نگاه

عرفه؛ فرصت استفاده از خوش‌قولی خدا

انسان متعهد شد، امانت را گرفت و گفت خدایا من امانت را نگه می‌دارم. آن امانت چیست؟ موارد مختلفی را در تفاسیر برای آن ذکر کرده‌اند؛ از جمله اینکه این امانت‌‌ همان ادای تکالیف است و اینکه بعضی‌ها گفته‌اند که امانت‌‌ همان ولایت است با آن سازگار است و مشکلی ندارد؛ ما اعتقادمان به ولایت به صورت تکلیفی است بر عهدۀ ما. منتهی ادای تکلیف مفهوم عامی دارد و شامل همۀ این‌ها می‌شود.
مصطفی میرسلیم- در آستانه روز عرفه هستیم و از ویژگیهای آن، نقطه امید بودن بعد از ماه رمضان و شبهای قدر است. روزی که در آن دعا جایگاه ویژه دارد. خداوند متعال در سورۀ غافر آیۀ ۶۰ فرمود: «مرا بخوانید تا به شما پاسخ بگویم، کسانى که در پرستش من کبر مى‏ورزند به زودى با خوارى به جهنم وارد مى‏شوند»؛ البته این سؤال برای خیلی از ما مطرح است که ما این همه دعا کردهایم به درگاه الهی و از او خواستهایم چطور مستجاب نشده است؟

دربارۀ اجابت دعا مطالب بسیاری گفته شده است. چگونه اساساً اجابت دعا میسر میشود؟ همچنین چه موانعی بر سر راه اجابت دعا وجود دارد؟

در زمینۀ موانع اجابت دعا، اگر انسان به گناهان آلوده باشد و خودش را پاک نکرده باشد، حرام خواری کرده باشد، دعایش مستجاب نمیشود. مال حرام اگر خورده باشم تا ۴۰ روز دعایم مستجاب نمیشود. این قاعدهای است که وجود دارد. در اینجا به نکتۀ عمومیتری اشاره کنیم: خدای متعال میفرماید که شما دعا کنید، من متعهدم که اجابت بکنم. یعنی خدا وقتی عهدی میکند به آن عهد وفا میکند؛ با وفاتر از خداوند چه کسی را داریم؟ اما متقابلاً این هم هست که دعا قضیۀ یک جانبه‌‌ای نیست. دو جانبه است.

خدای متعال در سورۀ بقره میفرماید: اى بنى اسرائیل نعمتهایى را که به شما عطا کردم به یاد آورید و به پیمانى که با من بسته‏اید وفا کنید تا من نیز به پیمان با شما وفا کنم و فقط از من بترسید. (۴۰)

یعنی خداوند میفرماید که من اگر عهدی کردم وفا میکنم به شرط آنکه شما هم به عهدی که کرده اید وفا کنید.

خوب ما چگونه به عهد خودمان وفا کنیم؟ ما اصلاً با خدا چه عهدی بستهایم که باید به آن وفا کنیم؟

این عهد بر میگردد به آن عهد الست و نیز به امانت الهی که در آیۀ ۷۲ سورۀ احزاب میفرماید: ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و ترسیدند، اما انسان آن را بر عهده گرفت، به راستى که او ستمکار و نادان بود.

انسان متعهد شد، امانت را گرفت و گفت خدایا من امانت را نگه میدارم. آن امانت چیست؟ موارد مختلفی را در تفاسیر برای آن ذکر کردهاند؛ از جمله اینکه این امانت‌‌ همان ادای تکالیف است و اینکه بعضیها گفتهاند که امانت‌‌ همان ولایت است با آن سازگار است و مشکلی ندارد؛ ما اعتقادمان به ولایت به صورت تکلیفی است بر عهدۀ ما. منتهی ادای تکلیف مفهوم عامی دارد و شامل همۀ اینها میشود.

آیا ما وفا کرده‌‌ایم به عهدی که با خدا بستهایم و تکلیف خود را ادا کردهایم؟ تکالیف ما را خدای متعال مشخص کرده است. آیا آن تکالیف را ما تماماً اجرا کردهایم و آنگاه توقع داریم که خدا هم به عهد خودش وفا کند؟

ما ده بار در روز، برای پنج نوبت نماز واجب و در هر نماز واجب یومیه دو بار سورۀ حمد را میخوانیم. مگر در سورۀ حمد ما به درگاه الهی عرض نمیکنیم که اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ؟ و میدانیم که در قرآن کریم تعریف صراط مستقیم آمده: صراط عبودیت است و در سورۀ یس آیات ۶۰ و ۶۱ فرمود: اى فرزندان آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما است و مرا بپرستید که راه راست این است. عبودیت، صراط مستقیم است.

در بیان امام صادق علیه السلام آمده است: حقیقت عبودیت در سه چیز است: در حقیقت مالک اصلی را خدا دانستن؛ تدبیر امور خود را به خدا سپردن؛ تمام همّ خود را برای اجرای اوامر الهی و پرهیز از نواهی صرف کردن. پس او برایمان نقشهها را مشخص کرده، و ما اجرا کنندهایم. خدا را مدیر بدانیم. او فرمان میدهد که: چه کار کنیم؟ کی؟ چگونه؟

وقتی میگوییم اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ، آیا از صمیم دل است؟ آیا واقعا خدا را مالک و مدبر و مدیر خود میدانیم و فرمانش را اجرا میکنیم؟ آیۀ بعد برای اینکه ما بهتر متوجه بشویم، روشنتر بیان میفرماید: صراط الذین انعمت علیهم،‌‌ همان راه عبودیتی را که آنهایی را که به ایشان نعمت دادی طی کردهاند. آنها چه کسانیاند؟ در سورۀ نساء ایۀ ۶۹ میفرماید: آنان که خدا و پیامبرش را اطاعت کنند، همنشین پیامبران، صدیقان، شهدا و شایستگان هستند که خداوند به آنها نعمت عنایت فرموده و چه نیکو رفیقانى هستند. راهی که این چهار دسته از بندگان مخلص خدا رفتهاند. آیا ما واقعا آشناییم با زندگی پیامبر اکرم و بقیۀ انبیاء؟ آیا نگاه کردهایم به پیامبر اکرم و سیرۀ او: چگونه زندگی میکرد و چگونه رفتار میکرد؟ یا میگوییم او که پیغمبر بود، معصوم بود. ما کجا و او کجا؟ آیا توجه داریم به کلام الهی؟ که در سورۀ الأحزاب آیۀ ۲۱ میگوید: یقیناً براى شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوى نیکویى است براى کسى که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد مى‏کند.

یعنی باید سرمشق از او بگیریم و رفتار کنیم. آری او رسول الله بود؛ علی را هم تربیت کرد تا بفهماند او هم یک آدم است مثل دیگران، اما شاگردی پیامبر را کرد و به نحو احسن. نشان داد که چگونه میتوان پرورده شد. مثل خود پیامبر شد. علی نفس پیغمبر است. اینها شعار نبود که پیغمبر ارائه داد. ما چگونه تأسی میکنیم به زندگی پیامبر؟ آیا واقعاً الان مثل پیغمبر زندگی میکنیم؟ آیا مثل صدیقین رفتار میکنیم؟ چه کسانی بودند که تصدیق کردند پیامبر را؟ آیا مثل شهدا رفتار میکنیم؟ آیا مثل صالحین زندگی میکنیم؟ وقتی از خدا صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ را میخواهیم، برای آن است که آنها را الگوی خودمان قرار دهیم و مثل آنها رفتار کنیم؛ اما، علی رغم آن درخواست، در عمل به گونهای دیگر اقدام میکنیم و به عهد خود وفا نمینماییم.

با غیر المغضوب علیهم چه میکنیم؟ خودمان میگوییم: خدایا نه آن راهی را که بر آنها غضب کردهای. آنها چه کسانیاند که نمیخواهیم راهشان را برویم؟ در تفاسیر عمدتاً گفته اند که آن، راه منافقان است. منافق چه ویژگی دارد؟ منافق کسی است که دروغ میگوید. بدقولی میکند. پیمان شکنی میکند. در هنگام درگیری ناسزا میگوید. اینها چهار ویژگی منافق است.

آیا ما واقعا در زندگی خود دروغ را کنار گذاشتهایم؟ یا اینکه برای آن کلاه شرعی درست میکنیم، مثلا با توریه و.... آیا ما واقعاً سر قول خودمان میایستیم؟ یا اینکه بهانه میآوریم: راه بندان بود و... نرسیدیم! اگر پیمان بستهایم، آیا ما پیمانمان را محترم شمردهایم؟ یا اینکه سر شریکمان را کلاه میگذاریم. آیا ما در درگیریهایمان، در هنگام عصبایت ناسزا و فحش و... رد و بدل میکنیم یا نه؟

وَلاَ الضَّالِّینَ چه معنایی دارد؟ قرآن در سورۀ الجاثیه آیۀ ۲۳ میفرماید: پس آیا کسى که معبودش را هواى نفسش قرار داده دیدى؟ و خدا او را از روى علم و آگاهى خود [بر اینکه شایسته هدایت نیست‏] گمراه کرد، و بر گوش و دلش مُهرِ [تیره بختى‏] نهاد، و بر چشم [دلش‏] پرده‏اى قرار داده است، پس چه کسى است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکّر [حقایق‏] نمى‏شوید؟

پس مصداق ضَّالِّینَ هم مشرکان هستند. مشرک چه کسی است؟ مشرک خدا را قبول دارد، نماز هم میخواند، ولی اطاعت امر دیگری را هم میکند. مهمترین چیزی که از امرش اطاعت میشود، همانا خواستۀ دل است. قرآن با روانشناسی دقیق میگوید: آیا ندیدی کسی را که خدای خودش را هوای نفس خود قرار داد؟ آنگاه که ما میگوییم دلمان میخواهد... اگر آنچه دلمان میخواهد منطبق با دستور خدا است، اشکالی ندارد والا، اگر خدا حکمی صادر فرموده و ما هم دلمان چیز دیگری را میخواهد، فعلاً مشرک شدهایم. در سورۀ یوسف آیۀ ۱۰۳ میفرماید: بیشتر مردم هر چند رغبت شدید [به ایمان آوردنشان‏] داشته باشى، ایمان نمى‏آورند. و در آیۀ ۱۰۶ میفرماید: بیشتر آنها ایمان نمى‏آورند، مگر ایمانى آلوده به شرک. آیا مشرک صرفا کسی که بت سنگی یا چوبی را میپرستد؟ نه! او بت دلش را میپرستد.

وقتی خواستۀ دلش را ترجیح میدهد به آنچه خدا فرموده است، مشرک شده است. ایا در جامعۀ ما همگی در این فکریم که خدا چه میخواهد تا طبق آن رفتار کنیم؟ یا اینکه اغلب دنبال خواستۀ دلمانیم؟ اصلاً آنچه در جامعه میگذرد، همه بهانۀ خواستۀ دلها و هواهای نفسانی است. اگر ما واقعاً در نمازهای خودمان این را ده بار در روز میگوییم ولی به آن عمل نمیکنیم، چگونه میتوانیم ادعا کنیم که ما داریم به عهد خودمان با خدا وفا میکنیم و بعد توقع داشته باشیم که چون دعا میکنیم خدا هم به عهد خودش وفا و دعایمان را اجابت کند؟ این است دلیل عمدۀ عدم استجابت دعاهایمان. این بد نیست که سراغ دعای ابوحمزۀ ثمالی میرویم و آن را میخوانیم. اشکالی ندارد که اذکاری را هم به زبان آوریم و مثلا هزار بار آن را تکرار کنیم؛ خیلی خوب است ولی در عمل به عهدمان باید وفا کنیم تا آن دعاها و اذکار فایده کند. آری اگر ادای تکلیف بکنم، آن اذکار ما را در راه خدا تقویت میکند. ولی اگر فقط بخواهیم به دعا و ورد بپردازیم و در عمل وارد صحنه نشویم و ادای تکلیف نکنیم، به هیچ چیزی نمیرسیم حتی کار ما مفهوم مسخره کردن را پیدا میکند.

ما مشکلات بسیار داریم. خدا هم راه را برای ما مشخص کرده، الگو هم داریم. ما تکلیفمان را باید درست تشخیص بدهیم و بدون تزلزل و با پیروی از الگو، آن را ادا بکنیم. بقیه را خدا قول داده است که درست میکند.

خدایا توفیق شناخت وپیروی از صراط مستقیمت را نصیب همۀ ما بفرما. بحرمت محمد و آله الطاهرین.


https://shoma-weekly.ir/ESKHLg