نگاه

بازگشت به روحیه انقلابی دهه 60

تاکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر بازگشت به مشی رفتاری بعضی از مسئولان وبرخی از رفتارهای مسئولان دهه ۶۰ نیازمند به بازخوانی شرایط سیاسی و ویژگیهای رفتاری مدیران آن دهه دارد.
حمید رضا ترقی- حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز دوشنبه ۲۰ فروردین در دیدار کارگزاران نظام، درباره لزوم پرهیز از دنیاگرایی از سوی مسئولین صحبت کردند. ایشان در این دیدار با یادآوری روحیه انقلابی و خدمتگزارانه حاکم بر مدیران کشور در دهه ۶۰ فرمودند: آیا آن احساسات و رفتارهای تحسینبرانگیز را به یاد دارید؟ آیا آن بیاعتنایی به مال دنیا و اهتمام به خدمت را به یاد دارید؟ اشکال کار این است که گاهی آن ارزشها فراموش میشود.

تاکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر بازگشت به مشی رفتاری بعضی از مسئولان وبرخی از رفتارهای مسئولان دهه ۶۰ نیازمند به بازخوانی شرایط سیاسی و ویژگیهای رفتاری مدیران آن دهه دارد.

فضای سیاسی دهه 60

در اوایل دهه 1360 سیاست و حکومت ایران تحتتأثیر شخصیت رهبری انقلاب، امامخمینی (ره)، بود که به همین دلیل از این دوران به دوران حاکمیت خط امام (ره) یاد میکنند. اقتدار کاریزمایی امام (ره) نه بر کنترل نهادهای دولتی و حزبی، بلکه بر جذابیت شخصی ایشان استوار بود که باعث ایجاد یکپارچگی در بخش عمدهای از جامعه شده بود. این شیوه رهبری همواره بر پویایی حرکتها و جریانها تأکید میکرد و با انسجام سازمانی و سلسلهمراتبی اداری به شیوههای عادی سازگار نبود؛ بلکه روحیه انقلابی و جهادی جای بروکراسی را گرفته بود . باید پذیرفت که رهبری امام (ره) مهمترین نیروی سیاسی در کشور بود که همه نیروها و گرایشهای سیاسی دیگر کشور را تحتالشعاع قرار میداد .

جریان خط امام (ره)یکی از جریان‌‌های اصلی حاضر در تحرکات سیاسی ایران پس از انقلاب جریان خط امام است. رهبری بلامنازع امامخمینی در نهضت انقلابی ایران و سهم او در بسیج نیروهای انقلابی باعث گردیده بود که بخش زیادی از جریانات سیاسی، با پیروی از مواضع فکری امام، حول محور ایشان گرد هم آیند و با حمایت از رهبری انقلاب جریانی فکری را به نام خط امام تشکیل دهند. از جمله ویژگیهای این گروهها تأکید بر نفی جدایی دین از سیاست، حمایت از ولایت فقیه، حمایت از مستضعفین، و نفی استکبار جهانی در سیاست خارجی بود

مختصات روحیۀ انقلابی - اسلامی

اگرتاریخ انقلاب رابه «دو دوره» تقسیم کنیم ؛ دورهی اول پس از تلاطمهای بعداز انقلاب و شروع جنگ و با استقرار عملی نهادهای انقلابی آغاز میشود ودوره دوم از دولت سازندگی بعد از جنگ تا کنون ادامه دارد

دراین دو دوره، دو «روحیه» متفاوت درمدیران و جامعه وجود داشته و دارد ؛

دوره اول، که حیطه حکمروایی تقریباً کامل «نهادهای انقلابی» است،

و دوره دوم، که عرصه جدال «نهادهای انقلابی» با بوروکراسی و دموکراسی اقتباسی از بلوک غرب؛است و این جدال همچنان ادامه دارد و فرجام این جدال به همت جوانان مسلمان منوط خواهد بود...
هر دو رهبر انقلاب در دهه 60 و بعد از آن ، اذعان داشته
اند که هر جا به روحیه انقلابی اتکال داشتیم، پیروز شدیم، و هر جا از این روحیه فاصله گرفتیم، رنگ پیروزی را کمرنگ و کمرنگتر یافتیم و گاهی هم شکست خوردیم.

روحیه انقلابی چیست؟

«روحیه انقلاب اسلامی»، حاوی «دیدگاه توحیدی» است که در آن به تکریم «ظرفیت»های خداداده در قلمرو «حکمت الهی» بها داده میشود، و در این راستا خیلی چیزها «تحمل» میشود، در این دیدگاه، تکلیف اصلی انسان انقلابی، به کمال رساندن «ظرفیت»های «انسانها، طبیعت، معنا، و کلمه» تعریف میشود؛ و وظیفه اصلی انسان انقلابی برای تحقق این «تکلیف»، احترام گذاشتن به «مردم» و «ظرفیت»های آنها در جهت «کمال توحیدی» ترسیم شده در اسلام است. واین، مغز آموزههای هر دو امام انقلاب بوده و هست.

همه در همه جا باید «خدمتگزار ظرفیتها» باشند. لذاهر چه از دستاوردهای باور نکردنی در طول انقلاب داشتیم، از فراگیری و التزام به این «روحیه» بوده است: احترام گذاشتن به «مردم» و «ظرفیت»های آنها در جهت «کمال توحیدی».

مختصات روحیه انقلابی

مختصات شماره 1: وقتی مشاهده میکنیم که طبقات قدرتمند جامعه، نخستین کسانی بودهاند که کمر به ستیزه با ادیان بسته و از بذل هیچ کوششی در این راه دریغ نکردهاند، به روشنی درمییابیم که دین و نهضتهای دینی، در طبیعت خود به آهنگ مخالفت با این طبقات است: با زورمندی و زراندوزیشان و اصولاً با طبقهبندیای که آنان را از دیگران، بدین صورت متمایز و جدا میسازد. برای آن که بتوانیم توحید را از این دیدگاه، از دیدگاه تعرضش بر سلطههای اجتماعی مورد تعمق قرار دهیم، لازم است قبلاً بدانیم که توحید، بر خلاف برداشت عامیانه رایج، که آن را صرفاً یک نظریه فلسفی و ذهنی تلقی میکند، یک نظریه زیربنایی در مورد انسان و جهان و نیز یک دکترین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است.

مختصات شماره 2: بر مبنای دکترین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی انقلاب اسلامی، چون گوهر و سرشت انسانی، در همه، یکسان است، و این، مایهای است دستپرورده حکمت، پس، هیچکس نیست که در ذات و سرشت، از پیمودن صراط مستقیم تعالی و تکامل ناتوان باشد. از این رو، دعوت خدا، دعوتی عام است؛ ویژه کسانی یا ملتی یا طبقهای نیست. اگر چه شرایط گوناگون تأثیرهای سازنده گوناگون را داراست. تأثیر زوالپذیر این شرایط هیچگاه نتوانسته است از انسان به طور ثابت، اهریمنی، یا فرشتهای دستبسته و بیاختیار بسازد، و راه دگرگونی و انتخاب را بر او ببندد.

مختصات شماره 3: انسانهایی که به گونهای مقهور سر پنجه تسلیم و اسارت غیر خدایند (اسارت فکری و فرهنگی اسارت اقتصادی اسارت سیاسی) با توجه به مفهوم گسترده عبادت، در چنبره بردگی و عبودیت بندگانی همانند خود گرفتار آمدهاند، و برای خدا کفو و رقیب گرفتهاند. توحید، این شیوه زندگی را نفی میکند؛ انسان را فقط بنده خدا میداند؛ و او را از بندگی و اسارت هر کس یا هر نظامی، و به طور کلی، هر عامل مسلط دیگری که در برابر خدا و رقیب و «ند» (ن ِدد=همتا) او باشد، آزاد میسازد. پس، توحید، در معنا، پذیرش سلطه خدا و قهراً رد و نفی هر سلطه غیر خدایی است، از هر رنگ و هر نوع و در هر لباس.

مختصات شماره 4: به حکم آنکه آفریننده انسان و آفریننده گیتی، و طراح نظام، پیوسته اوست، به امکانات و نیازها نیز هم او واقف است. ذخایر و استعدادها و انرژیهای نهفته در جسم و جان آدمی را، و نیز، گنجینهها و قابلیتهای بیشمار پهنه گیتی را و میزان کاربرد و مورد مصرف و نحوه التقاء این همه را او میداند و به نیکی میشناسد. پس، فقط اوست که میتواند شیوه زندگی و برنامه ارتباطات انسان را که همان خط مشی حرکت وی در چرخ و بر این نظام تکوین است، طرحریزی کند، و سیستم قانونی زندگی و قواره و نظام اجتماعی او را ترسیم نماید. ویژگی این [انحصار] حق به خدا، نتیجه طبیعی و منطقی آفریدگاری و خداوندی اوست؛ پس، هر گونه دخالتی از سوی دیگران، در تعیین مسیر و خط مشی عملی انسانها، دستاندازی به قلمرو خدایی و ادعای الوهیت و موجب شرک است.

مختصات شماره 5: در یک نظام غلط جاهلی، که مردم به دو طبقه «مستکبر» و «مستضعف»، یعنی، طبقهای همه کاره و مسلط؛ و طبعاً بهرهمند و طبقه دیگری هیچکاره و فرودست و قهراً محروم تقسیم شدهاند. نمودارترین مظهر الوهیت و عبودیت، همین رابطه نامتعادل میان دو طبقه است. برای شناختن و یافتن معبودان و آلهه جوامع تاریخی، بیهوده نباید موجود مقدسی از جنس بشر یا حیوان یا جماد در آن جستجو کرد. بارزترین نمونه معبود و اله در این جوامع، همان کسانی هستند که به اتکاء وابستگی به طبقه مستکبر، توده مستضعف را تسلیم و مقهور سرپنجه اسارت خود کرده و در راهی که به اشباع آزمندی و جهانخوارگی آنان منتهی میشود به راهشان افکندهاند (مستند به مقاله دوم از کتاب «دیدگاه توحیدی»، نوشته سید علی حسینی خامنهای).

الگوهای مدیران دهه 60

شهید رجائی

شهید باهنر

شهید عراقی

شهید بهشتی

شهید لاجوردی

شهید باکری

شهید صیاد شیرازی

ویژگیهای رفتاری مدیران دهه 60 :

ساده زیستی

اطاعت از رهبری

پرکاری و کم هزینه بودن

اخلاص و ایثار و فداکاری

مراعات بیت المال

خلاقیت و ابتکار

مردم داری وتواضع

پرهیز از بروکراسی و ناراضی تراشی

جهادی و بسیجی عمل کردن

ایمان و باور به انقلاب و اسلام ناب محمدی ص

خستگی ناپذیری و تلاش بی وقفه

جمع گرا واهل تعاون و همکاری

مسابقه گذاشتن در خیرات و خدمت

حشرو نشر با فقرا و نیازمندان

اهل نماز و عبادت وتقوای اداری واجتماعی

اهل تهجد و راز و نیاز شبانه

شهادت طلبی

نترسیدن از دشمن

اگر دیدید که یک عمل خیری را در دههی ۶۰ یا دههی ۷۰ انجام میدادید، حالا که دههی ۹۰ است، آن را انجام نمیدهید یا رغبت ندارید یا اصلاً فراموش کردهاید، یک دعایی بود که آن وقت میخواندید، حالا اصلاً یادتان نیست، یا یک عمل خلافی بود، یک حرامی بود که آن وقت مقیّد بودید انجام ندهید، حالا انجام میدهید راحت و بیدغدغه، بفهمید که عقب رفتهاید؛ علامتش این است. مقام معظم رهبری .

https://shoma-weekly.ir/Y7Joby