نگاه

جایگاه علم و آگاهى

اهمیت آگاهى و کرامت انسانى و قدرت تأثیر و نفوذ ابزارهاى نوین اطلاع رسانى ، بویژه در فضاى مجازى ، دقت وافرى را در امر شناخت و فرآیند تأثیرگذارى شبکه هاى موجود و همت بلندى را در نشر حقایق براى آگاهى بخشى مستمر و پیشگیرى مؤثر از غفلت ، طلب مى کند.
سید مصطفى میرسلیم- علم رتبه اى رفیع دارد . افتخار انسان این است که خدا استعداد فراگیرى همه چیز را به او داده است، استعدادى که در دیگر مخلوقاتش نیست و حتى فرشتگان علم محدودى دارند متناسب با وظیفه اى که بر عهده شان نهاده شده است: [بقره:32] قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا علْمَ لَنَا إلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إنَّکَ أَنتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ ، و بیشتر از آنچه در ابتداى خلقتشان خدا بدانها یاد داده نمى توانند فراگیرند. همین وجه تمایز، به بیانى مترادف ، در شکل گیرى شخصیتى انسان نیز مطرح مى شود:[اعراف:11] وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا للْمَلَائکَه اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إلَّا إبْلیسَ لَمْ یَکُن مّنَ السَّاجدینَ.

بنابراین از قِبَلِ این مقام علمى و رتبه اى که بالقوه آدم یافته است شایستگى مسجود شدن را پیدا مى کند. این شایستگى را در آیات دیگر با جمله دمیده شدن روح خدایى در آدم تعبیر مى فرماید: [حجر:29] فَإذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فیه من رُّوحی فَقَعُوا لَهُ سَاجدینَ. مى توان نتیجه گرفت که یکى از مظاهر دمیده شدن روح خدایى همان فراگرفتن علم اسماء در کل و دیگرى شکل گرفتن شخصیت آدمى است.

سجده کردن همه ملائکه یعنى اطاعت امر الهى براى در خدمت انسان قرارگرفتن، همان موجودى که برایش خلق شده اند: [بقره:29] هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُم مَّا فی الْأَرْض جَمیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بکُلّ شَیْءٍ عَلیمٌ.

"اسماء" الفاظ نیست بلکه محل ظهور خواص و مشخصات اشیاء و صفات آنهاست. آموزش اسماء شامل شناخت آنچه در عالم است مى شود. کل اسماء همه چیز را بدون استثنا دربرمى گیرد که این نشان دهنده قابلیت و استعداد بنى آدم است که تا قیامت فعلیت مى یابد و بیشتر آن با ظهور حضرت حجت محقق مى شود.

ابزار شناخت انسانها حواس و قدرت تفکر و تعقل آنهاست: اختیار و آزادى انسان باید به آگاهى و دانش او منجر شود.

بهتر از آگاهى ارزشى وجود ندارد. آگاهى جلوه زیباى رحمت است. آیا از کتمان آگاهى ، زشتى بدترى وجود دارد؟ بهترین نویدى که خداى متعال پس از هبوط ، به آدم هدیه داده است، فرستادن نشانه و آشکار کردن هدایت است و فرموده :[بقره:38] قُلْنَا اهْبطُوا منْهَا جَمیعًا فَإمَّا یَأْتیَنَّکُم مّنّی هُدًى فَمَن تَبعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ، اگر کسى از آن هدایت پیروى کند نه ترسى و نه اندوهى بر او چیره مى شود؛ آرى آگاه شدن از نشانه هاى حق و پى بردن به راه هدایت، به نجات حقیقى مى انجامد. در نتیجه وظیفه اى شریفتر از آگاهى رسانى نداریم و متقابلا جلوگیرى از آگاهى و مبادرت به انحراف ، به مفهوم رودررو شدن با غیرت الهى است.

انبیاء ، ابتدا خود باخبر مى شوند و سپس مأموریت تبلیغ یعنى آگاهى رسانى به دیگران را مى یابند و به مقام رسالت نائل مى شوند و آن گاه باامتى که به آگاهى دست یافته ، امامت را آغاز مى کنند و راهبرى امت را بر عهده می گیرند. پس : قدم اول آگاهى از حق است،

قدم دوم رساندن پیام حق به مردم و

قدم سوم پیشوایى مردم است در چگونگى طى طریق.

خداى متعال پیام آگاهى بخش را به صورت کتاب ، با بیان نبى اکرم ، به مردم ابلاغ مى فرماید. در تبیین و تفهیم حق، پیامبر مضایقه نمى کند مبادا چیزى براى مردم مبهم بماند: باید پیام آشکار و راه هدایت واضح شود و تثبیت گردد. غیر از پیامبر و بعد از پیامبر ، آل او و اهل بیت او و علما، که ورثه انبیایند وظیفه تأویل و تفسیر پیام حق را بر عهده دارند: آگاهى رسانى، وقتى موضوع آن حق است، وظیفه اى مقدس و الهى است.

در مقابل آن وظیفه خطیر ، تقلاى دیگرى قراردارد با درجات متعدد:

١- بد فهمیدن حقیقت: شرط لازم تبلیغِ حقیقت آن است که مبلّغ درست آن را فهمیده و به باور کامل رسیده باشد [بقره:285] آمَنَ الرَّسُولُ بمَا أُنزلَ إلَیْه من رَّبّه وَالْمُؤْمنُونَ ....و براى اطمینان، فهم خود را به اهل ذکر عرضه کند؛

٢- بد فهماندن حقیقت، به سبب ایهام یا عدم وضوح؛

٣- تبلیغ ناقص حقیقت ، یا بخشى از حقیقت را کتمان کردن؛

٤- وارونه جلوه دادن حقیقت و انتساب غلط علت و معلول؛

٥- بد دفاع کردن از حقیقت به لحاظ منطق و فن بیان؛

٦- آرایش دادن باطل به ظاهر حقیقت ، تلبیس : لباس حق بر تن باطل کردن؛

٧- درهم آمیختن حق و باطل و ایجاد آشفتگى ذهنى؛

٨- اداى حق به گونه اى که اقتضاى اراده باطل باشد؛

٩- مطرح کردن حق در زمان نامناسب؛

١٠- مطرح کردن حق در مجلس و مکان نامناسب؛

١١- مطرح کردن حق به شیوه نامناسب مانند، طنز توأم با تقدس زدایى؛

.....

کسانى که گرفتار یکى از این انواع تبلیغ منفى یا کتمان آگاهى شوند به کیفرى بسیار سهمگین مى رسند. تعبیر قرآنى هولناکى براى آن بکار رفته است و آن ، لعنت خدا و لعنت لعن کنندگان است. چنان افرادى از رحمت خدا دورند و دور مى مانند مگر توبه کنند و روش اشتباه خود را اصلاح کنند و بویژه موفق شوند حقیقت را آن گونه که شایسته است بیان کنند؛ در صورت چنان بازگشت و جبرانى ، مشمول رحمت الهى قرارمى گیرند.

آیه کریمه ١٥٩ سوره بقره ، مطلب را بدین گونه شکافته است:

إنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا، آنان که حقایقى را که ما فرستاده ایم کتمان مى کنند

منَ الْبَیّنَات وَالْهُدَى ، حقایقى از جنس دلیل آشکار و هدایت

من بَعْد مَا بَیَّنَّاهُ للنَّاس فی الْکتَاب ، بویژه بعد از آن که ما آن را براى مردم در کتب آسمانى تبیین کردیم

أُولَئکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ، نصیبشان لعنت خداست

وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعنُونَ، ونیز لعنت لعن کنندگان.

هرکس وارد صحنه تبلیغ مى شود و از سخنگاههاى مختلف سنتى یا رسانه اى یا امکانات فضاى مجازى استفاده مى کند، باید ابتدا موضعش را روشن کند : آیا مى خواهد به حقّ بپردازد ؟ چگونه ؟ و با چه صلاحیتى و بر مبناى چه تفقهى؟ آیا مى خواهد به باطل بپردازد؟ چگونه و با چه ترفندى؟

از نکات مهم در تبلیغ، قلم به مزد بودن است. عده اى ، از هنر و فنّ تبلیغ استفاده مى کنند تا کتمان حق کنند و در مقابل چنان تلاشى اجر و مزد مى گیرند. این کار زشت با هر هدفى که باشد، از جمله رسیدن به مال و مقام ، همچون آتش خوردن است: آن مزدى که امروز مى گیرند و مى خورند در واقع آتش عذاب است؛ آنها آن قدر بدبختند که در روز قیامت وقتى خداى متعال با بندگانش سخن مى گوید و آن بندگان را تزکیه و پاک مى کند مبادا گرفتار عذاب جاودان شوند، از این لطف عمیم پروردگار نیز محروم مى مانند و به آتش درمى غلطند ؛ این است سرنوشت مبلغان غیر متعهد و کسانى که از ابزار آگاهى رسانى براى مطامع خود یا کارفرمایانشان با شیطان صفتى ، استفاده مى کنند تا مانع ابلاغ پیام حق به بندگان خدا شوند:[بقره:174]

إنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ منَ الْکتَاب ، آنان که آنچه را خدا از کتاب آسمانى فرستاده ، کتمان مى کنند

وَیَشْتَرُونَ به ثَمَنًا قَلیلًا، و آن را به قیمت اندک مى فروشند

أُولَئکَ مَا یَأْکُلُونَ فی بُطُونهمْ إلَّا النَّارَ ، گویى آنها شکم خود را با آتش پر مى کنند

وَلَا یُکَلّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقیَامَه ، و در روز رستاخیز خدا کلامى به آنها خطاب نخواهد کرد

وَلَا یُزَکّیهمْ ، و آنها را از آلودگیها پاک نخواهد نمود

وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلیمٌ، و براى شان عذاب بسیار دردناکى است؛

زیرا آنها ضلالت را خریدند و هدایت را فداى آن کردند و عذاب را براى خودشان انتخاب کردند و آمرزش را قربانى آن کردند:[بقره:175]

أُولَئکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَهَ بالْهُدَى، آنها گمراهى را به قیمت از دست دادن هدایت خریدند

وَالْعَذَابَ بالْمَغْفرَه، و نیز عذاب را گرقتند و آمرزش را از دست دادند

فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار، چه چیزى مى تواند قدرت تحمل را به ایشان در آتش جهنم عطا کند؟

در حالى که خدا کتاب قرآن را بحق فرستاده و آنها کتمان حقّ مى کنند:[بقره:176]

ذَلکَ بأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکتَابَ بالْحَقّ ، خدا کتاب را براى تبیین حق برایشان فرستاده

وَإنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فی الْکتَاب لَفی شقَاقٍ بَعیدٍ، آنهایى که در حقایق کتاب خدا اختلاف افکنى مى کنند ، در دشمنى، دور از حق اند.

اهمیت آگاهى و کرامت انسانى و قدرت تأثیر و نفوذ ابزارهاى نوین اطلاع رسانى ، بویژه در فضاى مجازى ، دقت وافرى را در امر شناخت و فرآیند تأثیرگذارى شبکه هاى موجود و همت بلندى را در نشر حقایق براى آگاهى بخشى مستمر و پیشگیرى مؤثر از غفلت ، طلب مى کند.

https://shoma-weekly.ir/huDxm6