ادب و هنر

وقتی وزیر ارشاد بخاطر "گشت ارشاد" ارشاد می شود...

از واپسین روزهای سال 90 تا آغازین هفته های سال 91 دامنه ی اعتراضات به دو فیلم " زندگی خصوصی" و" گشت ارشاد "چنان بالا گرفت که سرانجام وزیر ارشاد در خطبه های نماز جمعه چند بار مورد ارشاد و تذکر جدی قرار گرفت.

محمد دیندار- از واپسین روزهای سال 90 تا آغازین هفته های سال 91  دامنه ی اعتراضات به دو فیلم " زندگی خصوصی" و" گشت ارشاد "چنان بالا گرفت که سرانجام وزیر ارشاد در خطبه های نماز جمعه چند بار مورد ارشاد و تذکر جدی قرار گرفت.
از آنجا که جشنواره بین المللی فیلم فجرگلوگاه اکران  یکساله ی سینمای ایران محسوب می شود و سازندگان فیلم هایی که در این جشنواره به نمایش در می آیند، فرصت مناسبی  برای ارزیابی آثارشان توسط صاحب نظران و منتقدان یافته تا بر آن اساس نسبت به اصلاح فیلم خود اقدام کنند و از طرف دیگر این جشنواره امکانی برای مدیران سینمایی کشور فراهم می سازد تا از حساسیت ها و بازخورد طیف های مختلف جامعه نسبت به فیلم ها بهتر آگاه شوند؛ در نتیجه بطور طبیعی از سازمان سینمایی کشور و بخصوص اداره کل نظارت و ارزشیابی حرفه ای سینمای ایران انتظار  می رفت تا پس از حساسیت ها ی ایجاد شده نسبت به بعضی از فیلم های شرکت یافته در سی امین جشنواره فیلم فجر، با دقت و حساسیت بیشتری اقدام به صدور پروانه ی نمایش برای فیلم ها می نمود و اینگونه بی تفاوت از کنار رای و نظر  صاحب نظران عبور نمی کرد که اگر چنین می نمود، چه بسا با اصلاح جدی بعضی صحنه ها و دیالوگ ها، چنین اعتراضاتی شدت نمی گرفت و فیلم های نوروزی می توانستند در فضایی آرام به اکران در آیند. اما متاسفانه وقتی اداره کل نظارت و ارزشیابی حتی به تذکر جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی کشور در مراسم اختتامیه جشنواره، مبنی بر اصلاح بعضی فیلم ها وقعی ننهاد و از سویی با آرایش غیر مستقیم اکران نوروزی بر شدت حساسیت ها افزود، در نتیجه فضای فرهنگی و سینمایی کشور چنان به تلاطم افتاد و آن چنان خوراکی برای رسانه های خارج فراهم شد که به هیچ وجه به نفع سینمای ایران نبود.
براستی در حالی که دنیای غرب  هر سال با فرا رسیدن موسم کریسمس، سرزنده ترین، شادترین و امیدوارانه ترین فیلم های خود را راهی ده ها هزار سالن سینمای خود در آمریکا و اروپا و سایر قاره ها می نماید، چرا متولیان سینمای ایران چند سال است که نمی توانند  برای همین چند ده سالن محدود، برنامه ریزی صحیحی داشته باشند و فیلم هایی را تدارک ببینند که مردم کشورمان و بخصوص خانواده هایی که در ایام نوروز قصد رفتن به سینما می کنند، با فیلم هایی روبرو شوند که حس عشق و امید و احساس زندگی و نشاط در آنها قوت گیرد و نه اینکه فیلم هایی بر سر آنها آوار گردد که بوی خیانت، مرگ و سیاهی از آنها منشر شده و روح آدمی را  آزار می بخشد.
اینجانب طی سال های گذشته نیزدقیقأ با اشاره به همین معظل در سینمای ایران، نسبت به اکران فیلم های تلخ و سیاه در ایام نوروز و تابستان یادداشت هایی را منتشر نموده بودم و از اینکه سینمای ایران در این دو موعد برای خیل خانواده های ایرانی و صدها هزار کودک و نوجوان هیچ برنامه و محصولی ندارد، نکاتی را مطرح نموده بودم، اما افسوس دستگاه سینمایی کشور چنان که باید در تعامل با منتقدان و صاحب نظران موفق نبوده و گرنه چنین خود برای خویش مشکل ساز نمی گشت. اکنون نیز با چشم برهم زدنی تابستان از راه خواهد رسید و صدها هزارکودک و نوجوان، فارغ از درس و مدرسه و با یک انرژی مضاعف در پی پرکردن اوقات فراهم خود بر خواهند آمد؛ در این شرایط متولیان سینمای ایران برای این خیل عظیم و حقیقتأ آینده سازان کشور چه برنامه و طرحی خواهند داشت. آیا در این تابستان نیز نسل کودک و نوجوان این دیار، باید خود را با محصولات ماهواره ای یا حتی فیلم ها و انیمیشن های آمریکایی که به وفور و به دفعات از رسانه ی ملی پخش می شوند، و مبلغ زندگی، روش و منش و نگرش غربی است، سرگرم سازند. براستی سهم سینمای ایران و وظیفه ی متولیان آن در این خصوص چیست؟!
در هر حال مسئولان سینمای کشور با توجه به اعتراضات و جنجال های پیش آمده در باره بعضی فیلم های نوروزی، باید نسبت به صدور پروانه ی نمایش برای سایر فیلم های شرکت یافته در جشنواره ی فیلم فجر دقت نظر بیشتر و بهتری را لحاظ نمایند. زیرا متاسفانه در جشنواره سی ام فیلم فجر که به لحاظ فیلم های شرکت کننده در آن با اعتراضات و انتقادات زیادی همراه بود، فیلم هایی وجود داشتند که با بعضی صحنه ها و طرح بعضی دیالوگ ها، به بدترین شکل حرمت و حریم نهاد خانواده را نه تنها پاس نداشته، بلکه مورد تعرض قرار داده بودند. بطوری که اگر این فیلم ها به همان شکل جشنواره ای خود در ماه های آتی به نمایش در آیند، ضمن اینکه موج جدیدی از اعتراضات را بر خواهند انگیخت، از طرف دیگر بسیاری از مرزهای اخلاقی و اعتقادی جامعه را در نوردیده  و به میزان زیادی باعث سست شدن پایه های  اخلاق در جامعه خواهند شد.اینکه در یک فیلم برای اولین بار نرخ تن فروشی دو دختر دریک صحنه  اعلام شود و یا اینکه در فیلمی دیگر و در کمال وقاحت زنی به تصویر کشیده شود که در برابر  بی وفایی همسرش، وی نیز به او خیانت کرده و یک مرد جوان را به دوستی با خود برگزیند و سپس نیز به شوهرش بگوید که من نیز برای خود یک دوست(پسر)  برگزیده ام(نقل به مضمون) بی آنکه این عمل در فیلم محکوم شود، یک بدعت غیر اخلاقی بزرگ است که شاید حتی در بسیاری از فیلمفارسی های دوران قبل از انقلاب و نیز فیلمهای غربی نمونه اش وجود نداشته باشد.
 در سال 2009 یک کارگردان  نیوزیلندی به نام "پیتر جکسون" فیلمی را تحت عنوان "استخوان های دوست داشتنی"( The Lovely Bones) براساس رمانی معروف و به همین نام که توسط  آلیس سبالد نوشته شده بود، در آمریکا و نیوزیلند کارگردانی نمود.
ماجرای  این فیلم مربوط به دختر چهارده ساله‌ای به نام سوزی بود که به شکلی معصومانه  توسط مرد همسایه به قتل می رسد و او حالا از بهشت به تماشای خانواده‌اش می‌نشیند که چطور با مسئله قتل او  روبرو شده و همچنین به قاتلش می‌نگرد که چه طور مدارک جرم را پنهان می‌کند."
پس از اینکه این فیلم ساخته شد و به اکران جهانی در آمد و با استقبال شدید تماشاگران روبرو شد، کارگردان فیلم در مصاحبه ای با این پرسش مواجه گردید که با اینکه فیلم  استخوان های دوست داشتنی بر اساس یک رمان مشهور و پر فروش ساخته شده است و در آن رمان، صحنه ی تجاوز و قتل دختر به دقت  توصیف شده است، اما  شما چرا در این فیلم صحنه ی تجاوز و کشته شدن دختر را به تصویر نکشیده اید.پاسخی که  این فیلمساز  نیوزیلندی به خبرنگار آن نشریه داد، چنان شریف، صادقانه و انسانی بود که هیچگاه آن را فراموش نمی کنم. پاسخ او اینچنین بود: " به دو دلیل من این صحنه را  در فیلم به تصویر نکشیدم. نخست بخاطر اینکه من به شدت علاقه داشتم تا دختر چهارده ساله ی خودم و سایر دختران نوجوان از این فیلم دیدن کنند، بنابراین به هیچ وجه علاقه نداشتم تا دخترم و سایر همسالان او شاهد چنین صحنه ی غیر اخلاقی و شنیعی باشند. دوم اینکه اگر این صحنه را در فیلم به تصویر می کشیدم، فیلم دچار درجه بندی و محدودیت سنی می شد و میلیون ها دختر نوجوان نمی توانستند از این فیلم دیدن کنند و از محتوای آن بهره ببرند."
براستی اگر بعضی فیلمسازان وطنی حاضر نیستند تا حداقل بخاطر حفظ حرمت خانواده ها و دختران و پسران کم سن و سال خود و دیگران، از بعضی صحنه ها، مضامین و گفتارها در فیلمشان صرف نظر کرده و بر چنین بی اخلاقی هایی اصرار دارند، حداقل جا دارد تا زمینه ای اندیشیده شود که نظام درجه بندی به شکلی جدی و قاطع در سینمای ایران به اجرا در آمده تا خانواده ها قبل از رفتن به سینما، تکلیف خود را با آن فیلم دانسته و  حین دیدن بعضی فیلمها دچار غافلگیری های اخلاقی و شوک نشوند.
البته چنین نظام درجه بندی نیازمند اجرای جدی و قاطع است، نه اینکه مانند اکنون و به شکلی دست و پاشکسته با بعضی فیلم ها مواجه باشیم که هنگام اکرانشان، تابلویی کوچک با جمله ی "این فیلم برای افراد زیر سیزده سال توصیه نمی شود" بر درب سینما نصب شود، اما در عمل حربه ای  تبلیغاتی باشد برای ایجاد کنجکاوی بیشتر، بی آنکه اجرا شود.

 

https://shoma-weekly.ir/RzrdVI