

فضل الله فرخ
باد خزان بگلشن یاران دین وزید برکند آن گلی که زمان مثل او ندید
سروی زپا فتاد و دل غنچهها شکست کز این غم عظیم قد سروها خمید
آن بلبلی که بود غزلخوان بزم ما ناگه قفس شکست وسوی آشیان پرید
آن موچ پرخروش که موج آفرین بُدی طوفان بپا نمود و خود آرام آرمید
پیر طریق رفت و زفقدان خویشتن بنموده است موی جوانان زغم سپید
باور نداشتم که شود زیر گل نهان آن سرو راست قامت و آن پیکر رشید
هرگز گمان این غم عظمی نداشتیم در وهم ما نبود چنین ضربهای شدید
ملت غم و مصیبت، بسیار دیده بود لیکن بخواب خویش چنین صحنهای ندید
ما در فراق یوسف گمگشته بودهایم یا للعجب چرا شده یعقوب ناپدید
این جام زهر جان تمامی ما بسوخت وین ارتحال قلب جهانی زغم درید
امت، یتیم، بی کس و بی جان شد و غریب کو آن دم مسیح که میدادشان نوید
یابن الحسن مگر تو دهی تسلیت بما یعقوب رفت یوسف زهرا، تویی امیر
دستی بکش تو بر سر این امت یتیم دلها نگر که خون شد و جانها بلب رسید
ایکاش اجل بیاری فرخ رسیده بود تا در غم تو شیون امت نمیشنید
حماسه 15 خرداد 1342
پانزده خرداد روز افتخار ملت است پانزده خرداد یوم الله و روز عزت است
پانزده خرداد شد جانها فدا در راه حق روز جانبازی و بیداری برای امت است
پانزده خرداد جان دادن برای رهبری است لحظه ایثار جان بهر امام امت است
داد امت درس جانبازی به کل مسلمین این که تسلیم ستم گشتن کمال ذلت است
با قیام 15 خرداد شد رسوا عدو بر ستمکاران عالم این پیام عبرت است
کاخ بیداد و ستم باشد چه بیت عنکبوت رمز ویرانی این هم پشتکار و همت است
پانزده خرداد پیکار و جهاد آغاز شد جمله فریادها هیهات من الزلت است
یاد آرید از شهیدانش که گمناند هنوز یاد بوداین شهیدان دوری از این غفلت است
خون پاک این شهیدان نعمتی بی انتهاست حرمت خونهایشان امروز شکر نعمت است
طبع بی مقدار فرخ لایق این قصه نیست وصف این خوبان برای طبع او خوش زینت است
باد خزان بگلشن یاران دین وزید برکند آن گلی که زمان مثل او ندید
سروی زپا فتاد و دل غنچهها شکست کز این غم عظیم قد سروها خمید
آن بلبلی که بود غزلخوان بزم ما ناگه قفس شکست وسوی آشیان پرید
آن موچ پرخروش که موج آفرین بُدی طوفان بپا نمود و خود آرام آرمید
پیر طریق رفت و زفقدان خویشتن بنموده است موی جوانان زغم سپید
باور نداشتم که شود زیر گل نهان آن سرو راست قامت و آن پیکر رشید
هرگز گمان این غم عظمی نداشتیم در وهم ما نبود چنین ضربهای شدید
ملت غم و مصیبت، بسیار دیده بود لیکن بخواب خویش چنین صحنهای ندید
ما در فراق یوسف گمگشته بودهایم یا للعجب چرا شده یعقوب ناپدید
این جام زهر جان تمامی ما بسوخت وین ارتحال قلب جهانی زغم درید
امت، یتیم، بی کس و بی جان شد و غریب کو آن دم مسیح که میدادشان نوید
یابن الحسن مگر تو دهی تسلیت بما یعقوب رفت یوسف زهرا، تویی امیر
دستی بکش تو بر سر این امت یتیم دلها نگر که خون شد و جانها بلب رسید
ایکاش اجل بیاری فرخ رسیده بود تا در غم تو شیون امت نمیشنید
حماسه 15 خرداد 1342
پانزده خرداد روز افتخار ملت است پانزده خرداد یوم الله و روز عزت است
پانزده خرداد شد جانها فدا در راه حق روز جانبازی و بیداری برای امت است
پانزده خرداد جان دادن برای رهبری است لحظه ایثار جان بهر امام امت است
داد امت درس جانبازی به کل مسلمین این که تسلیم ستم گشتن کمال ذلت است
با قیام 15 خرداد شد رسوا عدو بر ستمکاران عالم این پیام عبرت است
کاخ بیداد و ستم باشد چه بیت عنکبوت رمز ویرانی این هم پشتکار و همت است
پانزده خرداد پیکار و جهاد آغاز شد جمله فریادها هیهات من الزلت است
یاد آرید از شهیدانش که گمناند هنوز یاد بوداین شهیدان دوری از این غفلت است
خون پاک این شهیدان نعمتی بی انتهاست حرمت خونهایشان امروز شکر نعمت است
طبع بی مقدار فرخ لایق این قصه نیست وصف این خوبان برای طبع او خوش زینت است