ادب و هنر

نیمه خالی لیوان را باید خودمان پر کنیم

در پاپ زیر زمینی بحث‌های جدی راجع به مبانی فکری و حتی مسائل جهانی دین دیده می‌شود، موضوع اصلی شیطان پرستی نیست بلکه این است که هیچ مکتب خاصی در این‌ها وجود ندارد و هر رگه‌ای از جریان‌های مختلف را در این‌ها می‌توان پیدا کرد. در جریان قالب زیر زمینی شیطان پرستی بخش کوچکی از موسیقی هوی متال است.
سید محمد مشکوه الممالک- موسیقی زیرزمینی را می‌توان گونه‌ای از موسیقی دانست که به صورت غیر مجاز و از طریق کانال‌های غیر رسمی به دست مخاطبان می‌رسد. امروز این جریان خزنده فرهنگی و اجتماعی را می‌توان از مصادیق ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی در جوامع بشری به حساب آورد. کارکرد موسیقی زیرزمینی حتی در کشورهای غربی که بی‌بندوباری در آن‌ها نهادینه شده است، اثرات ویرانگر و زیانباری را به همراه داشته است. بدیهی است در شرایطی که این جریان مخرب فرهنگی برای کشورهای غربی نیز مساله‌آفرین به شمار می‌آید در کشورهای اسلامی و به ویژه ایران می‌تواند اثری به مراتب زیان‌بار‌تر را به همراه داشته باشد.

در این رابطه گفتگویی را با دکتر مسعود کوثری عضو هیات علمی دانشگاه تهران وپژوهشگر حوزه ارتباطات، فرهنگ و موسیقی ترتیب داده‌ایم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

موسیقی زیر زمینی به چه نوع موسیقی گفته می‌شود؟

موسیقی آندر گراند یا زیر زمینی در ایران و خارج از ایران دو معنای متفاوت دارد. در خارج از ایران دو نقطه داریم که به بحث زیرزمینی بودن موسیقی مربوط می‌شود، یک بحث به جنگ جهانی دوم برمی گردد، بخشی از موسیقی فرانسوی که ضد آلمان بود و یا با صلاح آلمانی‌ها هنگام اشغال فرانسه هماهنگ نبود به صورت زیر زمینی اجرا می‌شد. منشاء دوم مفهوم آندرگراند در موسیقی غرب به آن نقطه برمی گردد که عده‌ای از تولید کننده‌های موسیقی تلاش دارند تا موسیقی خود را صرف نظر از گرایش و سلایق کمپانی‌های موسیقی تولید کرده و مخاطب خاص خود را داشته باشند، بنابراین آندرگراند در اینجا به منزله آن بخش از موسیقی است که نمی‌خواهد با شرکت‌های بزرگ موسیقی کار کند و اسیر گرایش‌ها و سلایق این شرکت‌ها که طبیعتاً به دنبال سود زایی هرچه بیشترهستند باشند، آن‌ها موسیقی که خود می‌پسندند را در استودیو‌های کوچک اجرا و ضبط می‌کنند و سپس به فروش می‌رسانند و از شرکت‌های تولید و توزیع مرسوم استفاده نمی‌کنند. آندرگراند در این حوزه مانند سینمای مستقل عمل می‌کند یعنی سینمایی که با شرکت‌هایی نظیر هالیبود و غیره کاری ندارد و به دنبال تولید هنری است. موسیقی‌های تجاری مانند پاپ‌های مدونا، مایکل جکسون و دیگران از این نوع موسیقی به شمار می‌رود که بیشتر به دنبال گرایش هنری هستند وممکن است مخاطب کم و حتی فروش محدودی داشته باشند. اما در ایران مفهوم زیر زمینی مفهومی چند گانه دارد چون به موسیقی‌های مخالف فرهنگ رسمی کشور وبه گروه‌های کوچکی که برای خود تولید کرده و علاقه‌ای به دریافت مجوز رسمی ندارند زیرزمینی گفته می‌شود. بنابراین مفهوم آندرگراند و یا زیر زمینی در ایران بیشتر معطوف به موافق یا مخالف جریان رسمی فرهنگی بودن یا تائید شدن توسط این جریان اطلاق می‌شود و با مفهوم آندرگراند در غرب متفاوت است.

این گروه‌ها در ایران معمولا با چه هدفی تشکیل می‌شوند؟

هدف مشخص از پیش تعیین شده‌ای وجود ندارد و این گروه‌ها در نتیجه چند جریان مختلف در کشور ایجاد شده‌اند. دلایل ایجاد چنین گروه‌هایی شامل کافی نبودن موسیقی موجود رسمی از نظر تولید و محتوا، مطابق ذوق و پسند جوانان نبودن به ویژه موسیقی‌های سنتی، محتواهای تکراری موسیقی‌های سنتی و به ویژه موسیقی‌های پاپ، استفاده از ریتم‌های کند که برای جوان‌ها هیجان آمیز نیست و متناسب نبودن این موسیقی با همه فضاهایی که جوان در آن زندگی می‌کند می‌شود. چون فضاهایی که جوانان در آن رفت و آمد دارند انواع مختلف موسیقی‌ها را می‌طلبد و ژانرهای موجود پاسخ گو نیست. همچنین در معرض بودن موسیقی‌های غربی که از طریق ماهواره، اینترنت و جریان‌های بین المللی به ایران می‌رسد و نیاز به انتقاد و اعتراض به فضای اجتماعی و فرهنگی جاری از جمله نکاتی است که در موسیقی ما جایی ندارد. مجموعه این نکات همراه با رشد جمعیت جوانان نیاز و گرایش به موسیقی زیر زمینی را افزایش داده است.

عوامل گرایش مردم به این نوع موسیقی در ایران چیست؟

در این زمینه نباید از مردم به صورت کلی صحبت کنیم چون موسیقی آندرگراند مخاطب‌های مختلفی دارند. مثلاً بیشتر جوانان و نوجوانان طرفدارموسیقی رپ هستند. درموسیقی راک بیشتر جوان‌هایی که تراز موسیقی بالاتری دارند و به نوعی در موسیقی داعیه آوانگارد بودن را دارند مشاهد می‌شود، موسیقی راک توسط دانشجویان موسیقی و کسانی که به وجهه هنری موسیقی توجه دارند حمایت می‌شود. اما پاپ زیر زمینی بخشی از موسیقی است که در میان توده مردم مخاطب بیشتری دارد، دلیل این امر این است که با زندگی روزمره مردم و مشکلات آن‌ها بیشتر در ارتباط است. بنابراین می‌توان گفت هر نوع موسیقی یک طیف را پوشش می‌دهند. از طرفی راکیست‌ها خیلی رپیست‌ها و پاپ را قبول ندارند و آن‌ها را جزء موسیقی خالتوری دانسته ودارای درون مایه‌های اعتراضی جدی نمی‌دانند و رپر‌ها راکیست‌ها و پاپ‌ها را قبول ندارند. بنابراین نوعی رقابت و مقابله بین این گرایش‌های زیر زمینی وجود داردو آن‌ها به صورت چتری در آمده‌اند که هر کدام بخشی از جمعیت را جذب می‌کنند. با توجه به تحقیق‌هایی که انجام داده‌ایم، پاپ زیر زمینی بیشتر میان سال‌ها به بالا را جذب می‌کند و در زندگی روز مره مردم بیشتر جا دارد، جریان رپ بیشتر جوانان و نوجوانان را پوشش می‌دهد، راک هم بیشتر بخشی از موسیقی هنری ضد جریان رسمی را پوشش می‌دهد که توسط دانشجویان و آوانگاردهای موسیقی دنبال می‌شود به همین علت یک نوع جریان ترکیبی در راک دیده می‌شود که گهگاه با درون مایه یا ساز‌های ایرانی و ترکیب سازغربی اجرا می‌شود.

چرا این موسیقی‌ها در ایران بستر مناسبی برای ترویج فرقه‌های انحرافی مدرن از جمله شیطان پرستی شده است؟

این یک ایده نادرست است که در جامعه ما وجود دارد چون تنها برخی از شاخه‌های محدود و نادر راک، متال و هوی متال دنبال چنین ایده‌هایی هستند و بقیه گروه‌های زیر زمینی چنین ایده‌هایی ندارند، حتی اگر تقلید هم داشته باشند اما این ایده‌ها در آن‌ها خیلی ریشه دار و بنیادی نیست بیشتر نوعی هرج و مرج فکری دیده می‌شود، هرج ومرجی که همه نوع علائم و سنبل‌ها در آن وجود دارد. به نظربنده این فقط مساله‌ای بوده که در ایران توسط چند برنامه تلویزیونی، گرایش خاصی مانند هوی متال برجسته شده ولی موضوع اصلی به نظرم این گرایش نیست و نوعی هرج و مرج فکری و گرفتن نشانه‌ها و علائم از همه جا دیده می‌شود که البته این موضوع بیشتر در رپ و راک دیده می‌شود.

در پاپ زیر زمینی بحث‌های جدی راجع به مبانی فکری و حتی مسائل جهانی دین دیده می‌شود، موضوع اصلی شیطان پرستی نیست بلکه این است که هیچ مکتب خاصی در این‌ها وجود ندارد و هر رگه‌ای از جریان‌های مختلف را در این‌ها می‌توان پیدا کرد. در جریان قالب زیر زمینی شیطان پرستی بخش کوچکی از موسیقی هوی متال است. مثلاً در پارتی‌هایی که برگزار می‌شود و موزیسین‌ها و آوازه خوان‌های راک و رپ هستند اگر نشانه‌هایی که از این‌ها در بازداشت‌های نیروی انتظامی گرفته می‌شود را ببینید، تعدد و تعارض نشانه‌های مختلفی دیده می‌شود که بیان گر نوعی هرج و مرج فکری است. در بین آن هاعلائمی متعلق به شیطان پرست‌ها، صلیب مسیح و نشانه‌هایی متعلق به گروه نازی و هرچیزی که وجهه زینتی دارد دیده می‌شود. به عبارت دیگر بیشتر یک نوع درآمیختگی نشانه‌ها است تا یک گرایش قوی و فرقه‌ای خاص خاص.

آسیب‌ها و لطمه‌های روحی، روانی و فکری که با ورود به این گروه‌ها، جوانان ما را تهدید می‌کند چیست؟

مسئله اصلی در جامعه ما تعریف نشدن و بلاتکلیفی نسبت به موسیقی است، ما موسیقی را نابود کرده و فضایی را برای چنین گرایش‌هایی به وجود آورده‌ایم یعنی مشکل اصلی به مسئولین نظام فرهنگی و رسمی کشور برمی گردد. به نظر بنده ترویج موسیقی جریان اصلی بهتر از رشد کردن موسیقی‌هایی است که همیشه در گوشه و بخش کوچکی از موسیقی بوده‌اند. متاسفانه به دلیل کوتاهی ما این موسیقی کوچک و حاشیه‌ای در حال تبدیل شدن به متن است، یعنی ما با تصمیم گیری و سیاست‌های نادرست خودمان حاشیه را به متن تبدیل کرده‌ایم. در جامعه ما در رابطه با موسیقی باید تصمیم جدی گرفته شود، اگرکسی جوانان را دوست دارد و فکر می‌کند که این‌ها نباید از دست بروند باید برای توسعه موسیقی خوب تلاشی صورت بگیرد، در غیر از این صورت روز به روز جریان‌های حاشیه تبدیل به متن موسیقی ما خواهند شد و موسیقی خوب با معیار‌های مختلف از بین خواهد رفت، بنابراین من مشکل را در در جوانان نمی‌بینم چراکه جوانان نیاز به ورزش، موسیقی، تفریح دارند. جامعه ما باید این مسائل را روشن کند و اگر این اتفاق صورت نگیرد، متاسفانه با دست خود به طرد جوانان و تبدیل کردن حاشیه به متن کمک کرده است. با بند و بست‌های نظامی و انتظامی هم مسئله حل نمی‌شود کما اینکه ما با بازداشت‌ها و برخوردهای انتظامی تا حدودی توانسته‌ایم گروه‌های رپ را از هم بپاشیم وآن‌ها را وادار کنیم که خیلی علنی نشوند، اما مساله حل نشده است. در حدود یک دهه است که ما تلاش می‌کنیم اما همچنان این حاشیه در حال بزرگ‌تر شدن است. این لیوان هرچه خالی‌تر شود چیز دیگری جای آن را پر می‌کند یعنی آن حاشیه تبدیل به متن می‌شود. مسئله اصلی این است که متاسفانه نیروهای فرهنگی، گروه‌های مختلف ذی نفوذ و سیاست گذاران فرهنگی به وفاق نرسیده‌اند و این بزرگ‌ترین خطر را برای جامعه ما فراهم آورده است. بنابراین انگشت اتهام را باید به سمت مسئولان فرهنگی و افرادی که دست اندرکارهستند گرفت که چرا این مسئله در جامعه به درستی حل نمی‌شود.

برخی علت ورود جوانان به موسیقی‌های زیر زمینی را وجود ممیزی‌های سخت گیرانه در وزارت ارشاد و عدم صدور مجوز قانونی برای فعالیت این دسته جوانان می‌دانند، نظر شما در این باره چیست؟ و ما برای اینکه جوانان به این سمت نروند چه باید کنیم؟

در این رابطه به چند دلیل می‌توان اشاره کرد، دلیل اول به مجوز‌ها مربوط می‌شود، وقتی که ما کلاس‌های موسیقی که دستگاه‌های رسمی به آن‌ها مجوز داده‌اند را می‌بندیم محدود می‌کنیم، این خود یک عامل است که ما هیچ تلاشی برای گسترش موسیقی خوب انجام نمی‌دهیم. وقتی که این تلاش صورت نگیرد طبیعتاً به گروه‌های زیر زمینی و شخصی در منازل کشانده می‌شود، یعنی درست است که ما در این مراکز رسمی مواردی از خلاف عرف و شرع و مواردغیر اخلاقی داشته باشیم، هیچ کسی نقض کننده این نیست چرا که در هر جایی که جوانان باشند امکان بوجود آمدن چنین مسائلی است اما این نباید جریان اصلی را منتفی کند.

دوم، بحث بررسی، تحقیق، ترجمه و تولید کتاب در رابطه با موسیقی بسیار کم است. سوم، محل‌ها و مراکز پخش موسیقی دچار آسیب هستند. وقتی یک کنسرت می‌خواهد برگزار شود ده بار آن را لغو کرده و مجوز می‌دهند و تکلیف کسی که بلیط خریده مشخص نیست وافراد نمی‌دانند که در ‌‌نهایت این کنسرت برگزار می‌شود یا نه؟ این یک تعارض است، این‌ها مجموع مسائلی است که مانع از فعالیت موسیقی رسمی می‌شود موسیقی که کنترلی بر آن وجود داشته و فضایی برای جوان‌ها علاقمند است بنابراین طبیعی است که گرایش‌های حاشیه‌ای رشد خواهند کرد و موسیقی از عرصه عمومی جامعه به پَستو‌ها و زیر زمین می‌خزد که هرچه بیشتراین اتفاق بیفتد موسیقی از عرصه عمومی جامعه بیرون خواهد رفت.

عوامل روحی و روانی گرایش جوانان به این موسیقی هاچیست؟

از جمله این عوامل این است که در همه دنیا سنین بین دوازده تا بیست سالگی، سنینی است که جوانان به دنبال هیجان، ریتم تند و موضوعات متنوع می‌گردند و این یک خصلت جهانی است که مختص جوانان ایرانی نیست که ممکن است در این سنین موسیقی‌های موجود پاسخ گو نباشند و جوانان به موسیقی‌های دیگر روی آورند، عامل دیگرفضاهای متعددی که جوان‌ها در ورزش، پارک‌ها، ماشین و مسافرت تجربه می‌کنند ممکن است نیاز به موسیقی‌هایی با ژانرهای مختلفی داشته باشند.

سومین عامل می‌توان از گوشه گیری که در میان برخی جواناندر حال رشد است نام برد، این انزوا ناشی از سرخوردگی‌های اجتماعی همچون بیکاری، نبود درآمد و ... نشأت گیرد. این سرخوردگی به افسردگی یا به رادیکالیسم منجر خواهد شد که هر دوی آن‌ها را در مصرف موسیقی‌ها می‌بینیم. افسردگی منجر به مواد مخدر، اعتیاد، پستو‌ها وموسیقی تحقیر کننده می‌شود، در موسیقی رادیکالیسم نیز نوعی اعتراض و فحاشی دیده می‌شود که حتی از لحاظ اجتماعی ممکن است به یک نوع تخریب اموال عمومی و دولتی منجر شود. به هر حال این‌ها مساله‌هایی است که نباید بی‌تفاوت از کنار آن‌ها گذشت.

آیا ما می‌توانیم سطح فرهنگ جوانان را بالا‌تر ببریم؟

ما کارهایی انجام داده‌ایم که خیلی متوجه حاشیه‌های آن نیستیم، بنابراین طبیعی است که جریان حاشیه‌ای در حال رشد باشد. برای حل این مسئله ما باید به ترویج موسیقی خوب و با کیفیت بالا برگردیم چرا که آن موسیقی که در جریان رسمی وفرهنگی پخش می‌شود موسیقی با کیفیت بالا نیست. مجوز گرفتن موسیقی به معنای عبور کردن از صافی‌های وزارت ارشاد است که محتوای آن مساله نداشته و موسیقی در حد قابل تحمل بوده و به معنی کار شایان و درخشان نیست. ما باید موسیقی را در کشور رشد داده و بتوانیم آثار درخشان و خوبی را به وجود آوریم و سطح کیفی را افزایش دهیم تا موسیقی بد، موسیقی که در جریان حاشیه‌ای است نتواند به جریان اصلی تبدیل شود.

نقش دولت در سیساتگذاری‌ها و برنامه ریزی‌ها برای جلوگیری از ترویج چنین چیزهای و راهنمایی جوانان علاقمند به حضور در عرصه‌های سالم موسیقی چیست؟

مسئولان فرهنگی در تصمیم گیری راجع به موسیقی باید وسعت دید به خرج دهند تحمیل موسیقی و اینکه فقط یک نوع موسیقی خاص را تجویز کنند اثری ندارد. همانطور که می‌بینید سال هاست که موسیقی سنتی توسط مسئولان فرهنگی در حال تبلیغ و ترویج است، اما حوزه‌های آن از لحاظ کیفیت بهتر که نشده، بد‌تر هم شده است. بنابراین در یک جریان رقابت سالم موسیقی سنتی رشد می‌کند، اگر نظراساتید موسیقی سنتی را بپرسید آن‌ها نیز از این وضع ناراضی بوده و معتقد هستند که موسیقی سنتی پیشرفتی نداشته است.

باید یک رقابت سالم میان ژانرهای مختلف ایجاد شود که آن‌ها کار خود را توسعه دهند و بخشی از نیازهای مردم را برطرف کنند. رقابت سالم، توسعه ظرفیت‌ها و توسعه مراکز آموزش عالی برای گسترش موسیقی سیاست‌هایی است که می‌تواند موسیقی خوب را در جامعه جای دهد، ضمن اینکه صدا و سیما نیز باید تکلیف خود را با این مساله روشن کند چون صدا وسیما در این زمینه می‌تواند نقش مهمی داشته باشد. باید طی برنامه‌هایی موسیقی را به بحث بگذارند، در حال حاضریکی از شبکه‌های صدا و سیما برنامه‌ای راجع به این موضوع پخش می‌کند ولی کافی نیست چرا که در مورد موسیقی باید بحث و بررسی شده و مردم باید درباره کیفیت‌های موسیقی و اینکه چه نیازهایی وجود دارد، نظر دهند و به جای نفی شدن و کنار گذاشتن موسیقی، آن را به بحث بگذارند.

هیچ راهی برای رشد جامعه جز بحث وجود ندارد. این کار باید از رسانه‌هایی مانند صداوسیما شروع شود، چرا که حتی با گذست سال‌ها لاجرم باید به این سمت حرکت کرده و چنین فضایی را در جامعه به وجود آوریم تا شاهد برنامه‌های خوب و با کیفیت در کشور باشیم

برای مقابله با آسیب‌های این نوع موسیقی و جلوگیری از ترویج مفاسد آن در جامعه چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کنید؟

دو راه حل وجود دارد، آگاهی بخشی راه حلی است که باید اتفاق بیفتد، راه حل دوم گسترش فضاهای خوب و رسمی موسیقی و بالا بردن ظرفیت‌های موسیقی در کشور است. تنها راه‌های موجود همین مطالبی است که گفته شد چرا که راه‌های انتظامی در کوتاه مدت یا موردی جواب خواهند داد و به صورت کلی نمی‌توانند یک جریان را از بین ببرند.

https://shoma-weekly.ir/3I2H7t