نصر عزیزی - آرایش و سطحبندی دغدغههای مسئولین به چند دسته تقسیم بندی میشود:
1- اگر از نگاه راهبردها و برنامههای موظف قوای سه گانه و نهادها و سازمانهای مرتبط و یا سایر نهادها به موضوع نگریسته شود، بعضی دغدغهها و شاید نگرانیها ممکن است اجرای کامل و یا نحوه اجرای آنها در این بخش متمرکز باشد.
2- اگر از نگاه مقوله امنیت به موضوع نگریسته شود، شاید بعضی مسئولین رده اول نظام مهمترین دغدغهشان این باشد که چگونه میتوان بهترین امنیت پایدار و همه جانبه را برای همه مردم مستقر کرد ضمن اینکه مسئولین راهبردی و صاحب صلاحیت امنیت را شکافته و تجزیه و تحلیل نموده و به شاخههای آن توجه دارند. برای مثال چگونه به وظایف روزانه و پیوسته خود عمل کنند تا امنیت در ابعاد روانی، اقتصادی، فیزیکی، رفاهی، شغلی، درآمدی، فرهنگی و سایر ابعاد آن و برای همه آحاد جامعه تأمین نمایند؟
3- اگر از نگاه رضایتمندی و سطح آن در لایههای متفاوت افکار عمومی به مقوله دغدغهها توجه شود، رضایتمندی از چند طریق تأمین و یا مخدوش میشود:
الف – گاهی اوقات فعالیتهای زیربنایی با بازده طولانی مدت و زمان بر انجام میشود که منافع آنها از دید کارشناسان عینی و ملموس ولی از دید عامه مردم پنهان بوده و با گرفتاریهایی که روزانه مردم گریبانگیر آنها هستند، این نوع اقدامات رضایت مطلوب و زود بازده را تأمین نمینماید. بنابر این مسئول مدبر و صاحب صلاحیت کسی است که به این نوع نگاه مردم توجه دارد و در واقع برای رفع دغدغههایش اولویتبندی دارد.
ب – گاهی اوقات تولید رضایتمندی بیشتر در فضای مجازی و رسانهای و تبلیغاتی و وعده و وعیدها است که این نوع رضایتمندی از دید آگاهان و صاحبنظران پنهان نبوده و به ضد رضایت تبدیل میگردد ولی بخشهایی از لایههای افکار عمومی که با نگرش احساساتی ممکن است زود راضی شوند، خیلی زود نه تنها ناراضی شده بلکه ممکن است تحت شرایطی به عکس العملهای منفی وادار شوند. از این جهت چه لزومی دارد وقتی مسئولی با رأی مردم وعده میدهد نفت را روی سفره مردم خواهد برد و یا مفاسد اقتصادی را ریشه کن خواهد ساخت و رانت بازی و خویشاوندسالاری را جمع کرده ولی در عمل با وجود آمارهای رسمی از سرعت تورم، منکر هر گونه گرانی شده و گرانیها را به توطئهگران داخلی نسبت بدهند، این همان نارضایتی است که ریشه در دغدغه نشناسی بعضی از مسئولان دارد.
ج – نکته حائز اهمیت در باب رضایتمندی این است که مردم خلاف واقع بین گفتهها و عمل مسئولان و یا گفتهها و شنیدههای آنها را تجربه نمایند. از آنجایی که در جامعه اسلامی مدیران و مسئولان جامعه امانتداران مردم هستند و بر اساس منش و روش حکومت دینی باید بر بسیاری از عهد و پیمانهای اخلاقی و عقیدتی و تبلیغاتی و سیاسی پایبند باشند، زیبنده نیست در دایرههای لابی گروهی آنها در عمل و کردار و قلم و بیان آنها شاهد مواردی باشند که با این اصول زیبنده و سازگار نیست و احساس نمایند از رأی مردم سوء استفاده شده و یا بر خلاف منویات و دغدغههای دینی رهبری جامعه اقدام و یا لااقل سهل انگاری و مسامحه میشود. با این رویکرد مصادیق دغدغهشناسی مسئولان را میتوان در چند محور زیر خلاصه نمود:
1- اگر لذت و چسبندگی به پستها و جایگاهها و مسئولیتها دغدغه شخصی و گروهی بعضی نیست، حداقل این را اثبات نمایند. اثبات این موضوع بسیار ساده در نحوه بیان مواضع و مصاحبهها و برخوردها و فعل انفعالات دیوان سالاری مشخص میشود.
2- اگر واقعاً دغدغه بعضی مسئولین اصلاح امور معیشتی مردم است حداقل با وقتگذاری و ارائه راه حلها و ارزیابی آنان و اطلاعرسانی به مردم این را اثبات نمایند نه اینکه منکر آفتاب در روز روشن شوند.
3- اگر سکوت نابجا در مواردی نظیر گرانیهای لجام گسیخته و ناشی از بی برنامگی خود نوعی بی دغدغهای نیست، حداقل در این رابطه با مردم بیشتر و بهتر صحبت شود.
4- اگر دغدغه برخی پا گذاشتن روی آرمانها حتی به قیمت هماهنگی با جریان فتنه آمریکایی برای تأثیرگذاری در انتخابات آینده شوراها و ریاست جمهوری است، بدانند این موضع از دغدغههای مردم نیست.
5- اگر در سایه بی تدبیری، کم تدبیری و حاشیه سازیهای بی خاصیت بسیاری از فرصتها برای مبارزه با مفاسد اقتصادی، رفع تبعیض، اجرای اصل فراموش شده 44، کاهش دولت سالاری، پیشگیری از رانتهای ثروت و قدرت، بی مبالاتی فرهنگی و توسعه حوزه جنگ نرم و... از دست رفته و یا از دست میرود، اینها علامت نداشتن دغدغه و رویگردانی از مردم سالاری دینی است که باید برای آن چارهاندیشی شود.
1- اگر از نگاه راهبردها و برنامههای موظف قوای سه گانه و نهادها و سازمانهای مرتبط و یا سایر نهادها به موضوع نگریسته شود، بعضی دغدغهها و شاید نگرانیها ممکن است اجرای کامل و یا نحوه اجرای آنها در این بخش متمرکز باشد.
2- اگر از نگاه مقوله امنیت به موضوع نگریسته شود، شاید بعضی مسئولین رده اول نظام مهمترین دغدغهشان این باشد که چگونه میتوان بهترین امنیت پایدار و همه جانبه را برای همه مردم مستقر کرد ضمن اینکه مسئولین راهبردی و صاحب صلاحیت امنیت را شکافته و تجزیه و تحلیل نموده و به شاخههای آن توجه دارند. برای مثال چگونه به وظایف روزانه و پیوسته خود عمل کنند تا امنیت در ابعاد روانی، اقتصادی، فیزیکی، رفاهی، شغلی، درآمدی، فرهنگی و سایر ابعاد آن و برای همه آحاد جامعه تأمین نمایند؟
3- اگر از نگاه رضایتمندی و سطح آن در لایههای متفاوت افکار عمومی به مقوله دغدغهها توجه شود، رضایتمندی از چند طریق تأمین و یا مخدوش میشود:
الف – گاهی اوقات فعالیتهای زیربنایی با بازده طولانی مدت و زمان بر انجام میشود که منافع آنها از دید کارشناسان عینی و ملموس ولی از دید عامه مردم پنهان بوده و با گرفتاریهایی که روزانه مردم گریبانگیر آنها هستند، این نوع اقدامات رضایت مطلوب و زود بازده را تأمین نمینماید. بنابر این مسئول مدبر و صاحب صلاحیت کسی است که به این نوع نگاه مردم توجه دارد و در واقع برای رفع دغدغههایش اولویتبندی دارد.
ب – گاهی اوقات تولید رضایتمندی بیشتر در فضای مجازی و رسانهای و تبلیغاتی و وعده و وعیدها است که این نوع رضایتمندی از دید آگاهان و صاحبنظران پنهان نبوده و به ضد رضایت تبدیل میگردد ولی بخشهایی از لایههای افکار عمومی که با نگرش احساساتی ممکن است زود راضی شوند، خیلی زود نه تنها ناراضی شده بلکه ممکن است تحت شرایطی به عکس العملهای منفی وادار شوند. از این جهت چه لزومی دارد وقتی مسئولی با رأی مردم وعده میدهد نفت را روی سفره مردم خواهد برد و یا مفاسد اقتصادی را ریشه کن خواهد ساخت و رانت بازی و خویشاوندسالاری را جمع کرده ولی در عمل با وجود آمارهای رسمی از سرعت تورم، منکر هر گونه گرانی شده و گرانیها را به توطئهگران داخلی نسبت بدهند، این همان نارضایتی است که ریشه در دغدغه نشناسی بعضی از مسئولان دارد.
ج – نکته حائز اهمیت در باب رضایتمندی این است که مردم خلاف واقع بین گفتهها و عمل مسئولان و یا گفتهها و شنیدههای آنها را تجربه نمایند. از آنجایی که در جامعه اسلامی مدیران و مسئولان جامعه امانتداران مردم هستند و بر اساس منش و روش حکومت دینی باید بر بسیاری از عهد و پیمانهای اخلاقی و عقیدتی و تبلیغاتی و سیاسی پایبند باشند، زیبنده نیست در دایرههای لابی گروهی آنها در عمل و کردار و قلم و بیان آنها شاهد مواردی باشند که با این اصول زیبنده و سازگار نیست و احساس نمایند از رأی مردم سوء استفاده شده و یا بر خلاف منویات و دغدغههای دینی رهبری جامعه اقدام و یا لااقل سهل انگاری و مسامحه میشود. با این رویکرد مصادیق دغدغهشناسی مسئولان را میتوان در چند محور زیر خلاصه نمود:
1- اگر لذت و چسبندگی به پستها و جایگاهها و مسئولیتها دغدغه شخصی و گروهی بعضی نیست، حداقل این را اثبات نمایند. اثبات این موضوع بسیار ساده در نحوه بیان مواضع و مصاحبهها و برخوردها و فعل انفعالات دیوان سالاری مشخص میشود.
2- اگر واقعاً دغدغه بعضی مسئولین اصلاح امور معیشتی مردم است حداقل با وقتگذاری و ارائه راه حلها و ارزیابی آنان و اطلاعرسانی به مردم این را اثبات نمایند نه اینکه منکر آفتاب در روز روشن شوند.
3- اگر سکوت نابجا در مواردی نظیر گرانیهای لجام گسیخته و ناشی از بی برنامگی خود نوعی بی دغدغهای نیست، حداقل در این رابطه با مردم بیشتر و بهتر صحبت شود.
4- اگر دغدغه برخی پا گذاشتن روی آرمانها حتی به قیمت هماهنگی با جریان فتنه آمریکایی برای تأثیرگذاری در انتخابات آینده شوراها و ریاست جمهوری است، بدانند این موضع از دغدغههای مردم نیست.
5- اگر در سایه بی تدبیری، کم تدبیری و حاشیه سازیهای بی خاصیت بسیاری از فرصتها برای مبارزه با مفاسد اقتصادی، رفع تبعیض، اجرای اصل فراموش شده 44، کاهش دولت سالاری، پیشگیری از رانتهای ثروت و قدرت، بی مبالاتی فرهنگی و توسعه حوزه جنگ نرم و... از دست رفته و یا از دست میرود، اینها علامت نداشتن دغدغه و رویگردانی از مردم سالاری دینی است که باید برای آن چارهاندیشی شود.