خودنظارتی فرآیندها و اقدامات، مشارکت حداکثری و نیاز حداقلی به کنترل و نظارت مستمر.
رویکرد موردنظر به فعالیتهای تحقیقاتی، متاثر از رویکرد جامعنگر است. این رویکرد را میتوان ناظر بر چهار رکن اساسی دانست. این ارکان که عبارتند از افراد، نهادها، اطلاعات و فرآیندها هریک مختصات، تنوع، پیچیدگی، الزامات و از نظر مدیریت، اصول مواجهه خاص خود را دارند. مهمترین رکن نظام منسجم تحقیقات ملی، افراد تاثیرگذار و تاثیرپذیر هستند. در یک فعالیت اولیه ضروری است مجموعه گروههای هدف بالقوه و بالفعل از افراد را که نظام ارزیابی طرحهای تحقیقاتی با توجه به وجود آنها طراحی و اعمال میشود، احصا و هدفگذاری کرد. از سوی دیگر، نهادها را میتوان بهعنوان شخصیتهای حقوقی مرتبط با نظام تحقیقات ملی تصور کرد که در این خصوص نیز ضروری است نهادهای تاثیرگذار و تاثیرپذیر احصا شود. در هر حال، مجموعه متنوع نهادهای مرتبط با نظام منسجم ارزیابی طرحهای تحقیقاتی را میتوان در گروههایی طبقهبندی کرد. انسجام اطلاعات از ارکان مهم عملکرد نظام تحقیقاتی موردنظر است. اولین گام در مسیر حرکت به سمت اطلاعات منسجم، تبدیل آنها به داده و دیجیتالیکردن اطلاعات است. استانداردسازی شاخصها، یکپارچهسازی پایگاههای داده، تعریف سطوح دسترسی، مدیریت تحلیل و ارائه دادهها و رصد مستمر آنها از عمدهمحورهای اقدامات اولیه در مدیریت یکپارچه است که بر اطلاعات و دادهها اعمال میشود. و بالاخره تعریف دقیق همه وظایف براساس ماموریت، رسالت، اهداف و ارزشهای بنیانی، طراحی چارت فرآیندها و ایجاد شفافیت در رویهها یکی از محورهای اقدام مهم در فرآیندسازی نظام تحقیقات است.
طراحی نظام تحقیقات ملی، مستلزم مجموعه سازوکارها، الزامات اولیه، اقدامات زیرساختی، ایجاد دانش، همگرایی فکری در طراحی و بالاخره توسعه گفتمان متناسب با آن است. با نگاه به این فهرست الزامات، دانشگاه آزاد اسلامی را میتوان بهعنوان پیشران این نظام ملی در نظر گرفت، چراکه این دانشگاه هم از نظر پراکندگی جغرافیایی، هم از نظر قابلیتهای زیرساختی توسعهیافته و متناسب و هم از نظر نظام مدیریت منسجم و سراسری آن در سطح کشور، سرآمد و بدون رقیب است. ابتکار عمل دانشگاه آزاد اسلامی و عزم ملی برای ایجاد این نظام، دو هسته اولیه برای تحقق منویات رهبر حکیم انقلاب اسلامی است که مکررا مورد تاکید و اشاره ایشان بوده است.