ادب و هنر

مروری بر دلایل ناکارآمدی شورای عالی انقلاب فرهنگی

امروز عصر جنگ نرم است و آرام‌آرام سلاح‌های استراتژیک از رده خارج می‌‌شوند و سلا‌ح‌های استراتژیک فرهنگی جای آن‌ها را می‌‌گیرند. فضای مجازی، تلفن همراه، سینما، کتاب، تئا‌تر و… همه سلاح استراتژی فرهنگی هستند. چرا امروز تئا‌تر در کشور ما به گونه‌ای است که به یک قشر خاص تعلق دارد؟ انگار کسانی که در این تئا‌تر کار می‌‌کنند در این کشور نیستند. فرهنگ آن‌‌ها شبیه فرهنگ طبقه‏‌ی نخبه در دو قرن پیش اروپاست. این افراد اصلاً کاری به فرهنگ توده ندارند. علت مشکلاتی از این دست استراتژی‌های فرهنگی هستند. ما در استراتژی‌های فرهنگی دچار مشکل هستیم.
احمد جان نثاری – حضرت امام خمینی (ره) 19 آذر ماه سال 63 با صدور پیامی فرمان تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر کردند، در بخشی از این پیام آمده است؛ "خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشهدار غرب مبارزه کرد."
تدبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی در همان سالهای اولیه انقلاب و در اوج جنگ تحمیلی و بیان ریشه دار بودن نفوذ فرهنگ غرب در کشور و تاکید ایشان برای برنامه ریزی جهت انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها نشان از اهمیت موضوع و جایگاه حساس این شورا در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دارد.
در دوران رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای سال 1375 برای اولین بار ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر کرد و این تغییر چند باری در طول این سالها رخ داد که آخرین مرتبه در خرداد ماه سال 1390  اعضای حقوقی و حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی ایشان منصوب شدند.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی می فرمایند: "جنگ فرهنگی به عرصه‌ای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است ...گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهم‌ترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است...راه مقابله با تهاجم فرهنگی جبهه استکبار، گسترش و تعمیق رسالت‌های فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه‌های اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسائل سیاسی است."
این در حالی است که عملکرد این شورا با توجه به فلسفه تشکیل آن از روز اول و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی کارآمد به نظر نمی رسد، شاید بتوان استعفای حسن رحیم پورازغدی عضو برجسته شورای عالی انقلاب فرهنگی را از این شورا در سال 89 به عنوان سندی برای این مدعا مطرح کرد.
پورازغدی در بیان علت استعفای خود می گوید: گرچه شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت جدید، نسبت به دهه گذشته بسیار موفق‌تر و موثرتر بوده‌است، ولی به اعتقاد من بدون انسجام و کارآمدی اولا در ترکیب و بافت شورا و ثانیا در فرآیند تصمیم‌گیری و رای‌گیری‌ها و ثالثا در ضمانت اجراء و اختیارات واقعی شورا، امکان برآوردن مطالبات رهبری و نیز نخبگان دانشگاه و حوزه و پیگیری ضرورت‌های کنونی انقلاب و کشور به قدر لازم وجود ندارد و نمی‌توان پاسخگوی رهبری و امّت بود، چه رسد به پاسخگویی در محضر خداوند که جایی برای بهانه و توجیه نخواهد گذارد.
شاید دلیل محکم تری هم بتوان برای اثبات سخنان پورازغدی یافت که می گوید امکان برآوردن مطالبات رهبری وجود ندارد؛ آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود 2 سال بعد از استعفای وی در سفر به خراسان شمالی و در جمع پرشور جوانان مانند یک استاد دانشگاه به تبیین سبک زندگی می پردازند که مشخصا نشان از ناکارآمدی شورای عالی انقلاب فرهنگی است، از سوی دیگر بارها اظهار نگرانی ایشان از کم توجهی به علوم انسانی در کشور را می توان به عنوان بزرگترین سند ناکارآمدی این شورا در انجام وظایف محوله برشمرد.به راستی از 23 وظیفه حساس که سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش آشنایی باشورا برشمرده است به کدامیک به صورت کامل و صحیح عمل شده است؟
چندی پیش وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی از واژه قرارگاه فرهنگی استفاده کردند، ظرافت استفاده از یک واژه نظامی در این موضوع را بسیاری درک نکرده و نتوانستند مصادیق هجوم گسترده فرهنگی به کشور را به خوبی شناسایی کنند.
دکتر مظفر نامدار از صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران حوزهٔ فرهنگ در این زمینه می گوید: "شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضع آفندی و پدافندی باید تمام هزینه‌‌ها و سرمایه‌های خودش را روی نقشه‌‏ی جامع علمی کشور متمرکز کند. اگر این نقشه نباشد، تمام این سرمایه‏‌ی عظیم بی‌معنی خواهد بود. این نقشه باید با تمام جزئیاتش در کشور اجرا شود. باید روی آن سرمایه‌گذاری کنند و شجاعت این را داشته باشند که انتقادات را بپذیرند. باید از کسانی که فهم درستی از نقشه دارند استفاده کنند. ابتدا باید سرمایه‌‌ها و ذخایر را شناسایی کنند، دوم نیروها‌ی استخراج‌گر را تعیین کنند، سوم نیرو‌های تصفیه‌کننده را مشخص کنند و چهارم نیروهای عملیاتی را در جای خودشان قرار دهند. باید این تفکیک در کشور صورت بگیرد. در حوزه‌‏ی فرهنگ این کار بر عهد‌ه‌‏ی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. وظیفه‌‏ی این شورا تعیین هیأت علمی دانشگاه‌ها نیست، باید تمام این کار‌ها را تعطیل کند و ساختار نخبه‌های کشور را تعیین کند.
در واقع باید چیزی شبیه قرارگاه خاتم‌الانبیاء درست کند که ترکیبی باشد از قسمت‌های متعددی که در حوزه‌های تخصصی باید نظر بدهند. این‌‌ها نباید منفک از هم باشند، چون برای مثال علوم تجربی با علوم انسانی و فنی و مهندسی هم‌مرز است. بنابراین چون مرز‌های مشترک دارند، باید نقشه‌‏ی عملیاتی مشترک داشته باشند. در زمان جنگ قرارگاه نجف در حوزه‏ی غرب کشور و قرارگاه کربلا در حوزه‏ی جنوب کشور فعالیت می‌‌کردند و منطقه‌‏ی جنوب غرب حوزه‌‏ی عملیاتی مشترک این دو قرارگاه بود. بنابراین باید نقشه‌‌هایشان ترکیب می‌‌شد. دقیقاً چنین چیزی باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم اجرا شود، ولی متأسفانه این گونه نیست. به نظر من بچه‌های تحصیل‌کرده و خوش‌فکر بسیجی باید کارگروه‌هایی را تشکیل دهند و وارد عمل شوند، چون عرصه‏‌ی جنگ نرم مرد جنگی و قرارگاهی می‌‌خواهد. جنگ نرم با قرارگاه‌های کلاسیک گل‌و‌بلبلی امکان‌پذیر نیست.
اختلاف در زمان جنگ هم وجود داشت، اما این موضوع نباید مانعی پیش روی نیرو‌های عملیاتی باشد، ولی متأسفانه این اختلافات وارد سطوح علمی، دانشگاهی و تولیدی ما می‌‌شوند. این موضوع باعث نقض نقشه می‌‌شود؛ یعنی، همه‌‏ی تلاش‌‌ها را از بین می‌‌برد. رفع این مشکل نیازمند تفکر استراتژیک است که وظیفه‌‏ی فرمانده‏ی قرارگاه است و به نظر من فرمانده‏‌ی قرارگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است. او رییس ستاد مشترک قواست که فرمانده‌‏ی کل قوا او را برای هماهنگی نیرو‌ها تعیین می‌‌کند. به نظر من او باید رییس شورای عالی امنیت فرهنگی باشد، چون امنیت فرهنگی چیزی کم از امنیت مرزی ندارد. در صورتی‌که ما اصلاً شورای عالی امنیت فرهنگی نداریم. اگر داشتیم، وضعیت به این گونه نبود که دشمنان بتوانند تا عالی‌‌ترین ارکان کشور نفوذ کنند و کسانی را که قبلاً مسؤولیت‌های بزرگ داشتند شکار کنند. در فتنه‌‏ی اخیر کسانی که خودشان را فروختند یا اسیر دشمنان شدند نیرو‌های نظام بودند.
باید بدانیم که امروز عصر جنگ نرم است و آرام‌آرام سلاح‌های استراتژیک از رده خارج می‌‌شوند و سلا‌ح‌های استراتژیک فرهنگی جای آن‌ها را می‌‌گیرند. فضای مجازی، تلفن همراه، سینما، کتاب، تئا‌تر و… همه سلاح استراتژی فرهنگی هستند. چرا امروز تئا‌تر در کشور ما به گونه‌ای است که به یک قشر خاص تعلق دارد؟ انگار کسانی که در این تئا‌تر کار می‌‌کنند در این کشور نیستند. فرهنگ آن‌‌ها شبیه فرهنگ طبقه‏‌ی نخبه در دو قرن پیش اروپاست. این افراد اصلاً کاری به فرهنگ توده ندارند. علت مشکلاتی از این دست استراتژی‌های فرهنگی هستند. ما در استراتژی‌های فرهنگی دچار مشکل هستیم.

https://shoma-weekly.ir/W9Ai8z