نگاه

راه نیمه تمام و تکلیف ما

با غوص در مباحث پیش‌گیری اجتماعی در می‌یابیم که تمامی مشکلات منتهی می‌شود به دو اصلی که خدا مرتبا از طریق رسولانش به مردم یادآوری کرده: امر به معروف و نهی از منکر؛ چه مواردی که نیاز به قوه آمره و ناهیه حکومتی دارد از جمله حدود، دیات، قصاص، تعزیر و... چه مواردی که با درجات خفیف‌تر از جمله تذکر لسانی، بی‌محمل کردن و... وظیفه عموم جامعه است. مجموع همه این‌ها به ما می‌گوید که اگر راه اباعبدالله را نیمه کاره نمی‌گذاشتند این همه مشکلات ریز و درشت اجتماعی، به واسطه غفلت از دستورات دوقلوی الهی در جوامع اسلامی پیش نمی‌آمد.
میثاق بدیعی مقدم- عبارت عظیم «ثارالله» که برای وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) به کار میرود- به معنای مظلومی که خدا انتقام گیرنده خون ریخته شده او است- و بنابر روایات ائمه معصومین وسیله گرفتن این انتقام، وجود مقدس حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) میباشد... الا یا اهل العالم انا الصمصام المنتقم...

حال این انتقام الهی از چه کسی باید گرفته شود؟ آیا صرفا از یزید بن معاویه و ابن مرجانه و عمربن سعد و شمربن ذیالجوشن که سالها است با عذاب برزخی خود درگیر و منتظر عذاب اخروی هستند- که قطعا نمی توانند از کیفر وعده داده شده در همین دنیا هم مفری پیدا کنند- یا از یزیدها، عمرها و شمرها؟

شاید برای اینکه پاسخ این سئوالها را بیابیم، نیازمند فلش بکی به تاریخ هستیم. اواخر سال ۶۰ هجری؛ زمانی که سیدالشهداء (علیه السلام) هدف از قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر، دو واجب مغفول مانده امت جدش معرفی میکند، در حالی که «دلسوزان» دلسوزانه او را نصیحت میکنند که به جای رفتن به کوفه و به پا داشتن این دو فریضه به یمن یا جای دیگری برود و «آسایش» داشته باشد.

حوادث بعدی اثبات کرد که خون مقدس ثارالله برای احیای امر به معروف ونهی از منکر بر زمین طف ریخت، معروفی که به پا داشتنش قدرت «آمره» میخواهد و منکری که برای ریشه کن کردنش قدرت «ناهیه» لازم است و الزام آن تشکیل حکومت حسینی بود. حکومتی که کار نیمه تمام حکومتهای نبوی، علوی و حسنی، مبنی بر اصلاح امور جامعه از طریق جاری ساختن امر به معروف ونهی از منکر -که خود بستهای کامل از اصلاح رفتارهای زشت مردم توسط یک دیگر، راست کردن کجرفتاران توسط حکومت اسلامی و اصلاح کژیهای دولتمردان توسط عموم جامعه از طریق نقدهای مشفقانه است- را به سرانجام برساند.

این مساله جوامع در طول تاریخ بوده است که کژیهای جامعه اصلاح شود؛ دزدی، ناامنی، تجاوز، قتل و... همواره مشکل مدیران جامعه بوده است. شکلگیری قانون را هم شاید ناظر بر همین مساله بدانیم که قالب رفتار و کردار کلی و جزئی عناصر جامعه را شکل داده است. تنبیههای قانونی هم قطعا برای تنبیه تخطیگران از قوانین و سوق دادن به سوی نیکیها و باز داشتن از کژیها بوده است.

افزایش جرم و جنایت در جوامع به صورت فزاینده در سالهای اخیر اما، کارشناسان امور اجتماعی را به این نتیجه رسانده که این مجازاتها دیگر آن گونه که باید، کاربرد نداشته و مبحث «پیشگیری اجتماعی» از همین رو در دستور کار کارشناسان امور قضایی و حقوقی، جرمشناسان، آسیبشناسان اجتماعی، مدیران انتظامی و نیز مسئولین قرار گرفته است.

با غوص در مباحث پیشگیری اجتماعی در مییابیم که تمامی این موارد منتهی میشود به دو اصلی که خدا مرتبا از طریق رسولانش به مردم یادآوری کرده: امر به معروف و نهی از منکر؛ چه مواردی که نیاز به قوه آمره و ناهیه حکومتی دارد از جمله حدود، دیات، قصاص، تعزیر و... چه مواردی که با درجات خفیفتر از جمله تذکر لسانی، بیمحمل کردن و... وظیفه عموم جامعه است. مجموع همه اینها به ما میگوید که اگر راه اباعبدالله را نیمه کاره نمیگذاشتند این همه مشکلات ریز و درشت اجتماعی، به واسطه غفلت از دستورات دوقلوی الهی در جوامع اسلامی پیش نمیآمد.

فرموده امیر مومنان علی (علیه السلام) گواه همین ادعا است: «و ما أعمال البرّ کلّها و الجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر إلا کنفثه فی بحر لجیّ؛ » «همه نیکیها و جهادها در راه خدا، در مقابل امر به معروف ونهی از منکر مانند آب دهان در برابر اقیانوس بیکران است.»

راه نهایی این «اصلاح جامعه» مانند راههای نیمه تمام قبل، از جمله سال اول بعثت و سال شصتم هجرت، از مکه شروع میشود و منتهی میشود به اینکه اگر یک زن تنها هم از حجاز تا عراق سفر کند به سلامت و امنیت به مقصد میرسد و البته نباید از یاد برد به بهانه اینکه در حال حاضر شمشیر انتقام خدا از سد کنندگان راه امر به معروف و نهی از منکر، در نیام است، تکلیف از گردن هیچ یک از ما ساقط نیست.

https://shoma-weekly.ir/f93PqK