ادب و هنر

هدف رسیدن به سینمای تراز انقلاب است

اصلا جایگاه سینما در عرصه فرهنگی ما به درستی مشخص نیست. آیا عادلانه است که بودجه‌های کلان را صرف کنیم؟ و باقی هنرها را کنار بگذاریم. آیا میدان یا عرصه‌ی بازی انقلاب اسلامی سینما است یا هنرهای دیگر؟ نقاشی از اول انقلاب سردمدار حوزه‌ی انقلاب در عرصه‌ی هنر بود. و بعد آن این نقش را موسیقی ایفا می‌کرد. آیا سینما الان هست و هنرهای دیگر نیست؟ سینما مولود غرب است و ما تا آن را اسلامی کنیم چقدر طول می‌کشد. همه‌ی این‌ها بحث‌هایی است که باید مطرح و باز شود.

سید مجتبی مومنی - دکتر روح‌ا... رجبی دبیر دومین جایزه‌ی گفتمان انقلاب اسلامی، جبهه‌ی فکر انقلاب اسلامی. قرار مصاحبه‌مان در اتاق جلسات جبهه فکری برگزار شد. پیش از مصاحبه‌ی ما یک جلسه حدود 6 ساعته با موضوع انتخاب بهتریت فیلم ققتوس برگزار شده بود.

از ققنوس شروع کنیم، اصلا چرا ققنوس ؟

ققنوس یک پرنده‌ی افسانه‌ای است، او خانه‌اش را کنار‌ آتشفشان می‌سازد. در واقع در لبه‌ی آتشفشان خانه‌اش را می‌سازد. نزدیک‌‌ترین و خطرناک‌ترین جایی که در زمین وجود دارد و احتمال پرت شدنش هم بسیار زیاد است. از طرفی به داخل آتش‌فشان و از طرف دیگر به پایین قله‌ای که آتش‌فشان در آن است.

استفاده از ققنوس و نماد آن برای جبهه‌ی فکری انقلاب اسلامی و راه‌اندازی جایزه گفتمان انقلاب اسلامی با این نام، نشان می‌دهد که این جبهه در کنار لبه‌ی آتشفشان در این اوضاع وانفسای سینما ایستادند؟

 نه این‌طور نیست. نکته‌ی دیگری که در مورد ققنوس وجود دارد این است که، ققنوس خود را می‌سوزاند و از خاکستر خود دوباره به وجود می‌آید. متاسفانه سینمای ایران گرفتار چند مؤلفه‌ی فرهنگی است، که این مولفه ها کم‌کم تبدیل به فرهنگ ما در جامعه شده است. ما هم سعی کردیم به تعبیری شبیه یک بازسازی و بازآرایی،‌ سعی کنیم این فرهنگ را کمی تغییر دهیم و به اذن‌الله در این راستا تلاش کنیم. مؤلفه‌های زیادی هم در این مسیر وجود دارد که یکی از آنها ژورنالیسم است. عالم سینمایی با عالم ژورنالیست پیوند جدی پیدا کرده است، اعم از این که طرف منتقد، هنرمند یا مخاطب باشد. این دو تقریبا در همه جا به یک فرهنگ مشترک تبدیل شده است.

موارد دیگر چه مولفه‌هایی هستند که فکر می‌کنید نیاز به این تغییرات دارند؟

مشکل دیگر فرمالیسم است، یعنی اصالت فرم و اصالت محتوا. هر دوی آنها دو صورت از یک واقعیت است. اصالت فرم قائل‌اند که، باید به فرم رجوع کرد و نهایت بحث آنها یک امر کاملا ذوقی و شخصی است و واقعا هم چیز نا‌فرمی است. در مورد محتوا هم گاهی چنین وضعیتی به وجود می‌آید، یعنی اینکه اصالت محتوا نیز به همین شکل است و گاهی هم ایدئولوژیک و سیاسی می‌شوند. و از جهاتی بهتر از کسانی هستند که اصالت را به فرم می‌دهند. در نهایت بحث‌هایی را مطرح می‌کنند که خارج از فضای سینما می‌باشد. به‌هر حال هر دو را باید در یک ارتباط منطقی دید. سعی ما این است که همچین فضایی را داشته باشیم. یعنی اصالت محتوا و فرم هم‌زمان با یک رابطه منطقی مورد بررسی باشند. این‌ها باعث شده که فرهنگ دیگری در بین ما رواج پیدا کند و آن این است‌که ما اهل بحث و گفتگو نیستیم. هنرمندان ما اهل ارتباط با اندیشمندان نیستند و هنر ما حکمی نشده است. از طرف دیگر ما با اندیشمندانی مواجه هستیم که هنر و سینما را نمی‌شناسند. همه‌ی این مؤلفه‌ها در فرهنگ ما باعث شد که بخواهیم این‌ها را بشکنیم و قاعده‌ی جدیدی شکل دهیم.

آیا تنها با جایزه گفتمان برای فیلم‌ها می‌توان این کار را کرد؟ یعنی تنها مشکل ما در سینماست؟

نه، قطعا این‌طور نیست. متاسفانه بحث مهمی که مطرح است این است که اصلا جایگاه سینما در عرصه فرهنگی ما به درستی مشخص نیست. آیا عادلانه است که بودجه‌های کلان را صرف کنیم؟ و باقی هنرها را کنار بگذاریم. آیا میدان یا عرصه‌ی بازی انقلاب اسلامی سینما است یا هنرهای دیگر؟ نقاشی از اول انقلاب سردمدار حوزه‌ی انقلاب در عرصه‌ی هنر بود. و بعد آن این نقش را موسیقی ایفا می‌کرد. آیا سینما الان هست و هنرهای دیگر نیست؟ سینما مولود غرب است و ما تا آن را اسلامی کنیم چقدر طول می‌کشد. همه‌ی این‌ها بحث‌هایی است که باید مطرح و باز شود.

شما برای حل این مشکلات چه کردید؟

نگاه ما در این کار این بود که اصحاب هنر و اصحاب اندیشه در یک فضای پاتوقی کنار هم قرار بگیرند. هم اصحاب اندیشه فیلم ها را ببینند و نظر دهند و هم اصحاب هنر با آن‌ها تعاملی برقرار کنند و نظر و رای آن‌ها را بدانند. و به طبع پیوندهای بسیار زیبا و خوبی شکل بگیرد و بر اساس رویکرهای مشترکی که ایجاد می‌شود، فضا رشد کند. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر نیروهای جوانی که در این فضا بودند، به نوعی تحت تربیت قرار می‌گرفتند. کار ما تربیتی هم بود، یک کار تربیت محیطی به حساب می‌آمد، هم برای اساتید و هم نخبگان ویژه و واسط و هم برای بچه‌های مستعد تازه وارد. ما سعی می‌کنیم اندیشمندان، متفکران و اهالی اندیشه را با مسئله‌های سینما آشنا کنیم. بهترین راه این است که فیلم را ببینند و در یک فضای پاتوقی و محفلی شروع به نقد کنند. به‌‌طبع ما نقدهای بی محتوا، و همچنین نقدهای بسیار عالی و همچنین از نقدهای بی محتوا رشد کردن به نقد‌های عالی و جدی هم خواهیم داشت. زیرا این فرآیند یک فرآیند تربیتی است. ما برای استمرار این فرآیند را در طول سال هم داریم.

در این تداوم برنامه‌ها برای استحکام بیشتر آن برنامه‌ریزی هم داشته‌اید؟

 بله. ما در این مسیر از چند مورد و به تعبیری ابزار دیگر هم استفاده کردیم. مثلا استفاده مورد چند مورد در این مورد ما کمی تمرکز رسانه‌ای هم کردیم. در بقیه‌ی برنامه‌ها هم این حرکت فضا استمرار دارد، ارتباطات و نشست‌ها با اساتید مختلف و هنرمندان، ارتباط فراوان  با کارگردانان و بعضی از بازیگران شاخص را در کل سال داشتیم. نگاه ما این است که این پاتوق باید شکل بگیرد. ببینید در جایی قلب هنرمند مدیریت می‌شود، آنجا هیئت، سفر به کربلا، اردوهای جهادی و راهیان نور است. در جای دیگر ما با خود اثر طرف هستیم، آنجا جایی است که فقط هنرمند و تفکر او در آن دخیل است. هنرمند باید اثر را بیافریند و تاثیر را در مخاطب بگذارد.

ارتباط بین قلب و تفکر چگونه است؟ آیا این‌ها نمی‌توانند بر اثر نهایی کارگردان تاثیر بگذارند؟

برای ارتباط بین این دو باید راهی وجود داشته باشد. بین این دو آنجایی است که ما به عقلانیت متمایل شویم یعنی اصحاب اندیشه بیایند و شروع به بحث کنند یعنی جایی که هنرمند می‌خواهد تدبیر و تدوین کند. آن جاست که می‌خواهد بگوید: من چه بسازم؟ بر چه اساسی بسازم؟ با چه نقطه نظری بسازم؟ و شاید بخشی از حوزه‌ی پژوهش آنجا باشد. بخش دیگر فلسفه‌ی هنر است. در آن‌جاست که این سوال مطرح می‌شود که، آیا کلوزآپ از زن گرفتن درست است یا نه؟ همین بحثی که الان در جلسه‌ی مربوط به رسوایی وجود داشت. (اشاره به جلسه انتخاب اثر برگزیده‌ی جایزه گفتمان انقلاب اسلامی، پیش از انجام مصاحبه) آیا امام زمان(عج) مخاطب فیلم ما هست یا نه؟ یعنی عارف مخاطب فیلم ما هست یا نه؟

شاید گفتن امام زمان(عج) اغراق‌آمیز و کمی ژورنالیستی باشد. اما پرسش این است که آیا عارف مخاطب فیلم است یا نه؟ بعضی معتقدند آری، عارف هم می‌تواند فیلم ببیند و مخاطب باشد. با این تعریف می‌توان گفت که می‌توان سینمای عرفانی هم  داشت. بعضی دیگر می‌گویند: نه، عارف مخاطب نیست، بلکه عوام الناس مخاطب فیلم است. خب این‌ها از این دست مسئله‌ است با این طرح از سوال و جواب‌ها است که به حکمت فرم، نیز نزدیک می‌شویم. داستان باید کلاسیک، مدرن و یا پست مدرن و یا نوع دیگری باشد. آیا داستان باید اسلامی باشد یا نه؟ چه خصلت‌هایی این داستان دارد؟ و مباحث مختلف دیگر. چگونه رنگی باید به‌کار رود؟ شفافیت و وضوح رنگ در سینما چقدر مهم است؟ نور چه اهمیتی برای پرداختن به رنگ دارد؟ اصلا خود نور چیست؟ و چه جایگاهی دارد؟ اینها همه مباحثی است که در آنجا شکل می‌گیرد و جایی است که باید به عقلانیت کشیده شود.

شما یا به تعبیر درست‌تر جبهه فکری انقلاب در کجای این مسیر قرار دارید؟

کاری که ما انجام می‌دهیم ساماندهی این وضعیت است یعنی اساتیدی که در این حوزه از نقد وارد می‌شوند، را به اساتیدی که در حوزه سینما هستند، مرتبط می‌کنیم. اما یک نکته‌ی مهم وجود دارد که اساتید نقد ما مجموعا در جبهه‌ی فکری انقلاب، چند درصد است، یعنی یک عدد خیلی کم، حدود 5 درصد، که اصحاب نقد سینما هستند. نمی‌توانم تعداد دقیق برای این عده را بگویم. اما واقعیتی که وجود دارد این است که در فضای جبهه‌ی نخبه‌ی انقلابی چند درصد هستند که به طور شاخص به سینما می‌پردازند؟ 5 یا 10 درصد. ما باید آن را به 50 یا 60 درصد ارتقا دهیم.(با رویکرد تربیتی که اشاره کردید؟) بله، این کار برکاتی دارد. یکی از برکات آن تقدیم کردن بسیاری از شخصیت‌هایی است که این‌ها سینما فهمند و استعداد دارند اما خاموش هستند. ما از این آدم‌ها چهره سازی می‌کنیم به عبارتی چهره‌های نقد جدید وارد عرصه‌ی سینما می‌کنیم. برکت دیگر این حرکت این است که، ما باعث رشد عالم سینما می‌شویم. هرچند که فضای نقد هم قوی‌تر می‌شود.

با این تفاسیری که گفتید، حرکت‌های خوبی انجام شده است، اما یک سوال این وسط وجود دارد که این حرکت و برنامه‌ریزی چه ارتباطی با سینمای انقلاب اسلامی دارد؟

با این حرکت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها فضای هنر هم رشد می‌کند، ما در این شرایط تدوین‌گر سینمای انقلاب می‌شویم. یعنی به طور غیرمستقیم و راه و رسم سینمای انقلاب اینجا مشخص می‌شود. این که چه راه و رسمی باید طی شود؟ چه کسی مرجع این تصمیم‌گیری است. این را حکیم و متفکر هنرشناس پاسخ می‌دهد. راه و رسم را مشخص کرده و می‌گوید این‌گونه باید باشد. شما نسبت به مسائل خرد و کلان سینما این‌گونه باید رفتار کنید. یکی از برکات دیگر مشخص کردن همین راه است. نکته‌ی مهم‌تر اینکه اصلا فرهنگ، سینما و هنر و هر مقوله‌ی فرهنگی دیگر با پاتوق و محفل مدیریت می‌شود. محفل اساس تمرکز عملیاتی در انقلاب اسلامی باید باشد. مدیریت محفل واره متعلق به فرهنگ ما است. ما با ایجاد یک محیط اندیشه‌ای و وارد کردن هنرمندان مختلف به این محیط، خود‌به‌خود به سمت یک نوع سینمای انقلاب حرکت می‌کنیم. برکات رفاقت‌ها و آشنایی‌ها و بحث‌ها و نظرات و پیوند‌های بعد به ما کمک می‌کند. کار ما فعلا تمرکز در جایزه‌ی گفتمان انقلاب و  ساماندهی پس از تولید اثر هنری است. اما کار اصلی و هدف ما این است که این نگاه و بررسی را به سمت حضور و اثرگذاری پیش از تولید ببریم.

یعنی چه؟ توضیح بیشتری دهید

ما الان در ایران و فیلم می‌سازیم و در غرب هم فیلم می‌سازند، مثلا فیلم ارباب حلقه‌ها، آن طوری که من شنیدم و نمی‌دانم که چقدر صحیح است، اما می‌گویند: حدود 300 متفکر برای این فیلم نظر و طرح دادند، معلوم است، همین می‌شود دیگر برای این‌که فیلم تأثیر جهانی بگذارد کافی است. این فیلم تا همین الان در سینما‌ها در حال اکران است، این نشان‌دهنده‌ی قوت آن جریان است و بسیار مهم است.

یعنی شما به دنبال طراحی و ساختن طراز سینمای انقلاب اسلامی است؟ آیا چنین چیزی در چشم‌اندازهای‌تان وجود دارد؟

انشا‌الله طبعا این یکی از خواسته‌های ماست، مسیری که ما انتخاب کردیم این است که این نقطه را پر رنگ و موثر کنیم. ما در فضاهای دیگر، مانند تولید، عرصه‌ی نقد، تربیت نیرو، عرصه‌ی فضا‌سازی رسانه‌ای و عملیات روانی و بین‌الملل هم ورود پیدا کنیم و از دوستان و نهاد‌های مردمی کمک بگیریم تا بتوانیم این جریان‌ها و برنامه‌ریزی ها را سازماندهی کنیم. جایزه‌ی گفتمان انقلاب اسلامی یک حلقه از جنبش و خیزش جریان انقلابی در عرصه‌ی سینمایی است. در طول سال هم برنامه‌های مکمل وجود دارد و آثاری‌هم تولید شده و همین بحث‌ها را در سایت‌مان هم داشته و داریم. اساتید و متفکران، نقد فیلم می‌نویسند، بعد نقد را ارزیابی می‌کنیم. البته لازم است که بگوییم. در ابتدای راه هستیم و بعضی برنامه‌ها هنوز شکل نگرفته است.

برنامه‌های دیگری برای آینده دارید؟ برنامه‌های مکمل برای جایزه گفتمان؟

بله. انشاالله در سال آینده ما به ارتباطات و نشست‌ها و بررسی موضاعات متعدد در عرصه‌ی سینما و حتی خود حکمت سینما، بیشتر می‌پردازیم. انواع و اقسام کارها را داشتیم و تعدادی هم چاپ شده و موجود است. سعیمان کمک به این عرصه است.

 

در مورد مدل برگزاری جایزه گفتمان بگویید، این مدل برگزاری از جایی الگو گرفته شده است؟ مثلا مدل برگزاری جایزه یا پاتوق و دعوت کردن از اساتید، حضور اساتید حوزه‌های مختلف و به نوعی برقراری تعامل و نشان دادن تضارب آرا چگونه به عنوان یک مدل در ققنوس اجرا شد؟

شاید بتوان گفت که مدل این کار بوده و مصداق بارزش شهید آوینی بوده است. ایشان پاتوق‌های جدی ایجاد کرد. ایشان هر جا که می‌رفت محفل ایجاد می‌کرد. اساتید و دوستان در حوزه‌های مختلف تخصصی با هم گعده داشتند و پاتوق تشکیل می‌دادند، مثلا کسی که فلسفه یا جامعه شناسی خوانده و افراد اندیشمند در کنار بچه‌های هنری مباحثاتی داشتند. مصداق بارزی که شنیدیم امثال حاتمی‌کیا، زرشناس و مددپور است. هر جا که وارد می‌شدند قم، حوزه‌ی هنری و سوره در همه جا این پاتوق‌ها را داشتند. نحوه‌ی عملکردشان پاتوق‌ساز بود. همین مدل را ما در حلقه‌های مخالف نظام هم داریم، هنوز هم حلقه‌هایی وجود دارند حلقه‌هایی مثل کیان و غیره...  مثلا حلقه‌های که شاگردان آقای صفایی و خود ایشان داشتند. نمونه‌ی بارز دیگر این مدل محفل‌ها و پاتوق‌ها خود حضرت آقاست، ایشان محفل‌های فراوانی را مدیریت می‌کند و اصلا در این عرصه هم پاتوق‌ها و نشست‌هایی را ایجاد می‌کند.

در مورد دومین جایزه گفتمان انقلاب اسلامی و موارد اجرایی‌اش بگویید. از تعداد فیلم‌ها تا محصولات تولیدی در این زمینه؟

تعداد فیلم‌ها که همان تعداد جشنواره‌ی فجر بود، فقط فیلم رسوایی را 2بار اکران کردیم، نشستهای زیادی را آنجا داشتیم. محفل‌های بزرگتر مثل محفل با حضور خانم پوران درخشنده(کارگردان فیلم، هیس... دخترها فریاد نمی‌زنند.) و یک محفل بزرگ درباره‌ی رسوایی داشتیم. ما ویژه‌نامه‌های متعددی به این مناسبت منتشر کردیم و موسسات و مراکر مختلفی هم در این حوزه همکار ما بوده و هم‌چنان یاری می‌کنند.

برخی از محصولات مکتوب ما شامل؛

ویژه‌نامه‌ی پژواک، مجموعه‌ای که مقالات تولید شده راجع ‌به مسائل جشنواره‌ی فجر را تولید کرده بود است.

کارنامه‌ی سینمایی دولت نهم و دهم؛ مجموعه‌ای محتوایی که به بررسی عملکرد سینما در دو دولت نهم و دهم پرداخت و آثار زیادی از اساتید مختلف در آن قرار داده شده بود.

بولتن روزانه‌ی ققنوس که در  8 ‌شماره منتشر و در سینماهای مختلف پخش کننده آثار جشنواره، برج میلاد و پردیس سینمایی قلهک توزیع می‌شد. یک مجموعه‌ی مکتوب داشتیم که بحث تأثیر هالیوودیسم بر سینما را در آن بررسی کردیم.

از برنامه تلویزیونی ققنوس هم بگویید. 

بله یک برنامه‌ی تلویزیونی هم به نام ققنوس داشتیم، که از شبکه‌ی 4 در ساعت 22 پخش می‌شد. هدف ما از این برنامه بازنمایی این حرکت بود و سعی می‌کردیم مسائل را آن‌جا به صورت کلان‌تر مطرح کنیم. تفاوتی که این برنامه نسبت به برنامه هفت داشته این است که، هفت به مسائل روز می‌پردازد، ما از مسائل روز سینما سریع عبور کرده و به مسائل اندیشه‌ای در عرصه‌ی سینما رجوع می‌کنیم، هملن‌طور که در دومین جایزه گفتمان انقلاب این هدف را داشته‌ایم. آدم‌های مختلف با حوزه‌های فکری متفاوتی را هم در برنامه و بحث‌هایش درگیر کردیم. ما در این برنامه از روشی استفاده کردیم که بتوانیم از رویکرها و نظریات مختلف در وجوه مختلف حتی ضد یک موضوع استفاده کنیم، هدف‌مان هم این بود که بحث هلاجی شود.

ما از طرفی از آقای فراستی تا حاج آقا پناهیان، وحید جلیلی، صادق کوشکی واز طرف دیگر از آقای اکبر نبوی، آقای شهریار بحرانی تا یوسف‌علی میر‌شکاک، در این برنامه بهره بردیم. حتی در فضاهای مناظره‌ای هم ورود پیدا کردیم که بسیار مهم بود. مثلا از آقای سیدمحمد بهشتی را دعوت کردیم و بعد از سال‌ها دوری از فضای رسانه‌ای ایشان را برای اولین بار آوردیم و بحث جدی را داشتیم.

به عنوان سوال آخر، چرا در دوره‌ی اول جایزه گفتمان جایزه‌های‌تان متفاوت بود؟ اصلا عقیق نماد چیست؟ چرا به اثر برگزیده انگشتر عقیق هدیه دادید؟

راستش خواستیم از یک نماد انقلابی استفاده کنیم که با دین، دیانت و بچه‌های حزب اللهی ها ارتباط داشته باشد. نماد ما یک انگشتر عقیقی است که روی آن (بسم الله الرحمن الرحیم) شبیه به خط حضرت امام خمینی(ره) نوشته شده استو در مورد عقیق بودن سنگ هم شاید بتوان گفت: عقیق اولین سنگی بود، که به حقانیت پیامبر و اهل‌بیت و ولایت امیر‌المومنین(ع) شهادت داد. کار ما در جبهه‌ی فکری به نوعی با اینکار لبیک گوی، پیروی از ولایت هستیم. 

 

https://shoma-weekly.ir/ivpbyy