ادب و هنر

خلق نمایش جدید در بستر تعزیه

خلق نمایشی که در بستر تعزیه شکل می گیرد شاید تجربه ای بدیع است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در همین رابطه یادداشت شفاهی خیرالله تقیانی‌پور کارگردان و نویسنده این تئاتر را که از دل یک گفتگوی طولانی استخراج شده است را می خوانیم:
محمد مهدی شیخ صراف- ددر روزهای منتهی به ماه محرم امسال، نمایشی در سالن قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه رفت که ویژگی های خاص آیینی و سنتی داشت. نمایش «تعبیر یک رویا» که با استقبال کم نظیر تماشاگران نیز مواجه شد هفته گذشته به کار خود پایان داد. این نمایش که یکی از منتقدین از آن با عنوان«تعزیهای از پشت صحنه شبیهخوانان» یاد کرده بود، یک نمایش تمام ایرانی محسوب می شود که بیشترین دغدغه آن روایت داستان است.

داستانی که در زمان قاجار اتفاق می افتد و به صورت مستقیم به موضوع تعزیه خوانی نمی پردازد. بلکه ما شاهد داستان زندگی تعزیهخوانانی هستیم که تعزیه و نقش هایی که شبیه خوان آن هستند در زندگی واقعی نیز با آنها همراه است، گویی که آنان مابه ازای امروزی نقش ها هستند.

خلق نمایشی که در بستر تعزیه شکل می گیرد شاید تجربه ای بدیع است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در همین رابطه یادداشت شفاهی خیرالله تقیانیپور کارگردان و نویسنده این تئاتر را که از دل یک گفتگوی طولانی استخراج شده است را می خوانیم:

رفتن به سمت نمایشهای ایرانی با رگههای آیینی، به دوران طفولیت من برمیگردد، وقتی که پدرم تعزیه خوان بود. البته آنها به زبان آذری اجرا میشد. وقتی به رشته تئاتر آمدم و از بدو تاسیس گروه تئاتر «نقاب»، دغدغه من و کسانی که به عنوان همگروه در خدمتشان بودم، نمایش ایرانی بود. یعنی تجاربی که داشتیم از تعزیه گرفته تا تخته حوضی و بعضا نمایش های زورخانه ای و... فکر کردیم تا هر آیین و سنتی که می شود به تئاتر تبدیل شود را در کارهایمان لحاظ کنیم.

معمولا این دغدغه من است که آیین ها و حتی ورزش های ایرانی را استفاده کنیم و چون دیدیم که در «تعبیر یک رویا» ما منش و مرام زورخانه ای را داریم و حتی شخصیتهای اصلی داستان کشتیهایی را با هم دارند، چه بهتر دانستیم که این نوع آوا یعنی ترکیب موسیقی پهلوانی و تعزیه را هم به داستان اضافه کنیم. چون موسیقی تعزیه موسیقی کاربردی و در خدمت کار است، وقتی که ما میخواهیم تعویض صحنه داشته باشیم از این موسیقی استفاده میکنیم. برای برخی تماشاچی مثل شما، که تعزیهبین هستید این یک امر عادی است، وقتی صحنه عوض می شود و مثلا از خیمه های امام حسین (ع) می رسیم به دربار یزید، این موسیقی است که تعویض صحنه ها را به ما معرفی می کند. من هم سعی کردم از موسیقی تعزیه به صورت کاربردی استفاده کنم کما اینکه موسیقی پهلوانی هم به نحوی در این امر به ما کمک کند.

متن اصلی خیلی زیاده گویی داشت و من آنها را کم کردم و به چیزی که این روزها به روی صحنه رفته، رسید. معمولا موقع نوشتن بیشتر مینویسم که موقع کارگردانی دستم بازتر باشد که آن را کم کنم. کم نمینویسم که جایی ببینم خلا دارم و مجبور شوم دوباره قسمتی را بنویسم، این کار وقت می گیرد. سعی دارم برای اینکه وقت کمتری از من گرفته شود، بیشتر بنویسم که در کارگردانی لحاظ کنم. دوستانی که چند تجربه در خدمتشان بودم می دانند که بیشتر در حین تمرین من متن هایم را کم میکنم. در تمرین میگویم باید هر ایدهای هست تمام شود و در اجرا نمیگذارم کاری هماهنگ نشده، انجام شود.

خوشبختانه یا متاسفانه، تعزیه پس از سالها به ثبت جهانی رسیده است. اما این مجلس شبیه خوانی چطور برگزار میشود؟ آیا ما توانستیم تکنیک هایش را به دنیا معرفی کنیم؟ صرف اینکه یک رنگ سبز و قرمز داریم و قصه خیر و شر است توانستیم تکنیکهای آن را معرفی کنیم که روی سکویی اجرا میشود؟ خارج از سکو است که این اتفاق ها میافتد، این فاصله گذاری ها وجود دارد، کاربرد موسیقی در تعزیه چیست؟ اینها سئوالهایی است که باید جواب درست و کامل برای آن تولید شود.

مثالی بزنم. در این نمایش یک تشت، نماد خانه عزیزخان میشود همانطور که در تعزیه یک کاسه آب نماد آب فرات. وقتی روی سکو اتفاق میافتد تماشاچی روی سکو را میبیند، بدون توجه به این که بیرون سکو، کسی با موبایل حرف میزند و یا کاری دیگری انجام
می
دهد. به صورتی که وقتی صحنهای را می گیریم بازیگرها دقیقا کنار سکو ایستادهاند ولی مخاطب آن را جزء صحنه حساب نمیکند و وقتی که قدم به روی سکو میگذارند جزء بازی آنها محسوب میشود، درست مانند تعزیه. معتقدم در نباید در وهله اول به تئاتر به عنوان تریبون نگاه کرد، اول تماشاچی باید سرگرم شود و بعد از آن ما بتوانیم حرف بزنیم و زیبایی نشان دهیم.

یک بدبختی که گریبانگیر تئاتر ما شده نبود شایسته سالاری است. مسئولین اصلا به خود کار توجه نمیکنند، آن شخص چون پیشکسوت است پس هیچکس به اثرش نگاه نمیکند، فقط تایید میکنند. اما داریم جوانهایی که در جشنوارهها امتحانشان را پس دادهاند اما کماکان باید بیایند سر خم کنند تا سالن بگیرند. همین نمایش در جدول اجراهای سال 92 تئاتر شهر نبود. این درحالی است که ما در جشنواره سال گذشته در سه بخش، پنج کاندید داشتیم. مسعود حجازی مهر و رضا پاپی بازیگری مرد، آناهیتا همتی بازیگری زن و من نویسندگی و کارگردانی. جزء تاییدیه شورای حمایت آن زمان هم بودیم که اجرایمان به روی صحنه برود. اما به من گفتند که سالن نداریم، آن آقا کار آورده، تو توقع داری ما به تو سالن بدهیم؟

از آنجایی که ما فعلا جوانیم و این زور را داریم که دوندگی کنیم و اینجا آنجا برویم، پشت در بایستیم که آقای مدیر! نمایش ما بد نیست و این سوابق و این فیلمش، تو را به خدا به ما هم اجرا بدهید... توانستیم اجرا بگیریم. اکنون هم چشم امیدمان این است که با نمایش «طروب طرب» به عنوان نمایش برگزیده آیین سنتی، به جشنواره فجر بیاییم و در خدمت دوستان باشیم.

https://shoma-weekly.ir/h28X6x