نگاه

قاعده تناسبها

تناسب فشارهاى دریافتى و طاقت تحمل (تاب آورى). قدرت صبر و تحمل افراد با تمرین و ممارست افزایش مى یابد؛ زیر بار امور طاقت فرسا رفتن بدون آمادگى لازم به افسردگى فردى و تضییع کیفیت خدمت مطلوب مى انجامد و انسان را از دوام ارتقاء خود و خدمات مؤثر اجتماعى باز مى دارد. در نتیجه باید به اندازه اى بار مسئولیت به دوش گرفت که طاقت تحمل آن وجود داشته باشد و از حرص زدن پرهیز کرد.
سید مصطفی میرسلیم - در طبیعت و در جامعه و در وجود خود ما تعادلهایى حاکم است که بى توجهى به آنها به ناپایدارى و ضایعات دامنه دار مى انجامد. براى تداوم آن تعادلها که زندگى در روى زمین براى جانداران بویژه انسان ، و حیات ثمربخش اجتماعى انسانها ، و زندگى رو به کمال افراد بدان وابسته است ، تناسبهایى را در هنگام بهره بردارى از طبیعت و ساماندهى حیات اجتماعى و برنامه ریزى زندگى فردى خود باید مراعات کنیم:
الف- در طبیعت
⁃ تناسب بین نزولات آسمانى تغذیه کننده سفره هاى زیر زمینى و مقدار آب استحصالى از آن سفره ها؛ عدم رعایت این تناسب به کاهش فاجعه آمیز سطح آب و برهم خوردن سازند سفره و از دست رفتن قابلیت تغذیه مجدد آن و در نهایت بیابان زایى مى شود، ناپایدارى طبیعى و سرنوشتى که منتظر بسیارى از دشتهاى کشور است.
⁃ تناسب بین مقدار گازهاى آلاینده متصاعد شده در جوّ و سرعت تجزیه و تبدیل آنها؛ این عدم تناسب منتهى به تراکم آلاینده ها و تشدید آن در صورت بروز وارونگى مى شود. نتیجه آن افزایش احتمال حساسیتها و بیماریهاى قلبى و سکته مغزى و مرگ ومیر است، یعنى: اجتماع انسانها که فلسفه اى جز تسهیل زندگى جمعى و تسریع ،امکان رشد ندارد به تضعیف قابلیتهاى زیستى مى انجامد.
⁃ تناسب بین ظرفیت زیستى در هر منطقه و فعالیتهاى مختلف جمعیت مستقر در منطقه و پیرامون آن؛ این تناسب شرط لازم جلوگیرى از تخریب محیط زیست و ناپایدارى است.هر گروه انسانى نیازهاى طبیعى دارد که برآوردن کمینه آنها محتاج قابلیتهایى در محیط پیرامونى است. در حال حاضر بسیارى از مراکز تجمع انسانى با چنین عدم تناسبى مواجه است.
ب- در جامعه
⁃ تناسب بین افزایش جمعیت و امکان تأمین نیازهاى تغذیه درست و آموزش صحیح و ازدواج و اشتغال و اسکان آنها با رعایت کرامت انسانى. البته باید توجه داشت اگر نیازهاى فرهنگى و اجتماعى مردم تأمین نشود زندگى قطع نمى شود اما شؤون انسانى نمى تواند مراعات گردد و مردم ناچار مى شوند توقعات برخق خود را درباره زندگى رو به کمال و رشد دهنده ، تخفیف دهند.
⁃ تناسب بین تولید پسماند(خشک و تر ، و فاضلاب) و سرعت تبدیل و تجزیه آن در طبیعت و در فرآیندهاى بازیابى. فناوریهاى نوین امکان بازیابى و تبدیل پسماند را به گونه اى فراهم نموده که آن را به محل درآمد مبدل کرده است؛ بدون بکارگیرى علمى آن فناوریها ، همان پسماند بلاى سلامت و دوام زندگى پاک و تخریب شدید و بعضاً بازگشت ناپذیر محیط زیست ، مى شود.
⁃ تناسب بین تورم و بهره بانکى در سپرده گذارى. آن سپرده هاى مردم مى تواند سرمایه هاى لازم را براى اشتغال و تولید تشکیل دهد. در صورتى که نرخ بهره بانکى بسیار بیشتر از نرخ تورم باشد سرمایه ها به سمت دلالى و واسطه گرى جریان مى یابد و بعلاوه مانع مهار تورم مى شود. فراموش نکنیم که پشتوانه اصلى ارزش پول کشور، تولید و فعالیتهاى مولد است.
⁃ تناسب بین تأمین مالى و نقدینگى از یک طرف ، و گردآورى امکانات اعم از نیروى انسانى و دانش و ابزار و مصالح مورد نیاز براى پیشبرد فعالیتهاى مختلف تولیدى و عمرانى از طرف دیگر . لازمه اقدامات تولیدى و عمرانى در اختیار داشتن امکانات اجرایى است. تزریق پول بدون کافى بودن امکانات به افزایش مهارنشده قیمت خدمات و کالاها و بروز ناپایدارى و برخى مفاسد اقتصادى و اجتماعى مى انجامد.
⁃ تناسب بین استعدادهاى شکوفا شده افراد در جامعه براى فعالیتهاى مختلف و ظرفیتهاى اشتغالى ایجاد شده. نیروى انسانى ماهر و متخصص تربیت مى شود تا فعالیتهاى با کیفیت و رقابت پذیر را میسر سازد؛ اگر دانش آموختگان فرصت اشتغال و فعالیت مولد پیدا نکنند، درگیر مشاغل غیر مولد مى شوند ، یا تمایل به کوچ به مناطق و کشورهاى دیگر من نمایند تا زندگیشان به بطالت نگذرد و ثمربخش شود؛ اما این فرآیند که هزینه هاى آن را کشور ما داده است براى کشورهاى مهاجرپذیر بسیار مطلوب و خوش یمن است چون آنها را مجهز به نیروى کار ارزان مى کند و بعلاوه اجازه مى دهد به دست خود ما فاصله آنها از ما بیشتر شود و رقابت پذیرى ما کاهش یابد.
⁃ تناسب بین تبلیغات بازرگانى تنوع طلبانه و مصرف گرایانه از یک سو ، و قدرت خرید طبقات اجتماعى از سوى دیگر. بین نیاز حقیقى مردم و احساس نیاز آنها باید تمایز قائل شویم. احساس نیاز با تبلیغات بازرگانى دامن زده مى شود و اگر قدرت خرید مردم به اندازه کافى رشد نکرده باشد، احساس محرومیت پدیدار مى شود که به نوبه خود منشأ ناهنجاریهاى اجتماعى و اقتصادى مى گردد.
⁃ تناسب بین ظرف و مظروف. مثال بارز آن در محیط هاى شهرى کافى نبودن خیابانها و توقفگاهها براى جریان طبیعى و توقف خودروهاییست که هر روز بر تعدادشان در شهر افزوده مى شود و اصل وجود خودرو را که براى تسریع عبور و مرور است زیر سؤال مى برد غیر از عوارض جنبى که براى سلامتى جسمى وروانى افراد ایجاد مى کند.
ج- در وجود فرد
⁃ تناسب در الگوى مصرف: موازنه توانایى حاصل از تغذیه از یک طرف با فعالیتهاى ورزشى و کارى از طرف دیگر . به دلیل همین عدم تناسب کیفى و کمّى بین نیاز و مصرف، ابتدا سلامتى فردى به مخاطره مى افتد که رشد چاقى بیمارگونه از علائم آن است.
⁃ تناسب در تقسیم ساعات شبانه روزى بین کار و استراحت و اوقات فراغت. اگر انسان استراحت عادى را رها کند و تمام وقت خود را صرف تقلاى روزمره کند اولاً کیفیت مطلوب بتدریج از بین مى رود و ثانیا سلامتى انسان تهدید مى شود و از عمر مفید انسان مى کاهد. بعلاوه اوقات فراغت فرصتى است براى خودشناسى و خودسازى و زمینه اى است براى نیل به افزایش بهره ورى.
⁃ تناسب بین بالندگیهاى جسمى و روحى. جسم انسان باید بتواند اقتضاءات روحى او را تحمل کند. جسم رنجور و بیمارگونه فرصت تعالى روحى را ضایع مى کند. متقابلا توجه افراطى به جسم و زیبایى و فربهى بدن، انسان را از پیشرفت روحى به عقب مى اندازد. باید در پى صحت بدن و قوت جسم و آسودگى خاطر و شکوفایى جوانى و تأمین نیازهاى مادى بود تا راه تعالى روحى و دستیابى به مدارج کمال هموار شود.
⁃ تناسب بین تعداد آموزگار و استاد از یک سو و تعداد دانش آموز و دانشجو از سوى دیگر. این حق ذاتى دانش آموزان و دانشجویان است که بتوانند از دانش و تجربه آموزگار و استاد خود برخوردار شوند. اما فرصتهاى هر معلم محدود است واگر رسیدگى و انتقال دانش و تجربه را براى تعداد بسیارى از شاگردان را بر او تحمیل کنند، کیفیت کار او خیلى سریع کاهش مى یابد .
⁃ تناسب بین فعالیتهاى شخصى و اجتماعى هر فرد. انسانى که بر نفس خود مسلط شده باشد مى تواند تأثیر اجتماعى سازنده اى داشته باشد؛ انزواى او مفهومى جز محروم کردن جامعه ندارد. البته باید دقت کرد حضور اجتماعى گسترده بدون خودسازى مسبب انحرافات گوناگون مى تواند بشود. حالت تعادل در پذیرش مسئولیتهاى اجتماعى متناسب با کسب شرح صدر است. از این ضابطه در شایسته سالارى نباید غفلت شود.
⁃ تناسب فشارهاى دریافتى و طاقت تحمل (تاب آورى). قدرت صبر و تحمل افراد با تمرین و ممارست افزایش مى یابد؛ زیر بار امور طاقت فرسا رفتن بدون آمادگى لازم به افسردگى فردى و تضییع کیفیت خدمت مطلوب مى انجامد و انسان را از دوام ارتقاء خود و خدمات مؤثر اجتماعى باز مى دارد. در نتیجه باید به اندازه اى بار مسئولیت به دوش گرفت که طاقت تحمل آن وجود داشته باشد و از حرص زدن پرهیز کرد.

https://shoma-weekly.ir/taTmKG