نگاه

اعتدال بر سر دو راهی

انتظار از تاکید بر اعتدال را باید استواری بر مسیر اسلام ناب محمدی با قرائت مقام معظم رهبری دانست. این در حالی است که این روزها شاهد آن هستیم که برخی افراطیون که تنها رسانه های ضد انقلاب حاضر به نقل سخنان آنها بوده اند ...
محمد مهدی اسلامی - یکی از آسیبهای تعاملات اجتماعی آن است که گاه فهم گوینده و شنونده از عبارت واحد متفاوت است. از این جمله می توان به کلیدواژه هایی همچون "رفاه"، "توسعه"، "اصلاح طلبی" ، "جامعه مدنی"، "عدالت"، "مهرورزی" و امثال آن نام برد که در دوره دولتهای قبلی همواره محل مناقشه اصحاب نظر بوده است. از این رو انتظار می رود دولت آینده برای جلوگیری از چنین رویه ای، در همان ابتدای دولت کلیدواژه های اصلی مورد نظر خویش را تعریف نماید. یکی از مناقشه برانگیزترین این واژگان، "اعتدال" است.
نگاهی بر لغتنامه های پارسی، مترادف این لغت را "میانه حال شدن در کمیت و کیفیت"، "سکونت"، "آرامی"، " بردباری" و "ملایمت " معنا کرده است.
یکی از دیگر تعاریف مورد تفاهم درباره اعتدال، نقطه مقابل افراط و تفریط است. تعریفی که مبتنی بر ارجاع به تضاد با دو فسادی است که مفهوم هر دو به معناى خروج از حالت اعتدال است، این گونه تعریف کردن تنها نوعی تعویق محل مناقشه است، زیرا در این صورت نیز تعریف مرز افراط و تفریط چندان مورد توافق عامه نیست.
از سوی دیگر در فهم این واژه باید آن را در خاستگاه اصلیش، زبان عربی جستجو نمود. اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه «عد‌ل»  است. هرچند عدل نیز از جمله کلماتی است که در تعریف آن سوء تفاهم ها وجود دارد و کافی است با مراجعه به منابعی همچون با نگاهی به منابعی همچون "لسان العرب"، "القاموس‌المحیط"، "مفردات" ، " التحقیق"، "التعریفات" به تعریف واژه عدل و اعتدال رجوع کرد تا گوناگونی تعابیر را دریافت؛ اما در ادبیات شیعه، عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود است. "العدل یضع الامور مواضعها؛ عدالت امور را در جای خود قرار می دهد"، (نهج البلاغه، حکمت 437)
شایان توجه است که واژه اعتدال در قرآن کریم نیامده است؛ ولی این مفهوم را در قرآن می‌توان از واژگان همچون «قوام» 1 ، «وسط»2  ، «قصد»3  ، «سواء»4   و «حنیف»5  استفاده کرد.
با چنین رویکردی، دیگر نمی توان اعتدال را به معناى حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر دانست، یا تناسبى که لازمه آن برقرارى مساوات بین جهات مختلف است تعبیر نمود. زیرا ترجمه عدالت به مساوات از خطاهای راهبردی مورد نقد فرهنگ تشیع است. اعتدال حرکت بر مسیری است که حق است و چنین مسیری ممکن است الزاما راهی میان دو راه موجود در جامعه نباشد. اما حق نیز از جمله امور تنازعی است و برای تشخیص این "حقانیت" نیازمند یک شاخص هستیم.
بر اساس ادله عقلی و نقلی شاخص و فرقان در شناخت حق از باطل، مفسران حقیقی قرآن مجید، پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت (صلی الله علیهم اجمعین) هستند. شاخص حق از باطل در دوره غیبت نیز بر اساس مقبوله عمر بن حنظله، مشهوره ابوخدیجه، توقیع شریف در پاسخ اسحاق بن یعقوب و ... ( که به تفصیل ذیل مبحث ولایت فقیه مورد بحث قرار گرفته است) ولی فقیه است. آنچنان که حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) فرموده اند "فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیهِمْ"
بر این اساس، طبق فقه جعفری باید خط اعتدال را در زمان غیبت خط ولی فقیه عادل زمان دانست و جلو افتادن و عقب رفتن از وی را خروج از اعتدال. اگر بر اساس شرح امام خمینی از اسلام ناب محمدی معتقدیم که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است، پس باید متقدم و متاخر از وی را نکوهش کرده و خارج شده از مسیر اعتدال و در مسیر هلاکت دانست " المتقدم لهم مارق، و المتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق".  6
بر این اساس انتظار از تاکید بر اعتدال را باید استواری بر مسیر اسلام ناب محمدی با قرائت مقام معظم رهبری دانست. این در حالی است که این روزها شاهد آن هستیم که برخی افراطیون که تنها رسانه های ضد انقلاب حاضر به نقل سخنان آنها بوده اند و تندروترین رسانه های داخلی نیز حاضر به انتشار دیدگاه های ایشان نبوده اند؛ داعیه دار اعتدال شده اند و در سایه پرچم اعتدال ، سعی بر تخریب خط اصیل انقلاب اسلامی دارند و با داشتن سابقه محوریت در فتنه 78 و 88 ، دیدگاه های رادیکال خویش بر علیه ارزشهای انقلاب اسلامی و خط امام و رهبری را مرز اعتدالگرایی معرفی می کنند، تا آنجا که یادآور دوران التهاب و منازعات پیشین است و در صورت حاکمیت دیدگاه این دسته باید منتظر بود تا "اعتدال" حربه ای بر علیه مفهوم بنیادین خود گردد. شاید حضور مجدد همین گروه است که ضرورت تعریف "اعتدال" در آغازین روزهای دوره دولت یازدهم را ضروری تر می نماید.
---
پی نوشت:
1.    وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿ سوره مبارکه فرقان آیه 67﴾
2.    وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا (سوره مبارکه بقره آیه 143)
3.    وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ (سوره مبارکه لقمان آیه 19)
4.    قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ (سوره مبارکه قصص آیه 22)
5.    از ریشه حَنَفَ به معنای گرایش از گمراهی به راه راست است. مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (سوره مبارکه آل عمران ایه 67)
6.    البته نکته حائز اهمیت در کلام بزرگ شارح نظریه ولایت فقیه در عصر حاضر، امام خمینی (ره) (که به نیکی غبار از این نظریه تاریخی شیعه زدود) این است که "وقتی می‌‏گوییم ولایتی را که رسول اکرم‌(ص) و ائمه‌(ع) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه‌(ع) و رسول اکرم‌(ص) است. زیرا اینجا صحبت‏ از مقام‏ نیست‏؛ بلکه صحبت از وظیفه است. «ولایت»، یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است؛ نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه‌‏ای خطیر است." (کتاب ولایت فقیه، ص 51)

https://shoma-weekly.ir/G9qCD4